kosheshdownload.blogfa.com

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/105

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. چه زود شهریور تموم شد دو هفته اول حسابی مشغول بودیم من باید اداره می موندم و به همین خاطر بعضی روزا دینارو با خودم می بردم و بقیه روزا هم وسط روز می رفتم دنبالش، تو اداره خیلی شیطونی می کرد چون موقعیت جغرافیاییش عوض شده بود نه غذا می خورد نه می خوابید. اتاق دینا خوشگل می شود:. هفته سوم درگیر اتاق دینا بودیم یه تغییراتی دادیم تو اتاقش. موکت عوض کردیم دیوارها کاغذ دیواری شد تختش رو از حالت نوزادی در آوردیم و . خیلی خوب شد. قربون دیناجونم برم وقتی ...

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/106

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. تا تولد 4 سالگی کمتر از سه هفته مونده الان داشتم فیلم های تولد 3 سالگی رو نگاه می کردم دیدم چقد بچم تو این یه سال تغییر کرده به قول خودش گوگولو بوده. قربونش بشم اینجا خیلی شبیه باباش شده. عاشق شیرین زبونی هاشم یه حرفایی می زنه که هرچقد بوسش کنم سیر نمی شم. همچنان علاقه زیادی به کارتون دیدن و شبکه پویا داره و همچنان بد غذا ست ولی هرچقد شکلات مخصوصا با طعم توت فرنگی بهش بدیم سیر نمیشه. و هزار سوال دیگه. هر وقت از حموم بیاد میگه استاد شیفون شدم.

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/103

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. تولد 7 سالگی الیناجون. امسال الیناجون یک ماه زودتر تولدش رو گرفت به خاطر حضور خاله فروغ و عموسعید و علیرضاجون ، همچنین تولد 7 سالگیش مصادف شده بود با افتادن دندون هاش به همین خاطر تم افتادن دندون انتخاب کرد که خیلی هم خوشگل شده بود و یه عالمه به ما خوش گذشت. دینا خانم هم حسابی شیطونی کرد. طبق معمول دینا از سفره غذا فراری شده خودشو مشغول حباب کرده که غذا نخوره. این ژله و ژله رنگین کمون رو من درست کردم تقدیم کردم به الی جون که خیلی خوشش اومده بود.

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/89

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. نوشته شده در تاريخ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ توسط مامان دینا. من (مامان دینا)و بابای دینا در مرداد سال 1386زندگی را زیر یک سقف شروع کردیم و در سال. 1389 از خدای مهربون درخواست یکی از فرشته ها شو کردیم و در روز دوازدهم دی ماه به لطف. خدا دینا جونم به جمع دو نفره ما اضافه شد. جشن افتادن اولین دندون. دندونی که لق شد. دخترگلم 5 ساله شد. تولد 8 سالگی الینا. مقاله - تحقیق- پایان نامه-پروژه. النا عشق مامان و بابا. زیر چتر خاطرات من. نی نی من و حسین.

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/101

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. من در چهارمین روز از چهارمین ماه سال که امسال روز چهارشنبه بود. و همچنین چهارمین فرزند خانواده هستم. مامان دینا سی و یک ساله می شود. نوشته شده در تاريخ پنجشنبه پنجم تیر ۱۳۹۳ توسط مامان دینا. من (مامان دینا)و بابای دینا در مرداد سال 1386زندگی را زیر یک سقف شروع کردیم و در سال. 1389 از خدای مهربون درخواست یکی از فرشته ها شو کردیم و در روز دوازدهم دی ماه به لطف. خدا دینا جونم به جمع دو نفره ما اضافه شد. جشن افتادن اولین دندون. دندونی که لق شد.

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/114

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. دیشب رفتیم خونه مامان ماه ماه وقتی در زدیم دیدم علیرضا جون درو باز کرد من و دینا کلی جیغ کشیدیدم و خوشحال شدیم. دیروز خاله فروغ و عموسعید و علیرضاجون به مدت یک ماه اومدن ایران. واقعا سوپرایزر خیلی خیلی خوبی بود دخترگلم خیلی هیجانی و خوشحال بود. در پست جدید عکس های دیناخوشگلی رو میزارم. نوشته شده در تاريخ دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ توسط مامان دینا. من (مامان دینا)و بابای دینا در مرداد سال 1386زندگی را زیر یک سقف شروع کردیم و در سال. دندونی که لق شد.

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/93

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. دخمل خوشگل ما روز به روز داره بزرگتر میشه گاهی شیطون و گاهی هم خیلی خانم. موقع برگشتن وقتی دینارو پیج می کنن کلی ذوق می کنه بلند بلند می خنده میاد بیرون سلام می کنه خیلی علاقه داره دمپایی خودش و دوستاشو بهم نشون بده (هر روز این کارو می کنه) بعد با حالت ذوق و خوشحالی میگه مامانی بریم بینیم بابایی اومده؟ منم که نفسم بند اومده بود گفتم چی شده؟ فداش بشم الهی که مستقل شده. این نی نی کوچولو درساجون. هست که من و دینا خیلی دوستش داریم. دندونی که لق شد.

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/113

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. یک ماه بی مهد کودک. دیناگلی الان 4 ساله میره مهدکودک ولی همچنان صبح ها به من میچسبه و گریه می کنه تو خونه هم میگه مامان دلم برات تنگ میشه و این موضوع خیلی برام آزار دهنده است. نوشته شده در تاريخ دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ توسط مامان دینا. من (مامان دینا)و بابای دینا در مرداد سال 1386زندگی را زیر یک سقف شروع کردیم و در سال. 1389 از خدای مهربون درخواست یکی از فرشته ها شو کردیم و در روز دوازدهم دی ماه به لطف. خدا دینا جونم به جمع دو نفره ما اضافه شد.

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/112

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. دو تا دندون خراب. از وقتی اولین دندون دیناخانم در اومد تا الان مرتب براش مسواک زدم و وقتی هم که خانم خوشگل ما 4 سالش تموم شد خودش مسواک می زنه یه بارم من براش میزنم که خیالم راحت شه دندوناش تمیز شده. یه بار که داشتم براش مسواک میزدم دیدم یه تیکه از دندون پیشین (کنار نیش بالا) شکسته، طوسی رنگ شده روش مسواک کشیدم گفتم دینا درد میکنه گفت نه، دیدم دقیقا دندون پیشین هم سمت راست هم سمت چپ اینجوری شدن سمت راستیه بیشتر بود. جلسه دوم با بهزاد رفتیم اینار...

mamandina.blogfa.com

دختری به اسم دینا

http://www.mamandina.blogfa.com/post/102

دختری به اسم دینا. با آمدنت خوشبختی زندگی ما هزار برابر شد. باورم نمیشه بعنوان ولی پایین برگه رضایت نامه رو باید امضا کنم و اجازه بدم دخترم بره گردش. پارسال دیناخانم خوشگل از طرف مهد کودک رفتن تئاتر دیدن و دینا حسابی ترسیده بود از اول تا آخر هم از بغل مربیش پایین نیمده بود ولی خوشبختانه امسال دوبار با مهد رفتن سرزمین عجایب و دینا خوب بوده و تقریبا همه وسایل رو سوار شده از همه مهمتر سوار مینی بوس (نی نی بوس) شده و کلی ذوق کرده بود یه بار هم رفتن ئتاتر دیدن که اونجا هم خیلی خانم نشسته و تئاتر دیده.