khandeye-kaqazi.blogfa.com
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من استاین صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - من با نقاشی هایم فِرفره میسازم
http://khandeye-kaqazi.blogfa.com/
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - من با نقاشی هایم فِرفره میسازم
http://khandeye-kaqazi.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
241
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.266 sec
SCORE
6.2
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است | khandeye-kaqazi.blogfa.com Reviews
https://khandeye-kaqazi.blogfa.com
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - من با نقاشی هایم فِرفره میسازم
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - چه خوشــــ آمدی،ای برف...
http://www.khandeye-kaqazi.blogfa.com/post/100
این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است. من با نقاشی هایم ف رفره میسازم. چه خوش آمدی،ای برف. آینه شان را در برف. در جست و جوی دانه. چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲ 23:15 عاطفه. این داستان من است برای هرکسی که دوست دارد بداند چگونه دیوانه شدم:. ظاهرم چیزی نیست جز لباسی از نخهای تساهل و نیکی با دقت بافته شده است تا مرا از دخالتهای بی جای تو و تورا از کوتاهی و غفلت من محافظت کند. نمیخواهم تمام سخنان و کردارم را باور کنی زیرا سخنان من چیزی نیست جز پژواک اندیشه های تو و کردارم نیز جز سایه ی آرزوهای تو! بوی عطر ارل گری.
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - قلب پارچه ای
http://www.khandeye-kaqazi.blogfa.com/post/104
این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است. من با نقاشی هایم ف رفره میسازم. از همان روز اول که آوردند و پایش را اینجا کنار من بند کردند،گفت که از عهده ی این کار بر نمی آید . اصلا تقصیر او بود که مزرعه. به این روز ا فتاد.از سر همین مهربانی اش ملخ ها را آن شب به شب نشینی دعوت کرد که مزرعه به آن بزرگی ش د،کویر لم یزرع! سر جارویی و چتر. هم که قرار بود وسیله ای باشد برای ترساندن،شد سرپناهی برای پرندگان . هر سال موقع کوچ هم داستان ها داریم با ایشان،امسال موسم کوچ اما نه ناراحت بود،نه گریه کرد . من میدونم.منی که.
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - عزیزم...
http://www.khandeye-kaqazi.blogfa.com/post/91
این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است. من با نقاشی هایم ف رفره میسازم. برگرفته از نقاشیه یه دوست:). گاهی وقت ملايم يادها. کسی از عمق آينه آهسته آوازم میدهد:. نمیشود تو اندکی آرامتر، اندکی نزديکتر،. اصلا اندکی روشنتر از آن اسامی آشنا ترانه بخوانی؟ میخواهم به خاطر روشنايی راه. دست و روی ستارگان را در شب چشمه بشويم! میگويم اگر عيب اين علاقه از دوری راه و. دوری ستاره و دوری دريا نيست،. پس چرا هميشه اهل قناعت به ديدار گريهايم؟ من که علاقه دارم به شما. به آب، آينه، انار، هاشور نور ماه بر پردههای سپيد،. نمیخوا...
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - خودگویه
http://www.khandeye-kaqazi.blogfa.com/tag/خودگویه
این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است. من با نقاشی هایم ف رفره میسازم. تمامه من یک لبخندیست،یک لبخنده گ نده ی غم ا نگیز! درد عشق از تندرستی خوش تر است. بیش از صبر درمانیش نیست. حوصله اش در من نیست،این که موهای حنایی. رنگمو شانه کنم و برای خودم کلی ذوق کنم که چقدر رنگه موهایم را دوست دارم. حوصله اش در من نیست.ماتیک خوش رنگه صورتیمو. بزنم و به خیال اینکه زیباترینم کلی به خودم ب بالم. حوصله اش در من نیست.قهقه های بلند بزنم و به خیال اینکه تو یه روزی به من گفته بودی عاشقه خنده هاتم. و دکمه ی چوبیه قهوه ای.
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است - برف دونـــه
http://www.khandeye-kaqazi.blogfa.com/tag/برف-دونـــه
این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است. من با نقاشی هایم ف رفره میسازم. چه خوش آمدی،ای برف. آینه شان را در برف. در جست و جوی دانه. چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲ 23:15 عاطفه. این داستان من است برای هرکسی که دوست دارد بداند چگونه دیوانه شدم:. ظاهرم چیزی نیست جز لباسی از نخهای تساهل و نیکی با دقت بافته شده است تا مرا از دخالتهای بی جای تو و تورا از کوتاهی و غفلت من محافظت کند. نمیخواهم تمام سخنان و کردارم را باور کنی زیرا سخنان من چیزی نیست جز پژواک اندیشه های تو و کردارم نیز جز سایه ی آرزوهای تو! بوی عطر ارل گری.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
من و مارکوپولو - آرامش
http://www.manomarco.blogfa.com/post/78
نزدیک خونه ساعت 8). میشه نریم خونه من حوصله ندارم( البته از قیافم معلوم بود. باشه عزیزم، بریم جیگر بخوریم. بریم آمپولم رو بگیر و بعدشم پارک. قبل اینکه بره داروخونه می پرسه چه بستنی میخورم. منم میگم قیفی وانیلی و طبق معمول مغازه نداره میشه قیفی کاکائو. تو پارک کلی با هم حرف می زنیم از زندگیمون از مشکلات خانوادگی. مریم اگه این اتفاق برا ما می افتاد تو می ذاشتی من برا مامانم خونه بگیرم. جوابش خیلی سخت بود) خدا نکنه، مگه چاره ایی هم داشتیم! بریم آمپولت رو بزن بریم جیگرکی. بریم همین جا جیگر بخوریم. من ومارکو ...
من و مارکوپولو - به این میگن مرد واقعی
http://www.manomarco.blogfa.com/post/77
به این میگن مرد واقعی. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم خرداد 1393ساعت 19:10 توسط مریم. من و مارکو (پست ثابت). انا لله وانا اليه راجعون. به این میگن مرد واقعی. من ومارکو 91 عقد کردیم و 92 ازدواج کردیم در مجموع خدا رو شکر زندگی خوبی داریم. اینجا یه جای امن برا نوشتن حرفاییه که دلم نمیخواد به آشنا بگم. مارکو مهندس عمرانه و منم مهندس برقم. این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است.
من و مارکوپولو
http://www.manomarco.blogfa.com/1392/12
از نسیمی از آرامش که در طوفانی از مشکلات به صورت می وزد. از آرامشی هرچند کوتاه در لحظه ای که کور سوی امیدی هنوز روشن است. از اینکه هستم و هستی. از لبخندی گاهی روی صورتم می نشیند و گاهی روی صورت تو. خدایا من از بودنت مست می شوم از داشتنت و شکر نعمت هایت. خدایا من از عشقی که از خودت در وجود گذاشتی مست می شوم. خدایا من مستم از اینکه در اوج مشکلات در گوشم نجوا می کنی من که هستم غم چه را می خوری بنده؟ خدایا به خاطر همه نعمت هایی که دادی و ندادی. خدایا ممنونم که هنوز هم دوست داری و با مشکلات امتحانم می کنی.
من و مارکوپولو
http://www.manomarco.blogfa.com/1393/03
نزدیک خونه ساعت 8). میشه نریم خونه من حوصله ندارم( البته از قیافم معلوم بود. باشه عزیزم، بریم جیگر بخوریم. بریم آمپولم رو بگیر و بعدشم پارک. قبل اینکه بره داروخونه می پرسه چه بستنی میخورم. منم میگم قیفی وانیلی و طبق معمول مغازه نداره میشه قیفی کاکائو. تو پارک کلی با هم حرف می زنیم از زندگیمون از مشکلات خانوادگی. مریم اگه این اتفاق برا ما می افتاد تو می ذاشتی من برا مامانم خونه بگیرم. جوابش خیلی سخت بود) خدا نکنه، مگه چاره ایی هم داشتیم! بریم آمپولت رو بزن بریم جیگرکی. بریم همین جا جیگر بخوریم. پدری بی رح...
من و مارکوپولو
http://www.manomarco.blogfa.com/1393/08
یک ماهی میشه که خانواده برادرم خونه پدری زندگی می کنن. حال داداش خوب نبود یا بهتر بگم بد بود دستش لمس شده بود و داشت می زد به پاش تا هفته پیش که به زور دونفری زیربغلش رو می گرفتن و راه می رفت. بو اذیتش می کرد دائم سردرد داشت و یه بار هم شب تاسوعا بیهوش شده بود و اورژانس اومده بود. دیگه همش خواب بود و تو بیداری به حال نبود. تا جمعه پیش . صبح حالش بهم خورده بود و اختیار بیرون رویش رو از دست داد. من خونم بودم فقط فهمیدم بالا آورده و بعدش خوابیده . تمام جمعه اشک و دعا و نماز و توسل. من خیلی به این پیامهای تس...
شعر نو - استاد سخن
http://mehrdaddovom.persianblog.ir/tag/شعر_نو
کاش می دیدم چیست. ساعت ۱۱:۳٦ ب.ظ روز ۱۳٩٢/۱۱/۱٥ کلمات کلیدی: شعر نو. شعر از فریدون مشیری. کاش می دیدم چیست. آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست. آه وقتی که تو لبخند نگاهت را. بال مژگان بلندت را. آه وقتی که تو چشمانت. آن جام لبالب از جان دارو را. سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی. از دلم می گذرد. در تنم می گردد. دست ویران گر شوق. پر پرم می کند، ای غنچه رنگین پر پر. من، در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد. برگ خشکیده ایمان را. در پنجه باد ،. رقص شیطانی خواهش را،. نور پنهانی بخشش را، در چشمه مهر! که در گفتا...
من و مارکوپولو
http://www.manomarco.blogfa.com/1393/09
دکترا گفتن نهایتا یکسال دیگه زمان داریم فقط دعا و معجزه. نوشته شده در سه شنبه چهارم آذر 1393ساعت 22:58 توسط مریم. جواب تومور اومد بدترین نوع بدخیم. برای سلامتیش دعا کنید. نوشته شده در دوشنبه سوم آذر 1393ساعت 12:55 توسط مریم. من و مارکو (پست ثابت). انا لله وانا اليه راجعون. به این میگن مرد واقعی. من ومارکو 91 عقد کردیم و 92 ازدواج کردیم در مجموع خدا رو شکر زندگی خوبی داریم. اینجا یه جای امن برا نوشتن حرفاییه که دلم نمیخواد به آشنا بگم. مارکو مهندس عمرانه و منم مهندس برقم.
من و مارکوپولو - خداااااااااااااااااا
http://www.manomarco.blogfa.com/post/86
جواب تومور اومد بدترین نوع بدخیم. برای سلامتیش دعا کنید. نوشته شده در دوشنبه سوم آذر 1393ساعت 12:55 توسط مریم. من و مارکو (پست ثابت). انا لله وانا اليه راجعون. به این میگن مرد واقعی. من ومارکو 91 عقد کردیم و 92 ازدواج کردیم در مجموع خدا رو شکر زندگی خوبی داریم. اینجا یه جای امن برا نوشتن حرفاییه که دلم نمیخواد به آشنا بگم. مارکو مهندس عمرانه و منم مهندس برقم. این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است.
من و مارکوپولو
http://www.manomarco.blogfa.com/1393/02
مورد واقعی داشتیم . مورد داریم پسره تو فیسبوکش همش در مورد حجاب و چادر و شلمچه. و اینجور چیزا می نویسه، اون وقت فایل های تو کامپیوترش همش رقص خانوم های خوشگله. و البته مقدار کمی عکس های خاک برسری، هیستوری اینترنتشم یا سرچ های گوگلشم همش عکس بازیگراهای زن ایرانیه! همین مورد محترم زنگ پیشواز موبایلش نوحه و اینجور چیزاس اون وقت سی دی هایی که تو ماشین باباش گوش می ده همش برا همون خانوم خوشگلاس. مورد محترم همش به مارکو می گه کاش خانوم من مثل مریم خانوم(بنده) باشه. آخه دختر خوب کدوم جوریش رو می خوای . قیافه دک...
من و مارکوپولو
http://www.manomarco.blogfa.com/1393/01
این قدر یواش یواش بهم گفتن که وقتی فهمیدم تمام روز رو اشک می ریختم و ضجه می زدم . دیروز فهمیدم مشکل واقعی توموری ست که در نزدیکی اعصاب سمت چپ بدنش قرار گرفته و به گفته دکتری دستکاری کردنش می تونه خطرناکتر باشه ومنجر به . دیشب اصرار داشت که اگه ناراحتی ما فردا نیایم خونتون اما من گفتم نه تشریف بیارید این مسائل جداست. تصمیم دارم امشب بگم مشکل برادرم چیه. امشب برادرهام خونه مامانن اما من نمی تونم برم . مارکو می گه بریم به مادرم میگم نیان اما من قبول نکردم چون خودخواهی زودتر زندگی رو از بین می بره. قراره خان...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
241
persianblig.ir - This website is for sale! - persianblig Resources and Information.
خنده و گریه
مشکل و راه حل (داستان کوتاه). مشکل و راه حل (داستان کوتاه). روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد. تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید؟ 2 این حق...
khandevane,خندوانه,دانلود خندوانه,سایت خندوانه,وبلاگ خندوانه
به سایت خندوانه خوش آمدید. کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : khandevane,خندوانه,دانلود خندوانه,سایت خندوانه,وبلاگ خندوانه. سلام به همه ی خندوانه ای ها. عزیزانی که مایل هستند در برنامه خندوانه به عنوان شرکت کننده حضور پیدا کنند و در کنار مهمانان ویژه برنامه شبی بیاد ماندنی را رقم بزنند با تلفن گویای برنامه به شماره :. استقبال شما عزیزان باعث افتخار ماست و شرکت در برنامه کاملا رایگان است. با تشکر : مدیریت سایت خندوانه. کد امنیتی : *. برنامه های پخش شده. خندوانه دات آی آر. لطفا صبر کنید . اطلاعی...
**녹전농원**
خنده جانسوز
بنام آنکه افتاب مهرش در آستان دلم هرگز غروب نخواهد کرد. آمار بازدید : نفر. طراح قالب : سعید ر ل. سکوت من و بی وفایی تو. تو عشق ورزیدی و من سکوت کردم. تو آرام آرام "بیگانه" شدی و من سکوت کردم. تو مرا "ندیدی" و من سکوت کردم. تو مرا "نفهمیدی" و من سکوت کردم. تو مرا از یاد بردی و من سکوت کردم. تو عهد شکستی و من سکوت کردم. تو با دیگران نشستی و من باز هم سکوت کردم. تو تیشه بر جانم زدی و. آغاز حکایت من و تو،سرشار از عطر پونه و ترنم عشق بود.ولی پایانش بوی گند مردار می دهد.بوی تعفن.بوی گند خیانت. دستان من مي گريزد.
این صدای خنده ی کاغذها از اُتاق من است
این صدای خنده ی کاغذها از ا تاق من است. من با نقاشی هایم ف رفره میسازم. تنها خداست.آن کسی که دغدغه از دست دادنش را ندارم! برچسبها: خدا دستم را میگیرد. جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۲ 22:29 عاطفه. تمامه من یک لبخندیست،یک لبخنده گ نده ی غم ا نگیز! درد عشق از تندرستی خوش تر است. بیش از صبر درمانیش نیست. حوصله اش در من نیست،این که موهای حنایی. رنگمو شانه کنم و برای خودم کلی ذوق کنم که چقدر رنگه موهایم را دوست دارم. حوصله اش در من نیست.ماتیک خوش رنگه صورتیمو. بزنم و به خیال اینکه زیباترینم کلی به خودم ب بالم. وقتی د...
خنــده مصنــوعی
مدتی هست که نیست. ۱ هفته از نبودش گذشت. با این حال هنوز نمیتونم این اتفاقو هضم کنم،دیگه از روزای جمعه متنفرم،از ساعت ۸ متنفرم،روز و ساعت نحس. . . وقتی به نبودش فکر میکنم عرصه بهم تنگ میشه. . . تو این چند وقت آدمایی هم که اطرافم بودن بودن رو بهنر شناختم. مادر عزیز همه بود ولی با این حال همیشه احساس تنهایی میکرد،مثل من،همیشه باهاش حرف میزدم. روز آخر خیلی اذیت شد خیلی. . . روز خاک سپاری رفتم تو قصال خونه شسته بودنش،چشماشو نمیبست هرکاری کردن نتونستن چشاشو ببندن،بوسیدمش بغلش کردم. ابدی رفت. . . شبا نمیخوابیدم...
خنده آسمان
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند آسمان را دریاب:. داستان دکتر و مهندس. داستان دکتر و مهندس. یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما میدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازى کند. پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: فاصله زمین تا ماه چقدر است؟ گاه ی ح جم دل تنگی های م. ک ه دنی ا. کودکے...
خنده ی اشک
گریه های بی صدا. سکوتی که هرگز نشکست. عشق يا بازي زمانهღஜ. شیشه ی پنجره را باران شست. کودکی که خدا را می دید. خط خطی های من. خاطرات روزانه ی یک دیوانه. فقط به یاد او. اگه وقتی چشات میچرخه از حسودی. نظر دادنات خوشحال نشم. اگه برات گریه نکنم. اگه وقتی پاستیل میبینم پیرهنتو نکشم. اگه لب و لوچه آویزون نکنم تا بغلم کنی. اگه بهت نگم آقامون. اگه برات مظلوم بازی درنیارم. سرو کولت نرم بالا. اگه گوشتو نپیچونم و نگم تو فقط مال منی. اگه ناغافل دستاتو نگیرم. اگه وقتی کار بدی کردم با ترس بهت نگم. اگه ته ریش نداشته باشی.
Mardi ke lab nadasht
1602;صهء مردي كه لب نداشت. Friday, June 24, 2005. 9679; هر که دارد هوس کربوبلا! من پیشنهاد میکنم که رییس جمهور عزیزمون به عنوان اولین حرکت دستور بده بریم کربلا رو پس بگیریم از این عراقیهای پدر سگ! 1605;راد 5:42 PM. Tuesday, June 21, 2005. 9679; می نوش ندانی ز کجا آمده ای. خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت. 1605;راد 3:13 AM. Monday, June 13, 2005. 9679; مهراد دیوانه کرده! بهتر از این کسی نمیتونست حرف دل من رو بگه:. گیرم که به رای ندادن من و تو نظام از مشروعیت افتاد. بعد چه؟ قالیباف را رییس جمهوری می خواهیم؟
خنده ی غنچه
می گویند باران که ببارد. بوی خاک بلند می شود . . پس چرا اینجا باران که می بارد عطر خاط ره ها می پیچد؟ ببخشید یه مدت نبودم،حوصله ی نت نداشتم،ولی از این به بعد سعی می کنم زود به زود آپ کنم). نوشته شده در چهارشنبه یکم مرداد 1393ساعت 3:32 توسط نگار. در برابر انتقادات :. اگر نادرست بود، بی اعتنا باشیم. اگر غیر منصفانه بود، عصبانی نشویم. اگر از روی نادانی بود، لبخند بزنیم. اگر عادلانه بود،از آن درس بگیریم. نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم اردیبهشت 1393ساعت 1:41 توسط نگار. برآمد باد صبح و بوي نوروز. باد هم می آید.