manokhoda.parsiblog.com
دل از من برد و روی از من نهان کرددل از من برد و روی از من نهان کرد ... حیران ... دل از من برد و روی از من نهان کرد
http://manokhoda.parsiblog.com/
دل از من برد و روی از من نهان کرد ... حیران ... دل از من برد و روی از من نهان کرد
http://manokhoda.parsiblog.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
3.8 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
12
SSL
EXTERNAL LINKS
17
SITE IP
5.144.129.195
LOAD TIME
3.75 sec
SCORE
6.2
دل از من برد و روی از من نهان کرد | manokhoda.parsiblog.com Reviews
https://manokhoda.parsiblog.com
دل از من برد و روی از من نهان کرد ... حیران ... دل از من برد و روی از من نهان کرد
manokhoda.parsiblog.com
حیران - دل از من برد و روی از من نهان کرد
http://www.manokhoda.parsiblog.com/Author/حيران
منع دانش روا نیست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]. حیران - دل از من برد و روی از من نهان کرد. کل بازدید : 69517. بازدید امروز : 2. دل از من برد و روی از من نهان کرد . حیران . Style="width: 90" onfocus="this.style.borderColor='maroon'; this.style.backgroundColor='#FFFAED'; this.select()" onblur="this.style.borderColor='gray'; this.style.backgroundColor='#F5F5F5'" autocomplete="off" contenteditable="true". آخوندها از مریخ نیامده اند. دل نوشته های یک معلم. نوشته های یک برادر کوچکتر. آ and ش 2 باقری.
پایان حسینیه - دل از من برد و روی از من نهان کرد
http://www.manokhoda.parsiblog.com/Posts/24/پايان%20حسينيه
هرکه پس از نیک آزمودن، برادری برگیرد، مصاحبتش می پاید و دوستی اش استوار می گردد . [امام علی علیه السلام]. پایان حسینیه - دل از من برد و روی از من نهان کرد. کل بازدید : 69517. بازدید امروز : 2. دل از من برد و روی از من نهان کرد . حیران . Style="width: 90" onfocus="this.style.borderColor='maroon'; this.style.backgroundColor='#FFFAED'; this.select()" onblur="this.style.borderColor='gray'; this.style.backgroundColor='#F5F5F5'" autocomplete="off" contenteditable="true". آخوندها از مریخ نیامده اند.
محرم 85 - دل از من برد و روی از من نهان کرد
http://www.manokhoda.parsiblog.com/Archive/محرم%2085
برترین فریضه ها و واجب ترین آنها برانسان، شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست [امام صادق علیه السلام]. محرم 85 - دل از من برد و روی از من نهان کرد. کل بازدید : 69517. بازدید امروز : 2. دل از من برد و روی از من نهان کرد . حیران . Style="width: 90" onfocus="this.style.borderColor='maroon'; this.style.backgroundColor='#FFFAED'; this.select()" onblur="this.style.borderColor='gray'; this.style.backgroundColor='#F5F5F5'" autocomplete="off" contenteditable="true". آخوندها از مریخ نیامده اند. آ and ش 2 باقری.
آبان 85 - دل از من برد و روی از من نهان کرد
http://www.manokhoda.parsiblog.com/Archive/آبان%2085
آنچه دیده بیند در دل نشیند . [نهج البلاغه]. آبان 85 - دل از من برد و روی از من نهان کرد. کل بازدید : 69515. بازدید امروز : 0. دل از من برد و روی از من نهان کرد . حیران . Style="width: 90" onfocus="this.style.borderColor='maroon'; this.style.backgroundColor='#FFFAED'; this.select()" onblur="this.style.borderColor='gray'; this.style.backgroundColor='#F5F5F5'" autocomplete="off" contenteditable="true". آخوندها از مریخ نیامده اند. دل نوشته های یک معلم. نوشته های یک برادر کوچکتر. آ and ش 2 باقری. من و دوست جون.
دی85 - دل از من برد و روی از من نهان کرد
http://www.manokhoda.parsiblog.com/Archive/دي85
قدرت حاکمان پاسبانان خداست در زمین او . [نهج البلاغه]. دی85 - دل از من برد و روی از من نهان کرد. کل بازدید : 69516. بازدید امروز : 1. دل از من برد و روی از من نهان کرد . حیران . Style="width: 90" onfocus="this.style.borderColor='maroon'; this.style.backgroundColor='#FFFAED'; this.select()" onblur="this.style.borderColor='gray'; this.style.backgroundColor='#F5F5F5'" autocomplete="off" contenteditable="true". آخوندها از مریخ نیامده اند. دل نوشته های یک معلم. نوشته های یک برادر کوچکتر. آ and ش 2 باقری.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
12
بهار 1386 - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Archive/بهار%201386
پنج شنبه 86 خرداد 17 ساعت 1:10 صبح. فکر کنم اصلا لازم به توضیح نباشه. باور کنین حسابی وقتمو پر کردن این دو قلو ها. با اینکه همه ی سعیمو می کنم باز نگرانم نکنه براشون کم بذارم. گاهی حتی خودم نمی رسم غذا بخورم. اما همه ی اینا در کنار یه خنده ی اونا هیچه. اولین باری که طاها خندید چند روز تو دلم قند آب می شد. مثل یه معجزه است . .اقعا هم معجزه ست. الان هر دوشون می خندن ،صدا در میارن ، مثلا می گن آگا ،آگو ،گیگ. متن فوق توسط: مامان. نوشته شده است نظرات دیگران ( نظر). دوشنبه 86 اردیبهشت 3 ساعت 11:58 صبح. اولش که...
مامانی - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Archive/ماماني
سه شنبه 85 دی 12 ساعت 4:16 عصر. انگار مادر بودن از اولش با نگرانی ها همراهه. سالم باشن . سالم به دنیا بیان . سالم بمونن. سالم بمونن . توی زندگی آینده شون . وقتی بزرگ میشن . سالم بمونن. می دونین . گاهی با خودم فکر می کنم این جوونایی که الان معتادن ، اونایی که گوشه ی خیابونا به بدترین شکل از بین میرن . اونایی که تموم زندگیشون پر از خلاف و دزدی و فساده . آیا اینها . وقتی به دنیا اومدن ، پاک و معصوم و بی گناه نبودن؟ آیا با خنده ی اون ها دل پدر و مادری شاد نمی شد؟ مگه اونا بچه و مچه ی کسی نبودن . بهم پیشنهاد ...
مچه - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Archive/مچه
دوشنبه 85 بهمن 9 ساعت 4:40 عصر. باآبزرگ می گه الان محردمه. من نمیدونم محردم چن شنبه اث. ولی میدونم که شنبه اش خیلی گنده اث. چونکه هرچند تا میخوابم بلند میشم بازم مامانی میگه الان محردمه. از وختی محردم شده همش ثدای گرومب گرومب از پنجره میاد. تازشم مامان بزرگ و باآ بزرگ و هممه و همممه همش گریه میکنن. خب آدم دلش اوف میشه دیگه. مامانی میگه اینا بره خاطر امام حثینه. من وختی بزرگ شدم خودم دیگه نمیذارم امام حثین شهید بشه که مردم ناحارت بشن. به خول مامانی پ ن: از اون دثگاههایی که ثدا میده دارید؟ منم حرفا رو خوندم.
پس جومونگ کو؟؟ - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Posts/19/پس%20جومونگ%20كو؟؟
چهارشنبه 88 اردیبهشت 2 ساعت 3:4 صبح. دیروز مریم تا از خواب بیدار شد اومد پیش من که داشتم تو آشپزخونه براشون صبحانه. آماده می کردم با صدای خوابالو و کشدار ازم پرسید :. یه لحظه دست از کار کشیدم فکر کردم شاید اشتباه شنیدم . نشستم کنارش . پرسیدم : چی دخترم؟ این بار با اعتراض گفت : جومونگ کو؟ راستش نمی دونستم چی بگم . تو ایام عید هر جا که بودیم. همه سر ساعت شش و نیم میومدن پای تلوزیون و غرق. نگاه کردن جومونگ می شدن این روزها هم هر کس خونه مون مهمون بوده یا ما خونه. هیسسسس جومونگ شروع شد. خب بچه حق داره دیگه!
پاییز 1386 - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Archive/پاييز%201386
جمعه 86 آذر 2 ساعت 4:22 عصر. به نام او که بزرگ است. سلام به دوستای خوب خودم. از قبل از به دنیا اومدن بچه ها همیشه دنبال این بودم که کتاب ها و مطالبی که در مورد تربیت صحیح بچه ها نوشته شده بخونم یا از دیگران بپرسم . اما خب خوندن و نوشتن خیلی راحت تر از عمل کردنه. خیلی چیزا یاد گرفتم و سعی می کنم عمل کنم اما خیلی چیزای دیگه هست که دلم می خواد بدونم. چی کار کنم که بچه هام در عین اینکه به پشتیبانی و حمایت ما ایمان دارن ،مستقل بار بیان؟ چی کار کنم که همدیگه رو دوست داشته باشن و به هم به چشم رغیب نگاه نکنن؟
بچه - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Archive/بچه
چهارشنبه 85 بهمن 18 ساعت 11:45 صبح. هل دفه اس مامانی می پلسیم میگه الان هنوس محلمه ولی دیگه صدای گولومف گولومف نمی یاد. تاسه هیشکی هم دیگه گلیه نمیکنه. من فکل میکنم الان دیگه امام حسین شهیدیش تموم شده. چونکه دیگه هیشکی نالاحت نیس. اس وگتی اینو به مامانی گفتم همش فگط میخنده بهم. لاستی شهیدشدن همون بسلگ شدنه؟ تاسه مامانی چن لوس حالش نالاحتی بود. آخه اون دوشه دیگه کال نمیکلد. اسمش تفلونه نه دوش! ولی عینهو شکل دوش حنونمونه آخه. مامانی همش اونو میگیله دستش و حلف میسنه بعدش میگه الان با خاله تون حلف سدمااااااا.
زمستان 1385 - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Archive/زمستان%201385
شنبه 85 اسفند 26 ساعت 11:34 صبح. مامانی گفته همش افلش ثلام کنین. منم همون موخه که دنیا اومدم گفتم ثلام بعدش اون خانومه گفت آخی چه گریه ای میکنه. من که گریه نکردم! من که همیشه سلام میکنم این مچه بلد نیستش. تاسه الکی میگه. اونوگتی که اولش بود انگده صداش گنده بود که من تلسیدم گلیه ای شدم. من الان اثم دارم . تازه شم مامانی گفته اثمم دیگه طاهاث. منم اسم دالم اسم منم ملیمه. بابایی گفته اسم گله. گلشم خیلی خوشگله. ملث خودم. عوضش تو همش گریه میکنی هی مامانی رو بیدار میکنی من همش پثر خوبی ام یا میخورم یا میخوابم!
مامان - مامانی و دوقلوهاش
http://www.maseta.parsiblog.com/Author/مامان
چهارشنبه 88 اردیبهشت 2 ساعت 3:4 صبح. دیروز مریم تا از خواب بیدار شد اومد پیش من که داشتم تو آشپزخونه براشون صبحانه. آماده می کردم با صدای خوابالو و کشدار ازم پرسید :. یه لحظه دست از کار کشیدم فکر کردم شاید اشتباه شنیدم . نشستم کنارش . پرسیدم : چی دخترم؟ این بار با اعتراض گفت : جومونگ کو؟ راستش نمی دونستم چی بگم . تو ایام عید هر جا که بودیم. همه سر ساعت شش و نیم میومدن پای تلوزیون و غرق. نگاه کردن جومونگ می شدن این روزها هم هر کس خونه مون مهمون بوده یا ما خونه. هیسسسس جومونگ شروع شد. خب بچه حق داره دیگه!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
17
تعــطیـــل شـد !
اگر پرسیدند نویسنده کجاست؟ بگویید حالش خوب بود نمیگذارند خوب بماند. برو راحتم بذار جان مادرت! مودبانه در خواست میکنم. نوشته شده در یکشنبه دهم آذر 1392ساعت 0:19 توسط .
لطفا آرام حرکت کنیداین دل یکبارشکسته است
لطفا آرام حرکت کنیداین دل یکبارشکسته است. می گفت تاجایی که نفس دارم باهاتم,ولی گوش های من هوس رانفس شنیده بود. خیلی ممنون که به وبلاگ من سرزدین. این وبلاگ حرفای دلمه. تو این وبلاگ از تنهایی حرف گفته میشه. لطفن بااحترام صحبت کنین تا احترامتون حفظ شه. یادتون باشه من یه دخترم. وقتی با دختری دوس میشی تا قبل از اینکه از خودت مطمئن نشدی امیدوارش نکن. تا قبل از اینکه مطمئن نشدی این دختر به درد زندگیت می خوره یانه. دیگر برای نفر بعدی سرسختی به خرج نمی دهد. برایش عادت می شود وتو مدیون این پاکی از دست رفته ای.
خودم و خدا تنهایی:)
ب س م الل ہ. الر ح مט الر حیم. و إ ט ی ڪ اد ال ذ یט. ڪ ف ر و ال ی ز ل ق ون ڪ. س م ع وا الذ ڪ ر. و ی ق ول وט إ ن ہ ل م ج ن وט. ذ ڪ ر ل ل ع ال م یט. من خودمم و خدا. و بعدها م رد زندگی من. مخاطبی به جز م ردم ندارند. م ردی که هنوز. کد صلوات شمار برای وبلاگ. 1570;یه قرآن. نمیدانم روحم اکنون در کدامین قطعه از الحمد. نمیدانم که آیا نفسم به مالک یوم الدینی. من نمیدانم که آیا ایاک نعبد هایم. به ایاک نستعین هایم. من نمیدانم تاکید های ایاک ایاک. هایم آخر به نعبد و نستعین. نمیدانم که من را از مغضوبان و ضالین. هیچ بن...
خــ ــدایـ‌ـ ـا؟... دو سـ ـتــ ــت دارم
دو س ت ت دارم. ایט م ن م . د خت رے ت نها. با قلبے ش ڪ ستﮧ. د ر د ست کﮧ نیمﮧ ا ش را د ست او گ م ڪ رده ا ست. به او بگویید برگردد. با او ڪارے ندارم . ف قط میخواه م نیمﮧ ی دیگر ق لب م را گ داۓ ڪ ن م! نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم آبان 1393ساعت 15:59 توسط فاطمه. این روزها همه چیز بوی تو را دارد حتی هوا. آنقدر زیاد که دوست دارم. رگهایم هم احساست کنند. نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم آبان 1393ساعت 15:58 توسط فاطمه. چه خوب است :. آدم ها "یك نفر" را. هر روز دوست داشته باشند. نه اینکه هر روز یک نفر را . نوشته ...
حرف هاے زیبا و معنے دار _جدید94
حرف هاے زیبا و معنے دار جدید94. برکت پروردگار مثل بارونه ، اگر خیس نمے شҐ ، جایҐ را عوض مے کنҐ . . . حرف هاے زیبا و معنے دار جدید94. برکت پروردگار مثل بارونه ، اگر خیس نمے شҐ ، جایҐ را عوض مے کنҐ . . . خوشبخت تریט آدمها کسانے هستند. که به خوشبختے دیگراט حسادت نمے کنند. و زندگے خودشاט را با هیچ کس مقایسه نمے کنند. 34; פ یلے פ وش اومدید به وبلاڪҐ امید وارم ڪه פ وشتوט بیاد لطفا بدونه نظر نرید פ یلے ممنوט ". دوست دارҐ بابے انت و امے دوست دارҐ. مפ اطب פ اص בاره . פ یلے از ماها تو جونے پیر شدیҐ. حرف های یک دل.
دل از من برد و روی از من نهان کرد
انسان، به دین دوستش است . پس هریک از شمابنگرد که با چه کسی دوستی می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]. دل از من برد و روی از من نهان کرد. کل بازدید : 68307. بازدید امروز : 1. دل از من برد و روی از من نهان کرد . حیران . Style="width: 90" onfocus="this.style.borderColor='maroon'; this.style.backgroundColor='#FFFAED'; this.select()" onblur="this.style.borderColor='gray'; this.style.backgroundColor='#F5F5F5'" autocomplete="off" contenteditable="true". آخوندها از مریخ نیامده اند. دل نوشته های یک معلم.
!...من و خـــــدا
دیگه بال هام رو نمی خوام. بازم من و تو خدا جونم! بازم حرفای من و گوش دادن های تو! بازم خطاهای من و بخشیدن و لطف نو! بازم من و تو خدا جونم! خدا جونم خیلی دوست دارم! بازم سره خط نقطه! نوشته شده در یکشنبه 1390/03/22. ساعت 17 توسط C.N.A. پرنده بر شا نه های انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی. پرنده گفت :من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم. اما گاهی پرنده و آدم ها را اشتباه می گیرم. انسان خندید و به نظرش خنده دارترین اشتباه ممکن بود.
من و خدا
الهی به امید تو. نوشته شده در سه شنبه 15 بهمن1392ساعت 10:53 بعد از ظهر توسط بی نشون. نوشته شده در سه شنبه 15 بهمن1392ساعت 10:16 بعد از ظهر توسط بی نشون. می خواهم دانشجو باشم! اینجا دانشگاه هرمزگان است، دانشگاهی با تمام کمبودها و خالی از امکانات آموزشی و پژوهشی، دانشگاهی که فقط و فقط با روابط دوستانه اداره می شود، رشد می کند و شاید روزی منفجر! اینجا دانشگاه هرمزگان است در قلب بیابان های اطراف بندرعباس! اینجا دانشگاه هرمزگان است جایی که به همه چیز فکر می شود الا دانش! آیا خبرش به گوشت رسیده؟ اما این جمله ر...
.
من از دنیای مجازی رفتم،. نوشته شده در جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ساعت 16:38 توسط . کد حرفه ای قفل کردن کامل راست کلیک. فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر.
گذرگاه زندگی
بهترین فصل خدا . دوباره شروع می شود. دلشوره های خیس خورده پشت چراغ های قرمز. فال های نم کشیده. دوباره شروع می شود. شب های بی پایان. عطر قهوه های تلخ کنج کافه ها. نیمکت های خط خطی. شروع دوباره ی زندگی. پر از بوی برگ، بوی خاک،. نوشته شده توسط من. در سه شنبه ششم مهر ۱۳۹۵. و به قداست و پاکی عشق سوگند که دیگر هرگز همچو من شیدایی،بر خود نخواهی،دید. پن: هرچی سعی میکنم پست اینجوری نذارم نمیشه به خودم گفتم من بعد اونور از اینا میذارم ولی بازم اینجا گذاشتم. نوشته شده توسط من. در دوشنبه پنجم مهر ۱۳۹۵. باز هم این رو...
کودکانه و عاشقانه زندگی کن
کودکانه و عاشقانه زندگی کن. پیمانی را که در طوفان زندگی با خدا می بندی ، هرگز در آرامش فراموش نکن. میگم یه وخت ضایع نباشه ،من هنوز رسما نرفتم دانشگاه؟ از تموم غیبتامم استفاده کردم.میترسم استادام دیگه واس آب خوردنم نزارن از کلاساشون بزنم بیرون. نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم مهر 1393ساعت 15:6 توسط آذرخش. تابستان حالا که داری تمام میشوی باید بگویم. گرمت چه سرد گذشت. نوشته شده در دوشنبه هفدهم شهریور 1393ساعت 17:52 توسط آذرخش. گشاده دست باش، جاری باش ، کمک کن ( مثل رود). با شفقت و مهربان باش (مثل خورشید).
