madaraneh71.blogfa.com
«ای دوست مرا به خاطر آور»«ای دوست مرا به خاطر آور» -
http://madaraneh71.blogfa.com/
«ای دوست مرا به خاطر آور» -
http://madaraneh71.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.438 sec
SCORE
6.2
«ای دوست مرا به خاطر آور» | madaraneh71.blogfa.com Reviews
https://madaraneh71.blogfa.com
«ای دوست مرا به خاطر آور» -
«ای دوست مرا به خاطر آور» - مردم چه میگویند...؟
http://www.madaraneh71.blogfa.com/post/535
ای دوست مرا به خاطر آور. اما هیچ می دانید مردم چه می گویند؟ می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! مادرم گفت: مردم چه می گویند؟ به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! پدرم گفت: مردم چه می گویند؟ با فردی روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟ خواهرم گفت: مردم چه می گویند؟ زنم گفت: مردم چه می گویند؟
«ای دوست مرا به خاطر آور» -
http://www.madaraneh71.blogfa.com/post/539
ای دوست مرا به خاطر آور. همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم. که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود. یک خودکار شکیل و زیباست. که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند. خم به ابرو نمی آورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست. فقط هیچ کس نمی بیند و نمی داند. که چقدر دیگر میتواند بنویسد. تا می توانیم عطر حضورشان را قدر بدانیم. نوشته شده در جمعه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۳ساعت 20:30 توسط مادر. ای غایب از نظر که شدی همنشین دل. میگویمت دعا و ثنا میفرستمت. بیا ای دل ااز اینجا پر بگیریم. ره کاشانه ی دیگر بگیریم.
«ای دوست مرا به خاطر آور» -
http://www.madaraneh71.blogfa.com/post/538
ای دوست مرا به خاطر آور. زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ. زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود. زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر. زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ. زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق. زندگی فهم نفهمیدن هاست. زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود. تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست. آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست. فرصت بازی این پنجره را دریابیم. در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم. پرده از ساحت دل برگیریم. رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم.
«ای دوست مرا به خاطر آور» -
http://www.madaraneh71.blogfa.com/post/534
ای دوست مرا به خاطر آور. يادت هست وقتي خدا داشت بدرقه ات ميكرد بهت چي گفت؟ جايي كه ميري مردمي داره كه مي شكننت,نكنه غصه بخوري! من همه جا باهاتم,تو تنها نيستي. تو كوله بارت عشق ميذارم كه بگذري,قلب ميذارم كه جا بدي,. اشك ميدم كه همراهيت كنه و مرگ كه بدوني بر مي گردي پيش خودم.". نوشته شده در سه شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۳ساعت 20:10 توسط مادر. ای غایب از نظر که شدی همنشین دل. میگویمت دعا و ثنا میفرستمت. بیا ای دل ااز اینجا پر بگیریم. ره کاشانه ی دیگر بگیریم. بیا گم کرده ی دیرین خود را. سراغ از لاله ی پر پر بگیریم.
«ای دوست مرا به خاطر آور» - پرواز تا خدا...
http://www.madaraneh71.blogfa.com/post/477
ای دوست مرا به خاطر آور. من و تو یه روزی همسایه خدا بودیم. ما به دنیا اومدیم تا خوبی رو آغاز کنیم. تا بشیم همسفر خدا. تا روی زمین آسمونی زندگی کنیم. تا پر بکشیم سوی خدا. اما همه چیز تموم شد. ما دیگه نه همسایه هم بودیم. ما گم شدیم پسرم. گم شدیم چون دست خدا رو رها کردیم. ما خدا رو گم کردیم. پسرم یادت میاد جمله ی آخر خدا رو؟ از قلب کوچک تو تا من یک راه مستقیم است ". اگه گم شدی از این راه بیا. پسرم بلند شو تا از دلامون شروع کنیم. تا خدا راه زیادی نیست. نوشته شده در یکشنبه سوم آذر ۱۳۹۲ساعت 17:53 توسط مادر.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
(به نام مـــادر...) - ....................................................................................................
http://www.yahooda1990.blogfa.com/post/244
به نام مادر.). سلامی چو بوی خوش آشنایی). را چسباندی كاملش كردی . شنبه پنجم بهمن ۱۳۹۲ 10:36. را نوازش می کنم. پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده). به نام ایزد بخشنده و مهربان). خداست که معبودى جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبک او را فرو مىگیرد و نه خوابى گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ قالب های ای ک س. پایه دعوا با پسرهامهسا. پسری از ایلام.(احسان). دختری از جنس درد. غايب هميشه حاضر (فرشته سعيدی ). عشق بود و چشم تو.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
1
مادرانه
و در باره کسانى که از جنگ در کنار او کناره جستند ، فرمود : ] حق را خوار کردند و باطل را یار نشدند . [نهج البلاغه]. چهارشنبه 87 آبان 22 , ساعت 11:42 صبح. بالاخره ، بله.ما هم بله. نوشته شده توسط مادرانه. نظرات دیگران [ نظر]. لیست کل یادداشت های این وبلاگ. وضعیت من در یاهو. زینب دارد میدود هنوز. [347]. اینجا چراغی روشن است . امروز اگر سرخ بیفتیم به خاک،فردا به زمانه سبزتر می روییم. طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی. پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ.
مادرانه 1
روز جوان برهمه ی شما مامانا وباباهای جوون ترمبارک. دوشنبه 19 خرداد 1393 : نویسنده : باران نجاتی. سلام برهمه .دورو برتون رو نگاه کنید.خداانشالله جوونای پاک ودرستمون رو بیشتر کنه . امام زمان هنوزغایبه چون عده کمی دغدغه نبودنشودارن. ایشون وقتی میان که یار داشته باشن به نظرتون الان سیصدوسیزده نفرجمع شده اند؟ نمیخوای افتخار غلامی اقا نصیب بچه ات بشه.بسم الله بچه بیار ولالایی بچه تو سرود انتظار اقاکن.بچه بیار وبکنش نذر اقا بسم الله. لینک های مرتبط :. دوشنبه 28 مهر 1393 : نویسنده : باران نجاتی. خدا را چه دیدی؟
...مادرانــــــــــــــــــه
جا به جایی و بالاخره یه نغییر بزرگ. یک ماهی میشه که درگیر یه جا به جایی هستیم، هیچوقت فکر نمی کردم اینقدر دلتنگ بشم! 13 سال، عمر کمی نیست! هنوز احساس می کنم یه بخشی از قلبم و ذهن ام رو اونجا جا گذاشتم! اما خوب. عادت، عادت! این داستان عادت موضوع عجیب و پیچیده ایه. که تنها مرهم اش گذر زمانه! باور دارم که تو این تصمیم جدید و ناگهانی کلی خیر هست و قراره کلی اتفاقای خوب برای ما بیافته. :). نوشته شده در سه شنبه ۲ تیر۱۳۹۴ساعت۹:۵۵ قبل از ظهرتوسط ساناز. دختری با دندونی لق. این پروسه رشد به عنوان یک مادر :). فکر ن...
madaraneh
نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم مرداد 1392ساعت 18:5 توسط saeideh. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم مرداد 1392ساعت 23:1 توسط saeideh. بودی تاحسرت کودکانی که در اغوش گرم مادر هستن رو نخورم! تااینهمه بداخلاق نباشم اخه هیچ مهرومحبتی از کسی ندیدم! کاش بودی ومهربانیت را میدیم! اخه چراباورنداری که به وجودنازنینت. خیلی توزندگیم شکست خوردم اولین شکستم به دنیااومدنم بود! دومینش ازدست دادن تو! سومیش اینکه تورفتی وتنهام گذاشتی! چهارمیش اینکه نتونستم باهات بیام ومنو تواین دنیای سخت تنهاگذاشتی. بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه.
بانوی با حجاب
نه برای نشان دادن فقر در سریال های کشورم است. نه لباس متهمان دادگاه و زندان ها. چادر من تاج بندگی من است. سند زهرایی بودنم را امضا میکند! طعنه ها دلسردت نکند بانو. با افتخار در کوچه های شهر قدم بزن! نوشته شده در دوشنبه هشتم تیر ۱۳۹۴ساعت 23:53 توسط سارینا. يك پیام تكان دهنده . توسط یک زن . کسی ازمن پرسيد . آیا شما زنی شاغل هستيد یا خانه دار؟ من پاسخ دادم: بله من يك خانه دار تمام وقت هستم. من 24 ساعت در روز کار می کنم . من یک "مادر" هستم،. من یک همسر هستم،. من یک دختر هستم،. من یک عروس خانواده همسرم هستم.
«ای دوست مرا به خاطر آور»
ای دوست مرا به خاطر آور. ای رهگذر به تک تک واژه هایم بنگر. و به اعماق کلماتم فکر کن. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۲ساعت 18:29 توسط مادر. امام صادق عليه السلام :. م ن ق ر ا الق رآن و ه و شاب م ؤم ن ا خت ل ط الق رآن ب ل حم ه و د م ه و ج ع ل ه الل ه. ع ز و ج ل م ع الس ف ر ة الك رام الب ر ر ة ، و كان الق رآن ح جيزا ع نه ي وم القيام ة. كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 603. نوشته شده در شنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۳ساعت 19:12 توسط مادر. من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش. گر به فکر سوختن افتاده ای جانانه باش. پرده ...
مادرانه
به ياد دوستي كه مادرش را از دست داد اما. سكوت قلبش را نشكست. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم بهمن 1392ساعت 20:7 توسط مریم. بی تو غمگینم بخدا مادر. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم بهمن 1392ساعت 19:55 توسط مریم. از ته دلم آرزو میکنم هیچ کس گرفتاه این درد نشه. چون واقعا درده سنگینیه این یه حقیقته. تا کنارمونه قدرشو نمیدونیم. تا وقتی که میره اونوقت میفهمیم چه هدیه گران بهایی رو از دس دادیم. م اد ر اسمت برام مقدسه. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم بهمن 1392ساعت 19:50 توسط مریم. مادر تو تمام شادی هایت را. وقتی چشم...
دو فرشته آسمانی(زهرا و محیا)
دو فرشته آسمانی(زهرا و محیا). حكمت وزیدن باد رقصاندن شاخهها نیست، امتحان ریشههاست. امام علی عليه السلام. دو سال است که دو روز آخر صفر را غذا می پزیم. تا یادمان نرود چه کسی غذای روحمان داد تا تاب بیاورم مصیبتها را. تا یادمان نرود لطفی که پادشاه در حق گدا کرد. جمعه نوزدهم دی 1393 21:43 مامان نرجس. چه خوب شد که تو آمدی. عزیزمفرشته ام.زهرای من.تولدت مبارک. چهارشنبه پنجم شهریور 1393 19:53 مامان نرجس. برای تو که نمی شناسمت. خیلی از دوستان آمده اند و نظر داده اند اما این یکی خیلی برایم متفاوت بود. اما با خودم ف...
هدیه آسمانی
الهی به امید تو. تاريخ : یکشنبه پنجم خرداد ۱۳۹۲ 11:37 نویسنده : مامان آیدا. اولین پست سال 94 (سال بز). خدایا به امید خودت شروع میکنم. نازگلکم سال 93 هم با همه اتفاقات خوب و بدش تموم شد و یه برگ دیگه هم از دفتر عمرمون ورق خورد. خداوندا بینهایت تو را شاکرم بخاطر حضور همسر و دخترم و باقی عزیزانم. چون فکر میکنی میخوام برم. دوست داری که همش پیشت باشم . تا آهنگ هم که میشنوی یا نانای میکنی یا دست میزنی و به ما هم اشاره میکنی که دست بزنین. و نامزد شدن عمو سعید و الهه جون توی آخرین روزای سال (93/12/27). آهان شما ...
مادرانه
تو این وبلاگ می خوایم کلی قربون صدقه مامانامون بریم هستی؟ شبکه اجتماعی ایران بیست. Target=" blank" شبکه اجتماعی ایران 20. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۴/۰۷/۰۲ساعت 12:47 توسط Elham98. داستان کوتاه از فداکاری مادر. در زلزله سی چوانچین،وقتی گروه نجات یک زن جوان را زیر آوار پیدا کرد،او مرده بود اما کمک رسانان زیرنور چراغ قوه،چیز عجیبی دیدند! یک بچه این جاست. عزیزم،اگر زنده ماندی،هیچ وقت فراموش نکن که مادرت با تمام وجودش دوستت داشت. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۴/۰۷/۰۲ساعت 0:10 توسط Elham98. در سن یک سالگی پدرم مرد و م...
مادرانه های من
یا رب ان لنا فیک املا طویلا کثیرا. حالا در سومین تجربه ام همه امیدم برای امیدهای زندگانیم .برای حاجتی که جوانیم را در آن و بر آن سپری می کنم. برای ماموریتی که سنگینی اش با یقینی عجیب به استمرارش بیشتر می شود .برای پرورش تحفه هایی ابرومندانه در عرضه به محبوب. برای مهدیارانی صالح و مصلح تربیت کردن .برای عالمانی صدیق وصابر وشهید پرورش دادن . از خودم بریده شده است .میدانم که من کجا و عظمت این منا و طول این امل کجا. حالا امیدم چیزی نیست جز رحمت واسعه و فضل کثیرت. نوشته شده در یکشنبه ششم تیر ۱۳۹۵ ساعت توسط مادر.