lass-loyal.blogfa.com

delneveshthayemaryam.blogfa.com

دلنوشت های مریم

http://www.delneveshthayemaryam.blogfa.com/9212.aspx

الان پسرا دنبال چه جور دختری واسه ازدواج میگردن؟ فشن یا با حجاب یا معمولی. به نظر خودم یعنی چیزی که دارم میبینم دنبال فشن هستن. نمونش یکی از خواستگارای قبل خودم که چندوقت پیش عروسی اقوام نزدیکش بود. و ما هم دعوت بودیم نامزدش ازین دخترای فشن بود! ذرحالیکه اختلاف نظر اصلی و مهم من و ایشون سر چتدرسرکردن بود. ایشون میخاستن به من اجبارکنن چادرسرکنم. حتی از مانتوهای من ایراد میگرفتن که کوتاهه. حالا خانمش چادی که نیست قرتی هم هست. مریم دوشنبه بیست و ششم اسفند 1392 10:59. مثل مادر بي سوادي. نه یک بار که هزار بار.

delneveshthayemaryam.blogfa.com

دلنوشت های مریم

http://www.delneveshthayemaryam.blogfa.com/9207.aspx

حال من دست خودم نیس. این روزا خیلی فکرم درگیره. انقدفکروخیال میاد تو سرم که میخام دیفونه بشم. کارم شده فکرکردن به گذشته ها. مرور خاطراتی که انگار هنوزم واسم تازن. همش فکرمیکنم که چرا خدا نخواست که . دیگه انگاری انگیزه ای واسه هیچ کاری ندارم. دلم میخاد چشامو ببندم و دیگه کسی بیدارم نکنه. خیلی خسته ام خیلی. توی دوراهی موندم و نمیدونم چیکارکنم. مجبورم کسی رو انتخاب کنم که علاقه ای بهش ندارم. خدایا این چه عدالتیه کجاش عدالته. کاش همش خاب باشه. دلم واست تنگه ودارم دیوونه میشم. دوباره پناه بردم به قرصای ارامبخش.

delneveshthayemaryam.blogfa.com

دلنوشت های مریم -

http://www.delneveshthayemaryam.blogfa.com/post-151.aspx

نمی دونم از کجا و چی میخام بنویسم. به شدت عصبی هستم و کمرم باز چندوقته درد میکنه و کلافم کرده. این چند روزه خیلی دلم هوای مادرجونم رو کرده خیلی دلم واسش تنگ شده. واسه موقعهایی که بغلم می کرد واسه وقتی که می رفتیم خونشون کلی ذوق می کرد. دلم واسه خند ه هاش تنگ شده. حتی واسه خوراکیایی که درست کردنش با اینکه خیلی زحمت داشت ولی واسمون درست میکرد. یادم نمیاد دعوام کرده باشه مگه 1-2 بار. ببخش خیلی وقته نیومدم بهت سر بزنم. الان یهویی یاد عسل بدیعی هم افتادم. خیلی خانم بود مهربون همیشه ام انگار یه غمی تو چشاش بود.

kojahasti.blogfa.com

! عاشق فراری ! - عذرخواهی

http://kojahasti.blogfa.com/post-231.aspx

تنها همدم زدگیم منو تنها گذاشت و رفت. همیشه به یادتم مادر. در شهریور ماه 86 تنها امید زندگیم از دست رفت. ولی به شما توصیه می کنم که قدر مادراتون رو بدونین. امشب شبه بی کسیه. یکی به دادم برسه. تنها ترین مرد زمین. امشب به آخر می رسه. سر روی زانوم می زارم. آخه تو اینجا نیستی و. غزل غزل گریه دارم. غصه نشسته رو دلم. هنوز برای شونه هات ارزش اشک رو قائلم. حرفی نزن چیزی نگو فقط بزار گریه کنم. می خوام با بارون چشات فاصله رو پر بکنم. ترک ترک دلم شکست کسی به دادم نرسید. گریه های تنهاییمو کسی به جز خودم ندید. عشق مع...

madareashegh.persianblog.ir

بابا لنگ دراز - فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد...

http://madareashegh.persianblog.ir/post/160

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد. پروفایل من : مرمر بانو. آخرین روز در این خانه. وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کزد. عادله (ستاره شب ). مامان و بابای طاها. ساعت ۱٠:٠٤ ‎ق.ظ روز پنجشنبه ٢٤ امرداد ۱۳٩٢ : توسط : مرمر بانو. دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. .

madareashegh.persianblog.ir

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد...

http://madareashegh.persianblog.ir/1390/10

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد. پروفایل من : مرمر بانو. آخرین روز در این خانه. وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کزد. عادله (ستاره شب ). مامان و بابای طاها. ساعت ٦:۱٠ ‎ب.ظ روز شنبه ۱٠ دی ۱۳٩٠ : توسط : مرمر بانو.

delneveshthayemaryam.blogfa.com

دلنوشت های مریم - حال من دست خودم نیس

http://www.delneveshthayemaryam.blogfa.com/post-150.aspx

حال من دست خودم نیس. این روزا خیلی فکرم درگیره. انقدفکروخیال میاد تو سرم که میخام دیفونه بشم. کارم شده فکرکردن به گذشته ها. مرور خاطراتی که انگار هنوزم واسم تازن. همش فکرمیکنم که چرا خدا نخواست که . دیگه انگاری انگیزه ای واسه هیچ کاری ندارم. دلم میخاد چشامو ببندم و دیگه کسی بیدارم نکنه. خیلی خسته ام خیلی. توی دوراهی موندم و نمیدونم چیکارکنم. مجبورم کسی رو انتخاب کنم که علاقه ای بهش ندارم. خدایا این چه عدالتیه کجاش عدالته. کاش همش خاب باشه. دلم واست تنگه ودارم دیوونه میشم. دوباره پناه بردم به قرصای ارامبخش.

abi02.blogfa.com

حس آبی - یک داستان زیبا (دوست قدیمی)

http://www.abi02.blogfa.com/post-21.aspx

یک داستان زیبا (دوست قدیمی). جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض اینکه دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است ، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند. مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی که این کار ارزشش را دارد یا نه؟ دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی! حرف های مافوق اثری نداشت . سرباز به نجات دوستش رفت .

saeid1989.blogfa.com

عشق بی انتها -

http://www.saeid1989.blogfa.com/post-26.aspx

بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را افرید. گریه همیشه واسه من، مظهر یه عذابه. مظهر یادگاری از زخم دل خرابه. درد و فراق و دوری ات برای من چه بوده. عکسای یادگاری ات تو قاب خونه مونده. کلید راز قلبمو نگاه تو ربونده. یه وقتی تنهام نذاری، بهونه خیلی زوده. حرفای عارفونه ات، تو ذهن باغچه مونده. کبوترای حرم، قلب منو ربونده. ای تو مرور خاطرات، بگو هر چی می دونی. از روح بی وفای اون، اگه داری نشونی. نوشته شده در جمعه بیست و هفتم شهریور ۱۳۸۸ساعت 14:0 توسط سعید. دانلود جدیدترین پچ های FIFA09.