khaterateyekdokhtar.blogfa.com
خاطرات يک دخترخاطرات يک دختر - من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده...
http://khaterateyekdokhtar.blogfa.com/
خاطرات يک دختر - من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده...
http://khaterateyekdokhtar.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
168
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.26 sec
SCORE
6.2
خاطرات يک دختر | khaterateyekdokhtar.blogfa.com Reviews
https://khaterateyekdokhtar.blogfa.com
خاطرات يک دختر - من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده...
خاطرات يک دختر
http://www.khaterateyekdokhtar.blogfa.com/9001.aspx
من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده. راستي امروز يه جورايي سالگرد تولد وبلاگم هم هست. تو همين افکار بود که با صداي ماني به خودش اومد: به چي انقدر عميق فکر ميکني؟ با خودش فکر کرد يعني ميتونه يه کم راجعبه ناراحتياش با شوهرش درد دل کنه؟ نگاهي به صورت ماني انداخت. نه اين مرد هيچوقت نميتونه حرفاي اونو درک کنه. درد عميقي توي قلبش حس کرد. کاش هيچوقت تن به اين ازدواج ندادهبود. ماه رمضان شروع شد و رايحه تازه اونموقع فهميد که ماني روزه هم نميگيره! بعد از ماه رمضان پاگشاها...
خاطرات يک دختر
http://www.khaterateyekdokhtar.blogfa.com/9004.aspx
من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده. به راستی کدام مولود را دیدهاید که در جشن میلاد خود غایب باشد؟ چگونه بدون صاحب جشن، شهر را آذین میبندید و پایکوبی میکنید؟ دل آقا از دست کارها و رفتارهای ما خون شده و ما بیتوجه به این مسائل فکر میکنیم دل آقا را با جشن و پایکوبی و آذین بندی شهر خوشحال میکنیم. آقا زودتر بیا و همهی مظلومان رو از دست ستمگران نجات بده، همه ما رو به راه راست هدایت کن تا بتونیم با خوشی کنار هم زندگی کنیم و باقیمونده عمر رو درست بگذرونیم. و چون بار دیگ...
خاطرات يک دختر
http://www.khaterateyekdokhtar.blogfa.com/8912.aspx
من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده. چند روز بعد از صبح زود برای سفارش حلقه و سرویس به بازار رفتن. اما هرچقدر گشتن چیزی که باب میل رایحه باشه پیدا نکردن. مانی هم اصرار داشت چیز آماده نخرن و از روی عکس سرویس رو سفارش بدن تا نگینهای سرویس و حلقه رو پسرخالش بذاره که قیمت طلاها کمتر بشه! در آخر رایحه از خستگی و با دلی چرکین یه سرویس و حلقه رو انتخاب کرد. 20 روز مونده بود به عقدشون و قرار شد با مانی برن بازار دنبال طلاهاشون. از صبح رفت خونه اونا. هرچقدر پدرش ...وقتی ...
خاطرات يک دختر - The End
http://www.khaterateyekdokhtar.blogfa.com/post-78.aspx
من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده. نوشته شده در ۹۱/۰۱/۱۶ساعت 21:22 توسط ريحانه. مشتم را باز میکنم. دست روی هر جای خاطرات. درد بی تو بودن را.
خاطرات يک دختر
http://www.khaterateyekdokhtar.blogfa.com/9006.aspx
من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده. تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه. تا نخواهی بری کسی نمیگه بمون. تا نری کسی قدرتو نمیدونه! نوشته شده در ۹۰/۰۶/۲۹ساعت 18:58 توسط ريحانه. خیلی دوستت دارم. سالیان ساله باهات اخت گرفتم. یادته روز اول که با هم دوست شدیم؟ نوشته شده در ۹۰/۰۶/۲۳ساعت 11:15 توسط ريحانه. دلم میخواد بنویسم اما از چی بنویسم؟ حال عجیبی دارم. نمیتونم توصیفش کنم. داره اذیتم میکنه.همهچیز پوچه. همهچیز. نوشته شده در ۹۰/۰۶/۱۹ساعت 13:45 توسط ريحانه. مشتم را باز میکنم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
يادداشتهاي يك بشقاب اسپاگتي
http://spaghetti.persianblog.ir/archive
يادداشتهاي يك بشقاب اسپاگتي. عناوین مطالب وبلاگ "يادداشتهاي يك بشقاب اسپاگتي". یه روزهایی توی زندگیت هست،. 1588;نبه ٤ دی ۱۳۸٩. نامه ای به خدا. 1580;معه ٢٢ امرداد ۱۳۸٩. 1583;وشنبه ۱۸ امرداد ۱۳۸٩. 1670;هارشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۸٩. یه روز پر کار. 1583;وشنبه ۱۱ امرداد ۱۳۸٩. همه چیز به درک. 1740;کشنبه ۱٠ امرداد ۱۳۸٩. 1583;وشنبه ٢۳ فروردین ۱۳۸٩. 1580;معه ٦ فروردین ۱۳۸٩. 1740;کشنبه ۱ فروردین ۱۳۸٩. 1583;وشنبه ۱٠ اسفند ۱۳۸۸. شخصیت تو، به داشتن بوگاتی آتلانتیک نیست! سلام زن دایی اینترنت! یأس فلسفی یک بشقاب اسپاگتی.
آسمون خانوم! - چهل و دوم : من سالمم ... همین ...
http://www.asemoonkhanoom.blogfa.com/post-43.aspx
چهل و دوم : من سالمم . همین . و اما از آقاي ماه بگم . كه ايشون قول دادن براي ارشد حسابي درس بخونن و رتبه ي عالي بيارن و بيان براي هميشه پيش آسمون بمونن! دعا كنيد براش . نمي دونم چرا تازگي ها انقدر عشقولانگ شده . خدا رو شكر . گوش شيطون كر . آآآآآآآآآآهان . اصل مطلبو يادم رفت . با من قرارداد 6 ماهه بسته بودن . وسط اين شش ماه قراردادمو تغيير دادن و يه چيزي حدود 80،90 هزار تومن از قراردادم كم كردن . مهندس گفت از طريق پاداش جبران مي كنه ( اونم پاداش 30 تومن! بذاريد به هم برسيم . نذرمو ادا مي كنم . این وبلاگ م...
آسمون خانوم! - چهل و یکم : من چه جوریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
http://www.asemoonkhanoom.blogfa.com/post-42.aspx
چهل و یکم : من چه جوریم؟ جمعه ی عمین هفته کتاب " ناتور دشت " نوشته ی جی دی سلینجر رو خوندم . صبح شروع کردم و شب تموم شده بود . آقا داداش که می گفت کتاب خیلی خوبیه و من هم به توصیه ی اون خوندمش . نمی خوام این جا کتاب رو نقد کنم چون نقد یه چیز کاملا شخصیه و ممکنه به نظر بقیه درست نباشه . اما برای چی اینو گفتم؟ توی این کتاب از همه قشر آدمی هست . یعنی با خوندن کتاب ، تو یه قسمتایی می گی : ا ه . این درست مث منه . من فقط توی یه قسمت دچار این حالت شدم :. فکر می کنید چه شکلی. چه جوریم . اخلاقم . ظاهرم؟
آسمون خانوم! - 25 اسفند 87
http://www.asemoonkhanoom.blogfa.com/post-49.aspx
یه فیلم دیگه از هیت لجر . حسرت از دست رفتنش . یه کاراکتر سیگاری ، عاشق عصبانی ، ترجمه ی مسخره ، صحنه های رمانتیک . حوصله می خواد فیلمشو تا ته ببینی . یا باید عاشق باشی ، یا بیکار . که من هر دو تاش هستم . نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۸۷ساعت 13:10 توسط آسمون خانوم. این وبلاگ متعلق به آسمون خانوم می باشد! امشب به قصه ی دل من گوش می کنی. فردا مرا چو قصه فراموش می کنی. این د ر همیشه در صدف روزگار نیست. می گویمت ولی تو کجا گوش می کنی؟ دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت. ای ماه با که دست در آغوش می کنی؟
يادداشتهاي يك بشقاب اسپاگتي >> میمانم و میجنگم
http://spaghetti.persianblog.ir/post/73
يادداشتهاي يك بشقاب اسپاگتي. درباره : آدمهای دنیا به 10 دسته تقسیم میشوند : آنهایی که Binary بلدند و آنهایی که Binary بلد نیستند. پروفایل مدیر : بشقاب اسپاگتی. یه روزهایی توی زندگیت هست،. نامه ای به خدا. یه روز پر کار. همه چیز به درک. جدي نوشتهاي این هويج پایینی، قبل از رنده شدن. يادداشتهاي يك گلابي ديوانه. اندر احوالات شیخ میرملنگ. زندگي و دلتنگي هاي يك هويج. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
کلبه برفی من
http://winter-lady.persianblog.ir/1393/7
دختری از تبار برف. ماجرای خواب نی نی خوشگل من. خدا رو شکر کارام تقریبا تموم شد. هفته گذشته مامان اینا به اتفاق آبجی اینا اومدن اینجا. و ترتیب همه کارها رو دادن. خلاصه که خونه تکونی ما انجام شد. پریروز هم وسایل خانوم خانوما رو اوردن چیدیم. حالا یه سری خورده کاری مونده. بیشتر خرید خودم و حجت جونیه که باید انجام بدیم. هفته گذشته یه اتفاق جالبی افتاد. این خوشگل خانوم ما که حسابی داشت شیطونی می کرد. یه دفه ساکت شد. 1 ساعت 2 ساعت. دیدم تکون نمی خوره. حجتم رفته بود بیرون کار داشت. که باید بریم بیمارستان. چون با...
سکوت خلوتگاه من در تمنای نفس ها - کافیست کمی...
http://www.lidakh.blogfa.com/post-173.aspx
سکوت خلوتگاه من در تمنای نفس ها. سکوت چه زیباست وقتی تمام حرفها از توصیف تو عاجزاند. بایست صدای قلب نیست . صدای پای توست که شب ها در سی نه ام میدوی . کافیست کمی خسته شوی. نوشته شده در چهارشنبه یکم آذر ۱۳۹۱ساعت 10:54 توسط لیدا. میچشم ازشیرینے تڪ تڪ اعضاے بدنت. بﮧ اوج شهوتت میرسانم. صداے هق هق نفسهایت. پیچو تاپ خوردنﮧ اعضایت. شنیدט اسمم از زبانت. گفتט دوست دارم ار تﮧ قلبت. ایט خواستے تریט خواستﮧ مט است. شنیدט دوست دارم از زبانت در اوج شهوتت. ڪ آش مے توآنستم بآ نآخ ט هآیم قلبت رآ. مردآט گے ا ت رآ ، پآره ڪنم.
سکوت خلوتگاه من در تمنای نفس ها -
http://www.lidakh.blogfa.com/post-178.aspx
سکوت خلوتگاه من در تمنای نفس ها. سکوت چه زیباست وقتی تمام حرفها از توصیف تو عاجزاند. خیلی وقت است که "بی تابم". و یک ه ل محکم. که دلم ه ر ی بریزد پایین. هرچه در خودش تلنبار کرده را . نوشته شده در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 10:5 توسط لیدا. میچشم ازشیرینے تڪ تڪ اعضاے بدنت. بﮧ اوج شهوتت میرسانم. صداے هق هق نفسهایت. پیچو تاپ خوردنﮧ اعضایت. شنیدט اسمم از زبانت. گفتט دوست دارم ار تﮧ قلبت. ایט خواستے تریט خواستﮧ مט است. شنیدט دوست دارم از زبانت در اوج شهوتت. ڪ آش مے توآنستم بآ نآخ ט هآیم قلبت رآ. ب وے ه و س می دهد .
سکوت خلوتگاه من در تمنای نفس ها -
http://www.lidakh.blogfa.com/post-177.aspx
سکوت خلوتگاه من در تمنای نفس ها. سکوت چه زیباست وقتی تمام حرفها از توصیف تو عاجزاند. ای گل پیچک تنهایی من درکم کن. یا در آغوش بکش قلب مرا یا گل من ترکم کن. بخدا دلهره ی چیدن تو کشت مرا. فصل سرد سفرت کرد کمان پشت مرا. بینی امروز اگر سر به دو زانو دارم. یا که رخساره ی زرد و دل دردی دارم. یااگر با دگران سخت شدم بیگانه. مرغ دل نیست دگر سهم من و این لانه. تا به خود آمدم این مرغ هوایی شده بود. در پی پیچک تنهایی راهی شده بود. مرغ دل هستی من بود مرا کرد رها. بعد پیچک به چه امید نشینم شبها. بﮧ اوج شهوتت میرسانم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
168
به یاد روح الله
به یاد روح الله. بیا سر مزار من آروم و آهسته عزیز/طاقت گریه ندارم اشکی برای من نریز. روزگار چه بی وفایی. بهترین گل ها رو بردی. نوشته شده در پنجشنبه سی ام تیر ۱۳۹۰ساعت 17:29 توسط سحر. یکسال بی تو گذشت. بیاد شمع رویت همچنان پروانه میسوزیم. تورفتی مابیادت اندراین غمخانه میسوزیم. توشمع بزم مابودی ولی خاموش گردیدی. بیادت تا ابد ای گوهر یکدانه می سوزیم. درسالی که بی توگذشت چه سوزها که برسینه همسرویگانه دخترت. داغ فراق تو نه لحظه ای فروخواهد نشست ونه دمی خاموش خواهدشد. دیشب برایت از آسمان یک سبد ستاره چیده ام،ی...
آوار خاطرات غلامرضا گرجی فریمانی
آوار خاطرات غلامرضا گرجی فریمانی. خاطرات فریمان از کودکی تا. ادامه مسافرت به مشهد( تپه ی سلام ). ساعت ٥:٤٦ ب.ظ روز ۱۳٩٠/٢/٢٧. با اینکه صدای عجیب و غریب و نکره ی راننده بلند می شد. کسی جا نمونه مسافران که قبلا. کرده بودند و در جای خود. به انتظار نشسته بودند. در رکاب می کرد صدای صلوات برای. می شد و از نیش تا بناگوشش غرور می. این صلوات و ذکر مخصوصا در مسیر راه ،جایی که. تپه و تل و. بود بیشتر کاربرد داشت و هر گاه که از تپه. سلامتی تمام انبیا و اولیا. و من نمی دانستم. چرا در مواقعی که. اتوبوس مشکلی نداشت این.
خاطرات يه دخمل ساده دل
خاطرات يه دخمل ساده دل. این وبلاگ وبرای اروم کردن دل خودم نوشتم که غم غصه های زندگیمو بریزم توش. نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۸۹ساعت 15:13 توسط رویا. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 23:49 توسط رویا. به دنيا اومدن دخمل. نوشته شده در سه شنبه نهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 21:43 توسط رویا. نوشته شده در چهارشنبه سوم شهریور ۱۳۸۹ساعت 21:55 توسط رویا. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۸۹ساعت 1:34 توسط رویا. نوشته شده در شنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۸۹ساعت 23:12 توسط رویا. از این احساس یاسی که ...
شب تنهایی خوب...
یکشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۵. سلام به وبلاگ من خوش اومدی. اگه خوشت اومد که هیچ. اگه نه اون بالا راهنماییت میکنه. یکشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۵. شنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۵. شنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۵. تو سرویس بچه ها خعلی حرف میزنن. وسط زنگ منو دوستمو دفتر خواست. راننده گفته منو دوستم زیاد میخندیم تو سرویس. خانوم مدیر گفت خانم. ازتو انتظار نداشتم. میگم چیشده خانوم میگه چرا توسرویس شلوغ میکنی. بعد خانم رو به راننده میگه شلوغ کردن دیگه؟ راننده با خنگی میگه نه شلوغ نمیکنن زیاد میخندن. و دو باره من. یعنی میشه امشب بمیرم؟
یادداشت هایی به قلم میس مائده :)
یادداشت هایی به قلم میس مائده :). اینجا جائیه که دست نوشته های منو توش میخونین :). دراین پست اخبار و اطلاعیه های مربوط به وب قرار میگیره:). وب طراحی های من : کدهای میس مائده. مجله تفریحی و سرگرمی خندونه. از این به بعد هرروز رتبه الکسای وب در این پست قرار میگیره :). مهم : شرایط لینک شدن در این وب:. میرین توی این سایت:alexa.comبعد رتبه سایتتون رو نگا میکنین اگه کمتر از 70هزار بودین من لینکتون میکنم وگرنه شرمنده این قانون برای اوناییه که از این به بعد میخوان لینک بشن:). بازگشتی غرور افرین از میس مائده!
khaterateyekdokhtar.blogfa.com
خاطرات يک دختر
من اينجا خاطرات را پرپر ميکنم تا شايد از يادم بروند، مثل او که مرا از ياد برده. نوشته شده در 91/01/16. ساعت 21:22 توسط ريحانه. مشتم را باز میکنم. دست روی هر جای خاطرات. درد بی تو بودن را.
خاطرات یک فراری
این وبلاگ منه.توش درباره خاطراتم مینویسم.توهم خاظره ای داری بنویس. دقت کردین بعضیا چقد اعتماد به نفس دارن. مینویسن ازت بدم میاد بعدش آدم میفرستن دنبالت. مدرسه مام پربودازاین آدما. براهم رگ میزدن.بعدش میگه ازت متنفرم. باکلی دردسر میری پیششون.بعدش ازت متنفرم. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم آبان 1393ساعت 18:57 توسط فراری. پای یکی از بچه ها شیکست. اهل آل استار بود. شاید باور نکنین ولی گریه نکرد.اصلا.فقط زانو دوستشو گاز میگرفت. یادمه باپای شیکسته میومد توی زمین بازی میکرد.آخرشم مسابقه نرفت. یه همچین آدمای دیم.
khaterateyekmiliyarder.persianblog.ir
خاطرات یک میلیاردر | لازم براي شروع هربيزينس و يا شكست ان
لازم براي شروع هربيزينس و يا شكست ان. زندگینامه از منظر تجاری2(تکراری). آژانسمون را به علت بعضی مشکلات پلمب کردن .من رفتم یک آژانس دیگه .6 ماه دیگه کارکردم وبازهم در امد . ادامه مطلب. زندگینامه از منظر تجاری (قسمت اول) تکراری. با توجه به تقاضای دوستان .تصمیم گرفتم زندگینامه را دوباره و با اندکی اصلاح منتشر کنم ،در اینجاو ادامه ی . ادامه مطلب. نوشته یک خواننده وبلاگ. سلاممن همیشه رویاهای بزرگی تو ذهنم داشتم.با اینکه بچه ی درسخونی بودم و معدل دبیرستانم 19 شده بود.پیام نور درس . ادامه مطلب. کلیه حقوق و امتی...
خاطرات یک مرده
سر نبش، بغل گلدونا. ميگن بدن مرده زود سرد ميشه. اينو قبول دارم چون انگشتام روي کيبورد به سختي تکون ميخوره. تو هواي 40 درجه مخم يخ زده. يه روز يه خيابونو 9 دفعه بري و جلوي چندتا گلدون سيخ بشي و به يه کنداکتور مات بشي از نظر آدما ديونگيه اما از نظر يه مرده عاشق آخره عشقه. گفته بودم هيچوقت زمان هيچ کاري رو نميدوني همينه ديگه. آخه الان وقته خنديدنه. گريه کن. گريه. زار بزن به حال خودت ميت متحرک. سعي ميکنم اما اشکي از چشمام در نمياد. اما نه يه چيزي به اسم "شونههاتو" کم دارم تا اشکم در بياد. وقتي پيغام شما رو د...
khaterateyekparvaneh.persianblog.ir
روزگارِ در حالِ سپارِ پوری
روزگار در حال سپار پوری. دروغی به نام صداقت. یا نه .در نگاهی دیگه شاید مسئله ای که ضد ارزش هست از جانب شما، از جانب او نیست و نیازی به پنهان کردنش یا دروغ گفتن نمی بینه. همه ی آن چه ما به حساب صداقت یک آدم می گذاریم، به واقع صداقت نیست. صورت دروغین توجیه رفتاریه از او، که نپسندیدیم. 1777;:۳٧ ب.ظ ; ۱٤ بهمن ۱۳٩۱. نه این که دلم نخواد بنویسم،. نه این که دلم برای دوستان وبلاگیم تنگ نشده،. نه این که خیلی مشغولم و وقت ندارم،. زندگی شاید آسان تر بود،. اگر هیچ گاه تو را ندیده بودم. در نبودنت چشمانم را نمی بستم.