manodadashim2.persianblog.ir
قشنگترین اشتباه زندگیم(قسمت سوم) - من و داداشی
http://manodadashim2.persianblog.ir/post/27
نمي گويم فراموشم مکن هرگزولي گاهي به ياد آوررفيقي را که مي دانی نخواهي رفت از يادش. قشنگترین اشتباه زندگیم(قسمت سوم). دیگه اس ام اس بازیا و تلفنا از طرف اون ادامه داشت و خیلی راحت ابراز علاقه میکرد اما من یه بارم نتونستم. یه حس عجیبی بود این کتمان علاقم.من نمیتونستم این حس و این رابطه رو به کسی بگم و از کسی راهنمایی و همدلی بخوام. اما بهترین دوستم خدای مهربونم بود که هیچوقت بهم نگفت وقت واسه شنیدن حرفات ندارم! دوست دارم خدای بزرگ و مهربونم. اگه میای دوستامو میپیچونم 2تایی با ماشین بریم! روز به روز بیشتر ...
dele-tanham.persianblog.ir
پنج شنبه سخت , SmS لعنتی,تنهایی ... - حرف های دل تنهای من
http://dele-tanham.persianblog.ir/post/4
حرف های دل تنهای من. پنج شنبه سخت , SmS لعنتی,تنهایی . دیروز روز عجیب قریبی بود.از اول صبح بد اوردم! شب قبلش دیر خوابیدم و کلی استرس داشتم که صبح بتونم زود بیدار شم تا دیر به کلاس نرسم.ساعت 8 انقلاب داشتم و 9:40 هم شیمی معدنی.گرچه انتظار میرفت مثل کلاسای دیگه هفته اول تشکیل نشه اما خب واسم مهمه که جلسه اول سر کلاس حاضر باشم.خلاصه که ساعت 3 خوابیدم و ساعت 5 بیدار شدم! چشمتون روز بد نبینه خیلی حالم بد بود.حالتهای مسمومیت داشتم(برای رعایت حال دوستان از توضیح کامل وضعیتم خودداری میکنم. گفتم عجب گیری کردیما.
dele-tanham.persianblog.ir
سلام اول - حرف های دل تنهای من
http://dele-tanham.persianblog.ir/post/2
حرف های دل تنهای من. همیشه دوست داشتم یه وبلاگ داشته باشم که خاطرات تلخ و شیرین. روزانه هام و دلتنگیهام رو بنویسم اما نمیدونم چرا هی تنبلی کردم و پشت گوش انداختم.اولین وبلاگم وبلاگ فیزیکم بود. دومی وبلاگ من و داداشی. که از دلتنگیهای عقشولانم و راجب داداشیم میگم و وبلاگهای دیگه که.اما دوست نداشتم از دغدغه های دیگم تو وبلاگ من و داداشی جونم بگم.اخه اونجا که فقط مال من نیست.مال داداشی جونمم هست گرچه خود داداشیم چیزی تو اون وبلاگ. نمینویسه اما خب دیگه.اینجا واسه نوشتن دستم باز تره! دوستتون دارم دوستای گلم.
dele-tanham.persianblog.ir
درد و دل - حرف های دل تنهای من
http://dele-tanham.persianblog.ir/tag/درد_و_دل
حرف های دل تنهای من. پنج شنبه سخت , SmS لعنتی,تنهایی . دیروز روز عجیب قریبی بود.از اول صبح بد اوردم! شب قبلش دیر خوابیدم و کلی استرس داشتم که صبح بتونم زود بیدار شم تا دیر به کلاس نرسم.ساعت 8 انقلاب داشتم و 9:40 هم شیمی معدنی.گرچه انتظار میرفت مثل کلاسای دیگه هفته اول تشکیل نشه اما خب واسم مهمه که جلسه اول سر کلاس حاضر باشم.خلاصه که ساعت 3 خوابیدم و ساعت 5 بیدار شدم! چشمتون روز بد نبینه خیلی حالم بد بود.حالتهای مسمومیت داشتم(برای رعایت حال دوستان از توضیح کامل وضعیتم خودداری میکنم. گفتم عجب گیری کردیما.
manodadashim2.persianblog.ir
من و داداشی
http://manodadashim2.persianblog.ir/1387/12
نمي گويم فراموشم مکن هرگزولي گاهي به ياد آوررفيقي را که مي دانی نخواهي رفت از يادش. هرگز به ارزوهام نمیرسم.گاهی فکر میکنم تو از ظاهر من بدت اومد.اما از اول قبل از اینکه منو ببینی گفتی واست مهم نیست.چرا بهونه اوردی؟ چرا حرف دلتو بهم نزدی؟ داداشی.بخاطر کدوم گناه اینجوری مجازاتم میکنی؟ داداشی واسه اخرین بار بهت گفتم دوستت دارم.اما تو بر خلاف همیشه که اون جمله "من یه دونه بیشتر " رو میگفتی این بار هیچی نگفتی.و خداحافظی کردی .فقط گفتی مواظب خودت باش.یادمه یه بار گفتی کسی که بهت میگه مواظب خودت...با رفتن تو هم...
manodadashim2.persianblog.ir
manodadashim2 - من و داداشی
http://manodadashim2.persianblog.ir/pages/1
نمي گويم فراموشم مکن هرگزولي گاهي به ياد آوررفيقي را که مي دانی نخواهي رفت از يادش. قشنگترین اشتباه زندگیم(قسمت اول). لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست . تا بدانی نبودنت آزارم می دهد . لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان . که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار . لمس کن لحظه هایم را . تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم. لمس کن این با تو نبودن ها را. لمس کن. جشن دو نفره پارسالمون یادته؟ چرا فقط سال دیگه؟ حالا دیدی که رفتی؟
manodadashim2.persianblog.ir
من و داداشی
http://manodadashim2.persianblog.ir/1388/6
نمي گويم فراموشم مکن هرگزولي گاهي به ياد آوررفيقي را که مي دانی نخواهي رفت از يادش. قشنگترین اشتباه زندگیم(قسمت اول). لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست . تا بدانی نبودنت آزارم می دهد . لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان . که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار . لمس کن لحظه هایم را . تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم. لمس کن این با تو نبودن ها را. لمس کن. جشن دو نفره پارسالمون یادته؟ چرا فقط سال دیگه؟ حالا دیدی که رفتی؟
manodadashim2.persianblog.ir
اولین و آخرین دیدار - من و داداشی
http://manodadashim2.persianblog.ir/post/28
نمي گويم فراموشم مکن هرگزولي گاهي به ياد آوررفيقي را که مي دانی نخواهي رفت از يادش. اولین و آخرین دیدار. وقتی تقویم عشقم رو ورق میزنم هر روزی یه خاطره ای برام داره و یاداور یه خاطره تلخ یا شیرین. تقویم عشق من یه دفتر مادی با یه سالنامه و ازین حرفها نیست.یه فایل تو کامپیوترمم نیست.اون تو یه جای امن. یه جایی که هیچوقت. نداره . خلاصه که پاک شدنش غیر ممکنه.اگه گفتی کجا؟ ذهن آدم که خیلی چیزهارو به فراموشی میسپاره.تازه تو سن بالا هم ممکنه آلزایمر بگیره.چی؟ کسی دیگه جاشو پر کنه؟ دوست نداشتم اون لحظه ها تموم شه&...
manodadashim2.persianblog.ir
شاید این جمعه بیاید...شاید... - من و داداشی
http://manodadashim2.persianblog.ir/post/16
نمي گويم فراموشم مکن هرگزولي گاهي به ياد آوررفيقي را که مي دانی نخواهي رفت از يادش. شاید این جمعه بیاید.شاید. به انتظار روی تو. گذر کنیم از سکوت تلخ عمر. این انتظار سخت را؟ قطعه گم شده از پرپرواز کم است. یازده بار شمردیم و یکی باز کم است. این همه آب که جاریست نه اقیانوس است . عرق شرم زمین است که سرباز کم است. دیدی وقتی میری مسجد جمکران چه حس عجیبی بهت دست میده؟ چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من به خدا ندارد این دم به جز از هوای مهدی(عج). پی نوشت 2 :. پی نوشت 3 :. 1580;معه ۱۳...اولین و آخرین دیدار.
manodadashim2.persianblog.ir
گلم تولدت مبارک... - من و داداشی
http://manodadashim2.persianblog.ir/post/4
نمي گويم فراموشم مکن هرگزولي گاهي به ياد آوررفيقي را که مي دانی نخواهي رفت از يادش. هر سال29 آبان هزاران شهاب به زمین هجوم میووردن. از خودم میپرسیدم :چی شده که اسمونیا میخوان خودشونو به زمین برسونن؟ و امسال فهمیدم اونا به پیشواز مسافری میان که زمین رو با گامهای مهربونش نوازش کرد تا سفرش رو از خودش به خدا شروع کنه. داداشی گلم.عشق من.تک ستاره آسمون دلم. داداشی جونم امروز خیلی خوشحالم بخاطر اینکه تولد عزیز ترینمه. ولی از طرفیم ناراحتم خودت میدونی چرا چون دوست داشتم امروز با هم باشیم اما نمیتونیم.