masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/archive
برای روزهایی که می آیند. زندگی من و تو : ۱٥ شهریور ۱۳٩٥. باید راحتش بگذارم : ۱٢ امرداد ۱۳٩٥. داستان من . : ٢ خرداد ۱۳٩٥. تو چرا هیچ چیز نیستی؟ 1777;٦ فروردین ۱۳٩٥. برای تو که نیستی : ۱٤ بهمن ۱۳٩٤. دیگران عزیز : ۱ آذر ۱۳٩٤. زندگی . : ٢٩ مهر ۱۳٩٤. دنیای مردد : ٢٩ شهریور ۱۳٩٤. مسخ : ۱۱ امرداد ۱۳٩٤. ساده : ۱٠ خرداد ۱۳٩٤. کسی که نیست : ۱۱ اردیبهشت ۱۳٩٤. ٢٠ فروردین ۱۳٩٤ : ٢٠ فروردین ۱۳٩٤. برای تو که رنجیده ای : : ۱۱ اسفند ۱۳٩۳. صدای رادیو : ٤ مهر ۱۳٩۳. 1634; آذر ۱۳٩٠. کیست که مرا یاری دهد؟ یعنی مردم چی میگن1&#...
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1392/5
برای روزهایی که می آیند. این خاصیت مرموز و کمیاب من گاهی هم اما فرصت بروز می یابد. مثلا همین دو سه روز پیش! همین دو سه روز پیش بود که بالاخره خانه تکانی دو سال و نیم عقب افتاده ام را به جا آوردم. انهم با چه مشقتی! خانه تکانی گرچه در راسته خواص کدبانوییت قرار می گیرد به گمانم، ولی شدت فعالیتی که می طلبد سخت از حد و توان من خارج است و در تعارض حاد است با آن یکی ویژگی غالبم که گفتم. این است که در خانه ما هر چند سال یکبار اتفاق می افتد آنهم شکسته بسته. می دانستم پشت هر کارش، هر حرفش چه چیزی پنهان است. می...
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1393/12
برای روزهایی که می آیند. ناخواسته، گوشه و کنار زندگی پر میشود از نشانه هایی که نمی دانم چه بایدشان کرد. نشانه هایی که بودنشان انکار. همه بایدها و نبایدها. اعتبار همه بایدها و نبایدهای دنیا بر باد رفته است. و زندگی، جایی فراتر از مرزها زندگی می کند. با این همه ای قلب در به در. انسان را رعایت کرده ایم. خود اگر شاهکار خدا بود یا نبود". نوشته شده در در ٢٤ اسفند ۱۳٩۳. با همه جنبش هایم. داشتم لرد می بستم. نوشته شده در در ٢۳ اسفند ۱۳٩۳. بی آنکه بدانم منتظر لحظه آمدنت هستم. برای تو که رنجیده ای :.
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1391/11
برای روزهایی که می آیند. برهه ای از تاریخ. ضربه نهایی را بر این شوراها وارد کرد. مختوم،واحدی، جرجانی و توماج چهار تن از رهبران ستاد مرکزی و کانون فرهنگی- سیاسی خلق ترکمن کشته شده و همزمان، اختلافات درونی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که منجر به انشعاب این سازمان و تقسیم ان به دو بخش اکثریت و اقلیت شد، امکان ادامه سازماندهی نیروهای مخالف را در این منطقه برای همیشه از میان برد . و درست در همین برهه از تاریخ و دقیقا در همین مکان بود که من به دنیا آمدم. مصداق کاملی از همه چی آرومه، من چقدر خوشحالم .
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1393/11
برای روزهایی که می آیند. آمیخته همین خاک خسته خواهم شد. و آسوده خاموش هر چه فراموش. آسوده تر از هر نیامده ای. که سنگ اش هست و سایه سارش نیست. مادر دلواپس همیشه من! برای بوسیدن دست هایت امده ام. درس هایم را خوانده ام. کبوترهایم را آب داده. همه را دعا کرده ام. دیگر دیر به خانه باز نخواهم گشت. هی شریف شادی های بی پایان من! برای آدمی زاد است و. نوشته شده در در ۱۳ بهمن ۱۳٩۳. حرفه ای ترین قالب های وبلاگ.
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1391/3
برای روزهایی که می آیند. تقصیر توست. اینها همه اش تقصیر توست. این بی اعتمادی کثیف به هر چه هست و نیست تقصیر توست. این بهانه های کوچک و بزرگ لجباز بی همه چیز تقصیر توست. این ضجه های شبانه. این خوابهای پیچ در پیچ. تقصیر توست. تقصیر تو و رفتن تو. ببین، نباشی همه چیز همیشه همینطور است. نوشته شده در در ۸ خرداد ۱۳٩۱. حرفه ای ترین قالب های وبلاگ.
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1394/1
برای روزهایی که می آیند. فرصت گذشته است, می دانم. امروز روز مادر است.گوشی تلفنم پر است از لطایف و نغایز در باب عشق مادر, مهر مادر, جایگاه مادر. به هر کدام نیم نگاهی می اندازم و میگذرم. شایان دیروز کیفش را باز کرده و پانزده هزار تومان از پولهای نازنینش را هدیه روز مادر داده است به من. میدانم فردا دوباره پس میگیردشان. راستی روز " فرزند"چه موقع است یا حتی روز "شایان"؟ نامزد چندین جایزه سیمرغ بلورین. فیلم را دوست نداشتم. شبیه فیلم نبود. تصنعی بود, واقعی نمیزد. پر از دیالوگهای زیبا و نمایشگونه.
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1393/7
برای روزهایی که می آیند. رادیو داستانهایی می ساخت با شخصیتهای خیالی که چند تیله کوچک و بزرگ نقش آنها را بازی می کردند اما گهگاه حین این داستانها سوالاتی برای مطرح می شد که می بایست بی درنگ بپرسد. مامان تو بهشت هم بچه به دنیا می آید؟ مامان اگه تو بهشت بمیریم چی می شه؟ مهدی می گفت می شه اون رادیو رو چند دقیقه خاموش کنی. می گفتم نمی شود ، دگمه خاموش ندارد، لاینقطع است ، یکسره است و بعد همه به این فکر می کردیم اینهمه حرف از کجایش بیرو می آید. مامان دم سگها بلندتره یا گربه ها؟ حرفه ای ترین قالب های وبلاگ.
masoumeh.persianblog.ir
برای روزهایی که می آیند...
http://masoumeh.persianblog.ir/1394/6
برای روزهایی که می آیند. می شود که تو باشی و من هم باشم. نبودن تو و بودن من قطعا نمی شود. فرشته کوچک و معصوم من. نمی شود که عمر تو مال من باشد، نمی شود. عمر من از آن تو باشد اما می شود. هنوز 8 سال بیشتر نداری ، عزاداری روزهای آینده چرا میکنی؟ هنوز روزهای زیادی مانده است که با هم زندگیشان خواهیم کرد. آسوده باش و دل به زندگی بسپار. خبری از رفتن نیست. نوشته شده در در ۳۱ شهریور ۱۳٩٤. می خواهم باشی و نمی خواهم ،. می خواهم بروی و نمی خواهم ،. می خواهم بمانی و نمی خواهم. یکی باید بتواند کاری کند.