mylifestyle.persianblog.ir
خداوند - روزهای زيبای زندگی ما
http://mylifestyle.persianblog.ir/tag/خداوند
روزهای زيبای زندگی ما. عهد من با خدا. گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که فکر می کنی هزار سال از چیزی که در اطرافت اتفاق می افتد عقبی. روزهای اول دوره ی راهنمایی برای من با چنین احساسی همراه بود. برایم عجیب بود که هم کلاسی های من در مورد چیزهایی حرف می زدند که من هیچ چیزی در موردشان نمی فهمیدم. وقتی هم که می گفتم من معنی حرفتان را نمی دانم یکدفعه با هم می زدند زیر خنده. این فکر مثل خوره به جانم افتاده بود. حسابی غیرتی شده بودم و از وضع همسر آینده ام نگران شده بودم. به دنبال راهی می گشتم که او را از د...آقای ...
mylifestyle.persianblog.ir
زندگی - روزهای زيبای زندگی ما
http://mylifestyle.persianblog.ir/tag/زندگی
روزهای زيبای زندگی ما. عهد من با خدا. گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که فکر می کنی هزار سال از چیزی که در اطرافت اتفاق می افتد عقبی. روزهای اول دوره ی راهنمایی برای من با چنین احساسی همراه بود. برایم عجیب بود که هم کلاسی های من در مورد چیزهایی حرف می زدند که من هیچ چیزی در موردشان نمی فهمیدم. وقتی هم که می گفتم من معنی حرفتان را نمی دانم یکدفعه با هم می زدند زیر خنده. این فکر مثل خوره به جانم افتاده بود. حسابی غیرتی شده بودم و از وضع همسر آینده ام نگران شده بودم. به دنبال راهی می گشتم که او را از د...آقای ...
mylifestyle.persianblog.ir
غیرت - روزهای زيبای زندگی ما
http://mylifestyle.persianblog.ir/tag/غیرت
روزهای زيبای زندگی ما. عهد من با خدا. گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که فکر می کنی هزار سال از چیزی که در اطرافت اتفاق می افتد عقبی. روزهای اول دوره ی راهنمایی برای من با چنین احساسی همراه بود. برایم عجیب بود که هم کلاسی های من در مورد چیزهایی حرف می زدند که من هیچ چیزی در موردشان نمی فهمیدم. وقتی هم که می گفتم من معنی حرفتان را نمی دانم یکدفعه با هم می زدند زیر خنده. این فکر مثل خوره به جانم افتاده بود. حسابی غیرتی شده بودم و از وضع همسر آینده ام نگران شده بودم. به دنبال راهی می گشتم که او را از د...آقای ...
mylifestyle.persianblog.ir
64- اجاره نشینی... - روزهای زيبای زندگی ما
http://mylifestyle.persianblog.ir/post/64
روزهای زيبای زندگی ما. بالاخره بعد از یک سال خوابگاه نشینی وقت ما هم سرآمد و شروع کردیم به گشتن به دنبال خانه. اوایل امیدوار بودیم که بتوانیم اطراف دانشگاه یا اکباتان خانه اجاره کنیم. بعد فهمیدیم که ای بابا زهی خیال باطل. از این خبرها نیست. اجاره ی یک خانه ی 70 متری حوالی دانشگاه شریف حدود 750 هزار تومان در ماه است. حوالی اکباتان هم حدود 600 هزار تومان. بعد میگی خوب حالا فرضا اینجا نشد میریم شهرک اندیشه. ای بابا این شهرک اندیشه چرا! اجاره ی یک ملک 50 متری 240 هزار تومان! از رو نمیری. همچنان می گردی&#...
madadrangy.persianblog.ir
من و چند شعر - جعبه ی مداد رنگی های من
http://madadrangy.persianblog.ir/post/31
جعبه ی مداد رنگی های من. روزهای زیبای زندگی ما. نوشته های یک روزنامه نگار. یک پنجره برای من کافیست. من و چند شعر. قرار بود كي به روز كنم؟ بعد از تمام شدن تعطيلات عيد گمانم. همان موقع كه قرار بود از سفر بگويم. از سفري كه بنا نبود بروم و . ولي نمي دانم چرا نوشتن برايم سخت شده است. الا هم چند شعر مي نويسم از كتاب آينه هاي ناگهان سروده ي قيصر امين پور. امشب تمام حوصله ام را. در يك كلام كوچك. اي كاش مي شد. تكرار . . . ما را . . . ما را به حال خود بگذاريد و بگذريد. از خيل رفتگان بشماريد و بگذريد.
madadrangy.persianblog.ir
جعبه ی مداد رنگی های من
http://madadrangy.persianblog.ir/post/33
جعبه ی مداد رنگی های من. روزهای زیبای زندگی ما. نوشته های یک روزنامه نگار. یک پنجره برای من کافیست. من به همین زودی ها اینجا را سرشار رنگ خواهم کرد. زود زود زود. خوشحالم. خوشحال نیستی؟ 1662;نجشنبه ۱۳۸٦/٩/۸ - مداد کوچولو.
madadrangy.persianblog.ir
امروز -همين امروز - جعبه ی مداد رنگی های من
http://madadrangy.persianblog.ir/post/28
جعبه ی مداد رنگی های من. روزهای زیبای زندگی ما. نوشته های یک روزنامه نگار. یک پنجره برای من کافیست. روز عجیبی بود. مثل دیروز و تمام روزهای پیش از آن. صبح به این فکر می کردم که میان ما و بیماری و مرگ هیچ فاصله ای نیست. همین چند روز پیش بود که شیون میهمانان عزای مرد همسایه ی دیوار به دیوارمان خانه را پر کرده بود و همان شب بود که رخت عروسی به تن کردیم ورفتیم و تا صبح شادمانی کردیم. زنگ را زدم و چند دقیقه بعد من هم کنار سفره نشسته بودم. تمام توانم را به کار گرفته بودم تا قاشقهای پر از سوپ را ببلعم. 1670;...
madadrangy.persianblog.ir
جعبه ی مداد رنگی های من
http://madadrangy.persianblog.ir/archive
جعبه ی مداد رنگی های من. روزهای زیبای زندگی ما. نوشته های یک روزنامه نگار. یک پنجره برای من کافیست. 1662;نجشنبه ۱۳٩٢/٧/۱۱. امروز روز تولد من بود. 1740;کشنبه ۱۳۸٧/۱۱/٦. 1588;نبه ۱۳۸٧/٩/٢. من هست. بابا؟ 1670;هارشنبه ۱۳۸٧/۸/۱. این است پایان یک شبه کابوس. 1583;وشنبه ۱۳۸٧/٦/٤. همیشه شروعی هست انگار. 1740;کشنبه ۱۳۸٧/٥/۱۳. 1588;نبه ۱۳۸٧/۳/۱۱. 1662;نجشنبه ۱۳۸٧/۳/٢. هوس کردم دوباره وبلاگم را به روز کنم.حرفی هست؟ 1580;معه ۱۳۸٧/٢/٢٧. اين پست به ويرايش نياز دارد تا از تهی بيرون بيايد. همين امروز. من و چند شعر. 1740;...
mylifestyle.persianblog.ir
کودک - روزهای زيبای زندگی ما
http://mylifestyle.persianblog.ir/tag/کودک
روزهای زيبای زندگی ما. حدود دو سال است که برای بچهها به صورت سریالی قصهی شب میگویم. اوایل فقط برای خودم و علی جالب بود و مهدی که کوچکتر بود کمتر توجه نشان میداد. فضای قصه در ابتدا، یک جنگل دورافتاده بود. "سالها پیش، در سرزمینهای دور، جنگلی بود که در آن شیر بزرگی سلطان جنگل بود". سلطان جنگل دو پسر داشت که خیلی باهوش و بازیگوش بودند و تصمیم گرفت برای تربیت این دو پسر چند معلم انتخاب کند. حدس بزنید معلمها چه کسانی بودند:. هدهد دانا، خرگوش باهوش، و عمولاکپشت. قصههای شب در خانهی کوچک ما ه...ساعت &#...
mylifestyle.persianblog.ir
انتظار - روزهای زيبای زندگی ما
http://mylifestyle.persianblog.ir/tag/انتظار
روزهای زيبای زندگی ما. دوریت جانان من آتش به جان خسته ی من می زند،. در غیابت آه و اندوه و غم و افسوس هر شب از دلم سر می زند،. در فراغت، روح من، جانان من، من صبرکردم تا توانستم ولی،. طاقتم دیگر ز کف رفته است، کاسه ی صبرم دگر لبریز لبریز است،. دیده روشن کن بیا این خانه بی تو سرد و دلگیر است، تاریک است،. نور چشمانم، بدون تو برایم روز و شب هر دو به یک اندازه تاریک است،. چشم امیدم به این در ماند آخر، کی تو می آیی ز در،. کشته ات از دست خواهد شد بیا ای روح جان افزا به بر،. تگ ها : شعر. پیام های ديگران .