keyvanravee.persianblog.ir

visitedpaper.persianblog.ir

پاکت نامه

http://visitedpaper.persianblog.ir/1389/5

یا حی ، یا قیوم. فردا درس میخونم ، فردا دیگه نمازم قضا نمیشه ،. از فردا دیگه دروغ نمیگم. فردا به مادر و پدرم سر میزنم ، راستی فردا ماه رمضان شروع میشه ،. پدر میگه کار امروز رو برای فردا نذار ، میگم چشم. ما همیشه به امید فردا و فرداها زندگی میکنیم . تو مارو ناامید نمیکنی ولی تضمین هم نکردی که فردا بیاید . امروزما را محتاج فردا یمان قرار مده . حساب امروزمان را در امروز پاک کن . خدایا هیچکس را محتاج غیر خودت. نکن که تو آنکه راکه محتاج باشد و. به در خانه‌ات بیاد دست خالی رد نمیکنی. یکی بود یکی نبود. ببینید&#...

key1ravy.persianblog.ir

روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/1388/12

قابل توجه متولدین سال ببر. ببر جسور و متهور است. به سوی دشمن یورش میبرد اما متوجه است که زیر پایش سفت باشد. در برابر گاو به خاک میافتد تا. اول در مسیر ضربه شاخ او قرار نگیرد. دوم بتواند به راحتی گلوی گاو را با دندان پاره کند. با این همه حیوان بلند پروازی است و از حضور در بلندی لذت میبرد. نوشته شده در ۱۳۸۸/۱٢/٢۸ساعت ۱٠:٢٢ ‎ب.ظ توسط کاظمی نظرات . راستی نادیدنی ها دیدنی ست . سال نو در راهه. به پدر و مادر بزرگها سر میزنیم. اگر درگذشته اند باید فراموش بشن یا اگه در خانه سالمندان هستن. مهم باهم بودن و شاد بودنه.

key1ravy.persianblog.ir

چهار جواب - روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/post/91

اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . ای شیخ خدا میداند که فردا. دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟ سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت : تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟ چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من. باید به ریشه و بن پاکی.

key1ravy.persianblog.ir

روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/1389/10

ژنرال و ستوان جوان زیردستش سوار قطار شدند. تنها صندلی های خالی در کوپه، روبروی خانمی جوان و زیبا و مادر بزرگش بود. ژنرال و ستوان روبروی آن خانمها نشستند. قطار راه افتاد و وارد تونلی شد. حدود ده ثانیه تاریکی محض بود. در آن لحظات سکوت، کسانی که در کوپه بودند 2 چیز شنیدند: صدای بوسه و سیلی. هریک از افرادی که در کوپه بودند از اتفاقی که افتاده بود تعبیر خودش را داشت:. خانم جوان در دل گفت: "از اینکه ستوان مرا بوسید خوشحال شدم اما از اینکه مادربزرگم او را کتک زد خیلی خجالت کشیدم.". سبز ، سفید ، سرخ(۱).

key1ravy.persianblog.ir

روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/1389/8

The best cosmetic for lips is truth. زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی. For voice is pray. برای صدای شما دعا به درگاه خداوند. For eyes is pity. برای چشمان شما رحم و شفقت. For hands is charity. برای دستان شما بخشش. For heart is love. برای قلب شما عشق. And for life is friendship. و برای زندگی شما دوستی هاست. No one can go back and make a new start. هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه. Anyone can start from now and make a brand new ending. God didn't promise days without pain. Becau...

key1ravy.persianblog.ir

روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/1389/3

بابا ستاره ای در. کارون ز چشمه خشکید،. البرز لب فرو بست. آسان رهید و بگریخت. رستم در این هیاهو،. بر نام پارس دریا،. گویی که آرش ما،. تیر و کمان ندارد. بر کام دیگران شد. نادر ز خاک برخیز،. سرخ و سپید و سبز است. اما صد آه و افسوس،. شاید که شاعر ما. بی نام تو،وطن نیز. نام و نشان ندارد. نوشته شده در ۱۳۸٩/۳/٢٥ساعت ٤:٤٩ ‎ب.ظ توسط کاظمی نظرات . شاید قسمتی از وصیت نامه حسین پناهی. قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

k1ravi.persianblog.ir

مردها بدانند . زنها بخوانند - راوی‌کیوان ( داستان نویسی)

http://k1ravi.persianblog.ir/post/119

راویکیوان ( داستان نویسی). رمان داستان داستان كوتاه ادبيات ايران. مردها بدانند . زنها بخوانند. اگر زنی رنگ شاد بپوشد رژ لب بزند ، و کلاه عجیب و غریبی سرش بگذارد ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خیابان می برد . ولی اگر کلاه کوچکی بر سرش بگذارد و کت و دامن خیاط دوز تن کند شوهرش با کمال میل او را بیرون. می برد و تمام مدت به زنی که لباس رنگ شاد پوشیده و کلاه عجیب و غریب سرش گذاشته و رژ لب زده است خیره می شود. ما نقاط مشترک زیادی با هم داشتیم ، من عاشق او بودم و او هم عاشق خودش بود. قالب های نایت اسکین.

key1ravy.persianblog.ir

روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/1389/1

معنای نام کشورهای جهان. اسم کشورها هم معانی خاص خود را دارند. در اینجا معنی اسم برخی از آنها را می توانید بخوانید. آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما. آلبانی: سرزمین کوه نشینان. ایران:‌قوم آریایی ها. اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان. اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی. بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان. بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار. پاراگوئه: این سوی رودخانه. ترکیه: سرزمین قوی ها. دانمارک: مرز قوم دان. روسیه: کشور روشن ها، سپیدان. سوئد: سرزمین قوم "سوی". شیلی: پایان خشکی / برف. فرانسه: سرزمین قوم فرانک از اقوام سلتی.

key1ravy.persianblog.ir

دلجویی از زندانیان سیاسی - روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/post/94

دلجویی از زندانیان سیاسی. حضرت آیت الله العظمی یوسف صانعی طی تماس تلفنی با مادر مهندس حشمت الله طبرزدی گفتگو کردند. در این تماس تلفنی مادر مهندس طبرزدی از آنچه در این مدت بر فرزند و خانواده این زندانی سیاسی گذشته است گزارشی ارائه نمودند. معظم له نیز ضمن ابراز همدردی، تاسف خود را از اینگونه برخوردها اعلام نمودند. آیت الله صانعی همچنین طی تماس تلفنی جداگانه ای با آقای عمادالدین باقی، از فعالین حقوق بشری (هنگام بازگشت به زندان) ضمن سفارش به صبر و پایداری از ایشان دلجویی نمودند. سبز ، سفید ، سرخ(۱).

key1ravy.persianblog.ir

بوسه و سیلی - روایت ایرانی

http://key1ravy.persianblog.ir/post/95

ژنرال و ستوان جوان زیردستش سوار قطار شدند. تنها صندلی های خالی در کوپه، روبروی خانمی جوان و زیبا و مادر بزرگش بود. ژنرال و ستوان روبروی آن خانمها نشستند. قطار راه افتاد و وارد تونلی شد. حدود ده ثانیه تاریکی محض بود. در آن لحظات سکوت، کسانی که در کوپه بودند 2 چیز شنیدند: صدای بوسه و سیلی. هریک از افرادی که در کوپه بودند از اتفاقی که افتاده بود تعبیر خودش را داشت:. خانم جوان در دل گفت: "از اینکه ستوان مرا بوسید خوشحال شدم اما از اینکه مادربزرگم او را کتک زد خیلی خجالت کشیدم.". سبز ، سفید ، سرخ(۱).