vejingar.persianblog.ir
وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/1388/10
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. روی نام تو گیر کرده است. این روزها انگار منم گیر کردم. خیلی سخته که درکت نکنن. یا بهتره بگم خیلی سخته که معمولی نباشی. این جامعه جالب آدمها، عضو غیرمعمول رو تحمل نمیکنه. حالا فرقی نمیکنه که جلوتر از جامعه باشه یا عقبتر. صرفن چون معمول نیست و با جامعه نیست آزارش میده. یا عبور گیج رهگذری باشد. که کلاه از سر برمیدارد. و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید «صبح بخیر» (فروغ فرخزاد). پن: باید از یانوس تشکر کنم. از اینکه د...
vejingar.persianblog.ir
Retour - وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/post/44
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. Pour future Simone De Beauvoir. Dans ma personne il y a duex personne: l'une singuliere qui signe, l'autre plurielle qui lit, et au moment de la lecture nous sommes trois. پن: تو یه کلاس نیفتادیم چون من این جمله رو بیشتر ازش بلد بودم! پپن: دلم میخواد دائمن پیشش باشم. پپپن: شدیدن دنبال کار و در آرزوی داشتن یک خونه ام! پيام هاي ديگران . جنگلی هرگز نمی میرد. میز قلی خان ممیز الدوله.
vejingar.persianblog.ir
وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/1388/11
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. من : فرض کنیم یه انسان محترمی (! بابا و مامان تو رو در مراسم عقدشون عقد نمی کرد. یعنی میومد و فقط می بود و می رفت. اونوقت تو حرومزاده بودی؟ من از شدت تعجب چند دقیقه حرف نمی زنم]. عادت میدنمان و عادت داریم عقایدی بس احمقانه را عمیقن باور داشته باشیمشان. خوب لا مصب بذار کنار این چرندیات رو. کی گفته باید با این ارزش هایی که ساخته اند و میسازی دهن خودت و بقیه رو سرویس کنی. خوب رو راست بگو اعتماد نداری، چرا بهونه میاری؟ اصولن ...
vejingar.persianblog.ir
وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/1389/6
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. Pour future Simone De Beauvoir. Dans ma personne il y a duex personne: l'une singuliere qui signe, l'autre plurielle qui lit, et au moment de la lecture nous sommes trois. پن: تو یه کلاس نیفتادیم چون من این جمله رو بیشتر ازش بلد بودم! پپن: دلم میخواد دائمن پیشش باشم. پپپن: شدیدن دنبال کار و در آرزوی داشتن یک خونه ام! پيام هاي ديگران . جنگلی هرگز نمی میرد. میز قلی خان ممیز الدوله.
vejingar.persianblog.ir
وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/1389/1
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. و بودار، از اعماق. دفتر روز است نه شب. عشق سودای شبانه است. که دراز است و قلندر پیدا. جان به جان آفرین تسلیم نمی شود. بازگشت همه بسوی او نیست. دست به قنداق نمی رود. تفنگ غلاف می شود. جهان اصلن نمی چرخد. راه هم نمی رود. روز به شب نمی نشیند. بهرام گور از پله بالا نمی رود. آهو به دست هیچکس آرام نیست. غزل در کوچه روانه نیست. معشوق همیشه پا برجاست. تکرار نمی شود همه چیز. شب وصل قبل از تولد نیست. عقل یک لاستیک فرسوده نیست.
vejingar.persianblog.ir
وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/1388/12
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. و بودار، از اعماق. And God said "Let there be light"; and there was light. (Genesis) f. قرآن کریم) إ ن م ا أ م ر ه إ ذ ا أ ر اد شی ئا أ ن ی ق ول ل ه ک ن ف ی ک ون. پن: باز هم عید و روزمره تررین احساسات گل و بلبلی هستی! پپن: در مورد عقده خواهم نوشت. وجینگر سر در گمه! پيام هاي ديگران . که لاس می زارنی ام. پن: سر در گمم. پيام هاي ديگران . و بودار، از اعماق. پن: ناراحتم، خیلی. نمیفهمه، اصلن. پيام هاي ديگران . و بودار، از اعماق.
vejingar.persianblog.ir
وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/1389/2
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. نمیتونم لحظات تنهایی مو با کسی قسمت کنم. 1777;٢:٠٢ ب.ظ ; جمعه ٢٤ اردیبهشت ۱۳۸٩. پيام هاي ديگران . Just as an erothic person is always erotic in nature, whether or not he has created - or ever will create - an object of love, so too is a religious person always religious, whether or not he believes in a GOD. پن: وقتی نیاز داشته باشی همه چیز احمقانه است، همه چیز! وجینگر توی تونل سیگار میکشه! پيام هاي ديگران . 1641;:...
vejingar.persianblog.ir
وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/1389/3
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. فردا، همان فردهاست. یعنی حتی اگر فردا هم بشود، باز ما همان فردها هستیم. همان تن های تنهاییم. همان تنه هایی هستیم که شاید تنه هم بزنیم و باز تنه ای تنهاییم. فردا، همان زوج است. چرا که فردی به تنه الفی یا علفی چسبیده است. علفی که کشیدنش روی کاغذ و ریه، فراموشی فردا و همه فردهاست. پن: سر کلاس نوشته بودم. از همه زودتر. بیخیال. پپن: امیدوارم نتیجه نامه کمیته انضباطی بجای دویدن، اخراج باشه. پيام هاي ديگران . وقتی شاعر, شدی.
mazyar-dreams2.blogspot.com
رویاهای شکننده
http://mazyar-dreams2.blogspot.com/2012/08/blog-post.html
پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت . ه.ش. ۱۳۹۱ مرداد ۲۴, سهشنبه. چه خاکی گرفته اینجا . بزار یه جارو اساسی بکشم . 2 ساله تمومه در این وبلاگرو کسی باز نکرده . عجب بابا . این پستا چیه اینجا ؟ اینارو من نوشته بودم ؟! 8204; ایول بابا ! منم نویسنده ای بودم برا خودما! نویسنده متفکر و روشنفکر! پس چی شد که اینجوری شد ؟ چرا همه چی بگا مگایه ؟! یعنی به همین سادگی همچی تموم میشه ؟ بعد از 2 سال اومدما! میفهمی لعنتی ؟! کسی یه رویا بند زن خوب سراغ نداره ؟ ). ۲۱ شهریور ۱۳۹۱ ه.ش.، ساعت ۲۲:۱۸. خانه اش ويران باد !
vejingar.persianblog.ir
میشل فوکو - وجینگر
http://vejingar.persianblog.ir/post/43
لیک آن هرزه علف ها که به دست/ریشه کن می کنم از مزرعه روز/می کنمشان شب در خواب هنوز. برای او که روزی دلم گرفت. در این خلسه قدم هام بسیار. انتظار دیدنت را نقاشی می کردم. و این دوایر صادقانه دوست داشتن. نه مثل شلوار زندگی که گشاد بروی تویش. بلکه به تنگی خصوصیهات. ماییم که نزدیک شده ایم. چرا که هیچوقت دایره کشیدن بلد نبوده ام. پن: فرصت نشد توی کتاب بنویسمش. پپن: گاهی وقتا یه آدم خیلی برات بزرگ میشه. خیلی. پيام هاي ديگران . جنگلی هرگز نمی میرد. میز قلی خان ممیز الدوله.