kolbeheman.blogfa.com

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق - يادم باشد…

http://www.nanakhp.blogfa.com/post-15.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. يادم باشد حرفي نزنم كه دلي بلرزد خطي ننويسم كه آزار دهد كسي را. يادم باشد كه روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نيست. يادم باشد جواب كينه را با كمتر از مهر و جواب دو رنگي را با كمتر از صداقت ندهم. يادم باشد بايد در برابر فريادها سكوت كنم و براي سياهي ها نور بپاشم. يادم باشد از چشمه درس خروش بگيرم و از آسمان درس پاك زيستن. يادم باشد سنگ خيلي تنهاست. يادم باشد بايد با سنگ هم لطيف رفتار كنم مبادا دل تنگش بشكند. يادم باشد زنده ام.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق - زلال و مهربان

http://www.nanakhp.blogfa.com/post-18.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. نوشته شده در جمعه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت10:12توسط نگار خردمند پور. در دادگاه عشق . قسمم قلبم بود وكيلم دلم. و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان . قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد. و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبهيه دار از من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و. ومن گفتم : به تو بگويند . دوستت دارم. لحظه ای سنگ صبور دل غمگینم باش. من و مامان و بابا از تهران تا کبک. من در نگار خانه.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق - حساس عاشقانه

http://www.nanakhp.blogfa.com/post-12.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. یك سبد پر ز ستاره با ماست. روی یك سفره احساس. كه بین من و تو پیداست. قلب من سخت اسیر احساس. كه از گوشه چشمت پیداست. روح تو یك گل سرخ تنهاست. در تب و تاب دریاست. دستم از دوری دستت تنهاست. كه در برگ درختان پیداست. نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۹ساعت20:20توسط نگار خردمند پور. در دادگاه عشق . قسمم قلبم بود وكيلم دلم. و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان . قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد. من در نگار خانه.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق

http://www.nanakhp.blogfa.com/8906.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. تا به كي اي نازنين از دوريت غوغا كنم آتش اندازم به جانم شعله ها برپا كنم. مهربانا بس كه از هجر تو ناليدم چو شمع نيست كوه قاف را تا ياد آن عنقا كنم. در ديار ناكسان جايي براي ما نماند چشم پوشيدم ز تو تا ترك اين دنيا كنم. هيچ كس مانند تو قلب مرا ياري نكرد من به سان مردم دنيا تو را ياري كنم. ياد آن مجنون وعشق بي سرانجامش به خير نيست مجنون را كه يكدم شكوه ازليلي كنم. رفتي و با رفتنت ويرانه شد دنياي من صبر تا كي اي عزيز بر اين غم دنيا كنم.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق

http://www.nanakhp.blogfa.com/9002.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. نوشته شده در جمعه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت10:12توسط نگار خردمند پور. در دادگاه عشق . قسمم قلبم بود وكيلم دلم. و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان . قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد. و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبهيه دار از من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و. ومن گفتم : به تو بگويند . دوستت دارم. لحظه ای سنگ صبور دل غمگینم باش. من و مامان و بابا از تهران تا کبک. من در نگار خانه.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق

http://www.nanakhp.blogfa.com/8910.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. سیزدهمین شعر از دفتر شرق اندوه :. آنی بود ، درها وا شده بود . برگی نه ، شاخی نه ، باغ فنا پیدا شده بود. مرغان مکان خاموش ، این خاموش ، آن خاموش . خاموشی. آن پهنه چه بود : با میشی ، گرگی همپا شده بود. نقش صدا کم رنگ ، نقش ندا کم رنگ .پرده مگر. من رفته ، ما بی ما شده بود. هر رودی ، دریا،. هر بودی ، بودا شده بود. نوشته شده در دوشنبه بیستم دی ۱۳۸۹ساعت11:15توسط نگار خردمند پور. عر از دفتر ماهیچ، مانگاه :. این وجودی که در نور ادراک.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق - من چیستم ؟

http://www.nanakhp.blogfa.com/post-9.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. افسانه ای خموش در آغوش صد فریب. گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم. خشمی که خفته در پس هر درد خنده ای. رازی نهفته در دل شب های جنگلی. فریادهای خشم به زنجیر بسته ای. بهت نگاه خاطره آمیز یک جنون. زهری چکیده از بن دندان صد امید. دشنام پست قحبه ی بدکار روزگار. بر جا ز کاروان سبک بار آرزو. گم کرده مرغ دربه دری راه آشیان. یک لکه ای زننگ به دامان زندگی. و زننگ زندگانی آلوده دامنی. یک ضحبه ی شکسته به حلقوم بی کسی. راز نگفته ای و سرود نخوانده ای.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق - تلخ ترین فعل جهان است رفتن

http://www.nanakhp.blogfa.com/post-11.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. تلخ ترین فعل جهان است رفتن. صرف کن رفتن را. و شروع کردم من. رفتم ، رفتی ، رفت . . . همه جا را پر کرد. فاصله را رو کرد. آری رفت و رفت. و من اکنون تنها. مانده ام در اینجا. شادی ام غارت شد. من شکستم در خود. سهم من غربت شد. بغض یک عادت شد. روی قلبم حک شد. رفت و در شکوه شب. با خدا تنها شد. و حضورش در من. اشک من جاری شد. بین غم ها گم شد. تلخ ترین فعل جهان است رفتن. نوشته شده در جمعه دوازدهم آذر ۱۳۸۹ساعت12:20توسط نگار خردمند پور.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق

http://www.nanakhp.blogfa.com/8908.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. می نویسم مینویسم از تو تا جسم کاغذ من جان دارد. با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد. گریه این گریه اگر بگذارد با تو از روز ازل خواهم گفت. فتح معراج غزل کافی نیست باتو از اوج غزل خواهم گفت. مینوسم همه ی هق هق تنهایی را. تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی. تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی. به حریم خلوت عشق تو تنها برسی. می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد. با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد.

nanakhp.blogfa.com

دادگاه عشق - مینویسم از تو

http://www.nanakhp.blogfa.com/post-10.aspx

ان کس که می گوید .دوستت دارم .خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده. می نویسم مینویسم از تو تا جسم کاغذ من جان دارد. با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد. گریه این گریه اگر بگذارد با تو از روز ازل خواهم گفت. فتح معراج غزل کافی نیست باتو از اوج غزل خواهم گفت. مینوسم همه ی هق هق تنهایی را. تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی. تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی. به حریم خلوت عشق تو تنها برسی. می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد. با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد.