maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - به تو می اندیشم
http://www.maftar.blogfa.com/post-254.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. به تو می اندیشم. ای سراپا همه خوبی. تک و تنها به تو می اندیشم. من به هر حال که باشم به تو می اندیشم. تو بدان این را ، تنها تو بدان. تو بمان با من تنها تو بمان. جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب. من فدای تو به جای همه گلها تو بخند. اینک این من که به پای تو درافتادم باز. ریسمانی کن از آن موی دراز. پاسخ چلچله ها را تو بگو. قصه ی ابر و هوا را ، تو بخوان. تو بمان با من ، تنها تو بمان.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - نامه فریدون فرخزاد به یک فاحشه
http://www.maftar.blogfa.com/post-244.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. نامه فریدون فرخزاد به یک فاحشه. اندیشیدن به تو رسم، و گفتن از تو ننگ است. اما میخواهم برایت بنویسم. شنیده ام، تن می فروشی، برای لقمه نان. چه گناه کبیره ای. میدانم که میدانی همه ترا پلید می دانند،. من هم مانند همه ام. از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو،. زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند. اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد. تنت را حراج کن.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم -
http://www.maftar.blogfa.com/post-260.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. شب چو در بستم و مست از می نابش کردم. ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم. دیدن آن ترک ختا دشمن جان بود مرا. گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم. منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم. آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم. شرح داغ دل پروانه چو گفتم به شمع. آتشی در دلش افکندم و آبش کردم. غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد. خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم. دل که خونابه غم بود و جگر گوشه درد.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - گفت مشق نام لیلی میکنم
http://www.maftar.blogfa.com/post-248.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. گفت مشق نام لیلی میکنم. دید مجنون را یکی صحرانورد. در میان بادیه بنشسته فرد. ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم. میزند حرفی به دست خود رقم. گفت ای مفتون شیدا چیست این. مینویسی نامه سوی کیست این؟ کی به لوح ریگ باقی ماندش. تا کس دیگر پس از تو خواندش. گفت مشق نام لیلی میکنم. خاطر خود را تسلی میکنم. مینویسم نامش اول و ز قفا. مینگارم نامه عشق و وفا. نیست جز نامی از او در دست من. زان بلندی یافت قدر پست من.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - تا تو............
http://www.maftar.blogfa.com/post-262.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو. هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو. از خستگی روز همین خواب پر از راز. کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو. دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم. من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو. پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم. ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو. آزادگی و شیفتگی مرز ندارد. حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو. یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟ وقتی همه جا از غزل من سخنی هست.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - گفته بودی
http://www.maftar.blogfa.com/post-246.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی. کو رفیق راز داری؟ شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت. شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی. تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد. غنچهای در باغ پرپر شد ولی کو غیرتی؟ گریه میکردم که زاهد در قنوتم خیره ماند. دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی. روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت. کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی. بسکه دامان بهاران گل به گل پژمرده شد. Upload and share 2.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - زندگی...............
http://www.maftar.blogfa.com/post-251.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم میخواهی به آن خانه برگردی یا نه؟ لازم است گاهی از مسجد ، کلیسا و . بیرون بیایی و. ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی. لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی ، فکر کنی. که چهقدر شبیه آرزوهای. لازم است گاهی درختی ، گلی را آب بدهی ، حیوانی را نوازش کنی ، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟ Upload and share 2.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - یه احساسی به تو دارم
http://www.maftar.blogfa.com/post-259.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. یه احساسی به تو دارم. یه احساسی به تو دارم. یه حس تازه و مبهم. یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم. یه احساسی به تو دارم. شبیه شوق و بیخوابی. تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی. تا دستای تو راهی نیست. دارم از گریه کم میشم. تو مرز بین من با تو دارم شکل خودم میشم. مث گلهای بی گلدون. تو از دلتنگی دریا توی توفان چی می دونی؟ نمی دونم کجا بودم. که رویاهامو گم کردم. یه احساسی به تو دارم.
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - miniator pic
http://www.maftar.blogfa.com/post-243.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 15:5 توسط مفتار. پسرم وسایل رابه عنوان ابزار و انسانها را برای زندگی دوست داشته باش و هرگز جای آندو را با یکدیگر جابجا نکن. يافتن كساني وضعيت افراد در مسنجر. Upload and share 2. فهرست وب سايتهاي ايراني2. فهرست وب سايتهاي ايراني. Yahoo 360 - maftar. ذخيره اطلاعات با حجم بالا. هر چه مي خواهد دل تنگت بگو. قانون خلقت( وبلاگ مفتار).
maftar.blogfa.com
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم - پشت دریاها شهری است! قایقی باید ساخت..............
http://www.maftar.blogfa.com/post-253.aspx
شاعرانه-دست نوشته هایی برای پسرم. پسرم زندگی را با خودکار بنویس تا بیاموزی که هر اشتباهی قابل پاک کردن نمی باشد. پشت دریاها شهری است! خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از این خاك غریب. كه در آن هیچكسی نیست كه در بیشه عشق. قهرمانان را بیدار كند. قایق از تور تهی. و دل از آرزوی مروارید،. نه به آبیها دل خواهم بست. نه به دریا-پریانی كه سر از خاك به در میآرند. و در آن تابش تنهایی ماهیگیران. میفشانند فسون از سر گیسوهاشان. دور باید شد، دور.". مرد آن شهر اساطیر نداشت. زن آن شهر به سرشاری یك خوشه انگور نبود.