inroozha.persianblog.ir
اين روزها...این روزها... هنوز ادامه دارد...
http://inroozha.persianblog.ir/
این روزها... هنوز ادامه دارد...
http://inroozha.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.7 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
47
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.672 sec
SCORE
6.2
اين روزها... | inroozha.persianblog.ir Reviews
https://inroozha.persianblog.ir
این روزها... هنوز ادامه دارد...
inroozha.persianblog.ir
اين روزها...
http://inroozha.persianblog.ir/post/575
این روزها. هنوز ادامه دارد. ساعت ۱:۱۳ ب.ظ روز سهشنبه ۱۳ امرداد ۱۳٩٤. پیام های ديگران . خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران. چهارستاره مانده به صبح. دل نوشته ها-محمد درویش.
اين روزها...
http://inroozha.persianblog.ir/archive
این روزها. هنوز ادامه دارد. یکشنبه ٩ آبان ۱۳٩٥. 1740;کشنبه ٩ آبان ۱۳٩٥. جمعه ۱٩ شهریور ۱۳٩٥. 1580;معه ۱٩ شهریور ۱۳٩٥. دوشنبه ٢٥ امرداد ۱۳٩٥. 1583;وشنبه ٢٥ امرداد ۱۳٩٥. سهشنبه ۱۸ خرداد ۱۳٩٥. 1587;ه‌شنبه ۱۸ خرداد ۱۳٩٥. شنبه ٢۸ فروردین ۱۳٩٥. 1588;نبه ٢۸ فروردین ۱۳٩٥. دوشنبه ۱٩ بهمن ۱۳٩٤. 1583;وشنبه ۱٩ بهمن ۱۳٩٤. چهارشنبه ٩ دی ۱۳٩٤. 1670;هارشنبه ٩ دی ۱۳٩٤. سهشنبه ۳ شهریور ۱۳٩٤. 1587;ه‌شنبه ۳ شهریور ۱۳٩٤. بی گریه بگو خداحافظ. سهشنبه ٢ تیر ۱۳٩٤. چهارشنبه ٦ خرداد ۱۳٩٤. پنجشنبه ٧ اسفند ۱۳٩۳. شنبه ۱۱ بهمن ۱۳٩۳.
اين روزها...
http://inroozha.persianblog.ir/post/522
این روزها. هنوز ادامه دارد. شاید وقتش باشه دیگه به همه چیز بی اعتقاد بشم. ساعت ۱:٤٤ ق.ظ روز دوشنبه ٢٧ امرداد ۱۳٩۳. پیام های ديگران . خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران. چهارستاره مانده به صبح. دل نوشته ها-محمد درویش.
اين روزها...
http://inroozha.persianblog.ir/1394/5
این روزها. هنوز ادامه دارد. جدا از مزخرف شنیدن و مزخرف گفتن، از آدم های کم مایه، از اون هایی که سعی می کنن نشون بدن مهم اند، خسته شدم. حالم به هم می خوره. ساعت ٥:٤٤ ق.ظ روز سهشنبه ٢٧ امرداد ۱۳٩٤. پیام های ديگران . به دخترک گفتم دیدی پری! در کمتر از یک ساعت آدمه فروریخت. دیدی تمام تکبر و توهمی که می خواست نمایش بده،مثل آب خوردن بر باد رفت. فقط با یک تکنیک خیلی ساده! با کلمات و لحن خودش باهاش حرف زدم. همین فقط. پیام های ديگران . پیام های ديگران . بی گریه بگو خداحافظ. و من تکرار می کنم بی گریه بگو خداحافظ.
اين روزها...
http://inroozha.persianblog.ir/1393/9
این روزها. هنوز ادامه دارد. نه یادش نرفته. یه حسی بهم میگه یادش نرفته. ساعت ٥:٠٩ ق.ظ روز چهارشنبه ۱٩ آذر ۱۳٩۳. پیام های ديگران . کاش اون شب ها هیچ وقت صبح نمی شد. صبحش خیلی تلخ و پوچ بود. ساعت ٥:٠٧ ق.ظ روز چهارشنبه ۱٩ آذر ۱۳٩۳. پیام های ديگران . بیام امروز رو یه جور دیگه شروع کنم. بی خیال همه چیز بشم، بذارم و برم. ساعت ٥:٠٤ ق.ظ روز چهارشنبه ۱٩ آذر ۱۳٩۳. پیام های ديگران . پیام های ديگران . امیدوارم این ده روز سخت پر از مریضی و ناراحتی هیچ وقت دیگه تکرار نشه. پیام های ديگران . پیام های ديگران . اسمشو گذ...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
گور | راه من
https://raaheman.wordpress.com/2015/08/03/گور
خوراک آرا سا س. جهش به محتوای اصلی. جهش به محتوای ثانویه. اونا خودشون میآن سر وقت آدم. در این سکوت حقیقت ما نهفته است →. دفنم تو یه گور دستهجمعی. هر روز تنم کرایه میشه. راه رفتن من پای خودم نیست. حرفام نفس یه سایه میشه. من منفجر از ترکش و باروت. خاکم گرو وحشت و خونه. این شکل شکیلی از جنونه. دیوار به دیوار غروبم. خورشید به بیگاری اسیره. مجبوره شبانهروز ما رو. سمبل کنه وارونه بگیره. اکسیژن این هوا غریبهس. ترکیب شده با اچ و کربن. با ماسک عزا تنفسش کن. دود از سر من به آسمونه. بارونی نمیباره بهجز اشک. چهار ست...
سر در ابرها | راه من
https://raaheman.wordpress.com/2015/07/16/سر-در-ابرها
خوراک آرا سا س. جهش به محتوای اصلی. جهش به محتوای ثانویه. مثل یک پاس کوتاه. باورکردنی نبود، روز تولد سی سالگیام، با گلاب و گابریل* داشتیم به ناکجاآباد میرفتیم به جایی که قبلن در نقشهی زندگیمان نبود. از دامنهی کوهی در البرز بالا میرفتیم تا برسیم به ابرها، تا بهشتی از بهشتهای گمشده. جایی میان نوشهر و نور، بالاتر از آبشار آبپریا ، با هوایی که نفس داشت. گلاب سعی میکرد مه را در مشت بگیرد و از آن خود کند و من خوشحال از اینکه سی سالگیام را در قلهی خوشبختی نفس میکشم کنار بهترین یار. مثل یک پاس کوتاه. دیدن شناسنا...
سامانتا
http://www.sammanta.blogfa.com/post-117.aspx
گذشت هر چی بود. در به در کار. درد و دل با تو. گرما و بی حالی و ارامش. خوزستان عزیز ما صدای تو را به گوش همه میرسانیم. از هر لحظه زندگی لذت ببریم. یا خالی و یا لبریز. وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت. من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک. روزهای زندگی من. در کانادا. بهشت کوچکی به نام خانه ما. آنچه به عنوان شوهر باید بدانید. نمی میرم.ماهی می شوم. به منزل شخصی amo خوش آمدید. در به در کار. نویسنده: سامانتا - سه شنبه سوم اسفند ۱۳۸۹.
سامانتا
http://www.sammanta.blogfa.com/post-121.aspx
گذشت هر چی بود. در به در کار. درد و دل با تو. گرما و بی حالی و ارامش. خوزستان عزیز ما صدای تو را به گوش همه میرسانیم. از هر لحظه زندگی لذت ببریم. یا خالی و یا لبریز. وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت. من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک. روزهای زندگی من. در کانادا. بهشت کوچکی به نام خانه ما. آنچه به عنوان شوهر باید بدانید. نمی میرم.ماهی می شوم. به منزل شخصی amo خوش آمدید. نویسنده: سامانتا - شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۰. کارم رو عوض کردم و الان منتظرم یه جای دیگه هم بهم جواب مثبت بده فعلا بین زمین و اسمونم.
سامانتا
http://www.sammanta.blogfa.com/post-122.aspx
گذشت هر چی بود. در به در کار. درد و دل با تو. گرما و بی حالی و ارامش. خوزستان عزیز ما صدای تو را به گوش همه میرسانیم. از هر لحظه زندگی لذت ببریم. یا خالی و یا لبریز. وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت. من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک. روزهای زندگی من. در کانادا. بهشت کوچکی به نام خانه ما. آنچه به عنوان شوهر باید بدانید. نمی میرم.ماهی می شوم. به منزل شخصی amo خوش آمدید. نویسنده: سامانتا - چهارشنبه یکم تیر ۱۳۹۰. بعد از حدود يك ماه برگشتم اينجا. و قدرت پيدا نكردم يه روز رو فقط وفقط به خودم اختصاص بدم فكر م...
اونا خودشون میآن سر وقت آدم | راه من
https://raaheman.wordpress.com/2015/07/28/اونا-خودشون-میآن-سر-وقت-آدم
خوراک آرا سا س. جهش به محتوای اصلی. جهش به محتوای ثانویه. اونا خودشون میآن سر وقت آدم. فامیل جمع خیلی بستهایه. از مشغولیتهای کوچیکترین برادرزاده تو اوقات فراغتش خبر داره. اما وای به اون روزی که پسرک بزنه به سرش بخواد با یه غریبه عروسی کنه! بیست تا عینک دستهدار یهچشمی روی قربونی بدبخت متمرکز میشه، چهل تا چشم وراندازکنان تو هم فرو میره، بیست تا دماغ با بدگمانی بو میکشه که: حالا دختره کی هست؟ تو شأن والای فامیل ما هست؟ دیگه هیچ روز تعطیلی نیست که مال خودش باشه! فامیل خیلی به هم نزدیکان. یه غریبه هیچوقت ...
تخته سياه
http://www.pouya-m.blogfa.com/8909.aspx
خدایاچگونه زیستن را تو به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم دانست.(دکترعلی شریعتی). دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۸۹. نامه فرزاد صدری به فرماندار شیراز. فرزاد صدری از کهنه کاران عرصه رسانه در فارس در نامه ای سرگشاده به فرماندار شیراز برای زینب بحرینی فعال سیاسی که مدتی قبل بازداشت شد نوشته است. مطلب خود گویاست. بيچاره سعدي،بدبخت دگر عضوها،سيه رو بني آدم. جناب آقاي قاسمي فرماندار معززشيراز جنت مكان. بهانه ام وضعيت زينب بحريني. دل نگران مي شود وما اين دل نگراني را در دل پراز دل آشوبه خانواده همان فرد دل نگران تك...
تخته سياه - دیباچه کتاب کجا؟... نویسندگی کجا!
http://www.pouya-m.blogfa.com/post-69.aspx
خدایاچگونه زیستن را تو به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم دانست.(دکترعلی شریعتی). پنجشنبه ششم خرداد ۱۳۸۹. نجات دهنده در گور خفته است! و او را دیدم با اندامواره ای لاغر و نحیف و صورتی استخوانی ، با قدی متوسط که کردار تند و سیلی وارش از دنیایی پر آشوب و بی قرار حکایت می کرد . ودوستی ما از آنجا پرورده شد که در مجمع همنشینی و هم اندیشی دبیران سرویس ماهنامه فرهنگی هنری اجتماعی " شاخه طوبی " - که او یکپارچه بار دبیری تحریریه را به جان و دل پذیرا بود با هم به تفکر و تامل بنشینیم! و شگفتم که هیچ گاه عبوسی رابه...
تخته سياه
http://www.pouya-m.blogfa.com/8912.aspx
خدایاچگونه زیستن را تو به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم دانست.(دکترعلی شریعتی). دوشنبه دوم اسفند ۱۳۸۹. وقتي كلمات به جانت مي افتد. 1- چند سال شد نمي دانم ، حتي نمي دانم اولين بار من بودم كه قلم دست گرفتم تا بنويسم، يا كسي كاغذ و خودكاري و شايد مداد، (يكي مشكي و يكي قرمز) جلويم گذاشت و من را به نوشتن خواند. چرا و چگونه و كي اش يادم نيست. 2- بعد از آخرين كار رسانه اي كه به دلايلي ناتمام ماند، براي مدتي توانسته بودم خودم را به تخت ببندم تا اين اعتياد خانمان سوز از خونم بيرون برود. فكر كردم خوب شده ا...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
47
این روزهـــا
د نیای این روزای م ن. به بهانه ٢٣ شمعي كه فوت نشد . در نیمه شب میلادم از دنیای پر تلاطم اطرافم بیرون می آیم . چشمانم را می بندم و به سیاهی مبهمی فرو میروم! چند ثانیه انگار روی زمین نیستم، نه چیزی می شنوم، نه حس می کنم، نه می بینم! آرام آرام به خاطر می آورم. روز های رهای کودکی را، بازی های بچگانه را، شیطنت ها را. لبخندی می زنم! حس خوبی دارم، به خوبی همان روز ها. نا گهان لبخند روی لبهایم خشک میشود! کم کم داشتم بزرگ میشدم، همه چیز سخت شد، همه چیز بد شد! دقیقا از آن لحظه که "فهمیدم"! دلم گرفته ای خدا. تا صدا...
این روزهای من
به وبلاگ این روزهای من خوش آمدید ، امیدوارم مطالب وبلاگ من برای شما مفید باشد. این روزها و این شب ها را دوست دارم. قالب های حرفه ای وبلاگ. لاغری و تناسب اندام. خرید تیشرت لاغری کاسمار. پنل اس ام اس. این روزها، نمی دانم چه علتی دارد، چه حکمتی دارد که مدام با آدم های ناامید روبرو می شوم. آدم هایی که از روزهای تکراری شان می گویند و خستگی های مداومشان. از فکرهایی که هر از گاهی به ذهنشان می آید، فکرهایی که بوی خوبی ندارند و طعمشان هم تلخ تر از هر تلخیست. تاريخ : پنجشنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۵ 0:54 نویسنده : الهام.
هرجای دنیایی دلم اونجاست...
هرجای دنیایی دلم اونجاست. تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب. بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب. تبی این کاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه. چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب. تماشایی است پیچ و تاب آتش ها . خوشا بر من. كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب. مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست. چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب. چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو. كه این یخ كرده را از بیكسی ها می كنم هرشب. تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب. با صدای همایون فوق العاده ست.
در این روزگار وانفسا...
حامیان توافق خوب و استقلال علمی. در این روزگار وانفسا. تماس با نویسنده. لینکهای روزانه. ماهنامه فرهنگی تحلیلی راه [167]. ره بر انقلاب/ آیت الله خامنه ای [73]. معمار انقلاب/ امام خمینی [126]. سید مهدی شجاعی [209]. ارمیا/ رضا امیرخانی [162]. عشق علیه السلام/ علیرضا قزوه [239]. از قبیل زندگان/ امید مهدی نژاد [254]. چشم زخم/ محمد مهدی سیار [180]. سواد آینه / شیخ رضا جعفری [187]. حسن رحیم پور ازغدی [115]. اینجاپلیس نیست/ امیر حسین تمنایی. به زبان خودم/ ابوالفضل اقبالی. کلمه سید مرتضی هاشمی.
این روزها
این روزها که می گذرد. در کوله ات چه داری؟ کوله پشتی اش را برداشت وراه افتادرفت که دنبال خدا بگرد،وگفت:تا کوله ام از خدا پر نشود برنخواهم گشت. نهالی رنجوروکوچک کنار راه ایستاده بود .مسافر با خنده ای رو به درخت گفت : چه تلخ است کناره جاده بودن ونرفتن . ودرخت زیر لب گفت: ولی تلخ ترآنست که بروی و بی ره آورد برگردی.کاش میدانستی آنچه در جستجوی آنی،همین جاست . درختی هزار ساله، بالا بلندوسبز کنار جاده بود.زیر سایه اش نشست تا لختی بیاساید.مسافر درخت را به یاد نیاورد . ولی درخت اورا میشناخت . مادرم خواب دید که من ...
اين روزها...
این روزها. هنوز ادامه دارد. جدا از مزخرف شنیدن و مزخرف گفتن، از آدم های کم مایه، از اون هایی که سعی می کنن نشون بدن مهم اند، خسته شدم. حالم به هم می خوره. ساعت ٥:٤٤ ق.ظ روز سهشنبه ٢٧ امرداد ۱۳٩٤. پیام های ديگران . به دخترک گفتم دیدی پری! در کمتر از یک ساعت آدمه فروریخت. دیدی تمام تکبر و توهمی که می خواست نمایش بده،مثل آب خوردن بر باد رفت. فقط با یک تکنیک خیلی ساده! با کلمات و لحن خودش باهاش حرف زدم. همین فقط. پیام های ديگران . پیام های ديگران . بی گریه بگو خداحافظ. و من تکرار می کنم بی گریه بگو خداحافظ.
این روزهای من...
کاش غیر از من و تو.هیچکس با خبر از ما نشود. نوشته شده در شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵ساعت 0:31 توسط ریحانه سادات. حیرانی(فاز مانیا به پایان میرسد). اصلا حق فکر کردن به اون رو هم نداری. حتی اجازه نداری یادت بیاد چیشده. نباید برگردی بهش نگاه کنی. سرتو بنداز پایین و جلو روتو ببین. برگشتن ب این شهر بین این ادما. فاز مانیای کاذب غالبم رو از میگیره و واقعا دپرسم میکنه. به یاد اوردن بعضی چیزا چقد میتونه ادما رو اذیت کنه . مثلا من الان دارم اذیت میشم. نوشته شده در شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵ساعت 0:29 توسط ریحانه سادات.
روزهاي سر در گم
روزهاي سر در گم. سه شنبه بیست و دوم بهمن 1392. نوشته شده توسط پري در ساعت 8:57 لینک. پنجشنبه بیست و ششم دی 1392. نوشته شده توسط پري در ساعت 1:5 لینک. یکشنبه هشتم دی 1392. نوشته شده توسط پري در ساعت 0:58 لینک. دوشنبه بیست و پنجم آذر 1392. نوشته شده توسط پري در ساعت 16:16 لینک. چهارشنبه بیستم آذر 1392. نوشته شده توسط پري در ساعت 0:5 لینک. شنبه بیست و دوم تیر 1392. حالم از اين همه مهربوني احمقانه ام به هم ميخوره! دارم فكر ميكنم تو اين همه سال من به چي اين ادم دلم خوش بود؟ خدايا منو بابت اين دروغ ها ببخش!
این روزها
ورود به يه دنياى جديد! يك ماه از آغاز سال تحصيلى ميگذره و نرگس كوچولوى ما كم كم دوزبانه ميشه! روزهاى اول كلمات انگليسى رو در جملات فارسى استفاده ميكرد و حالا جملات كامل انگليسى را به كار ميبره😊. روز هاى اول ميگفت : چرا big ش براى dady باشه و small ش براى من؟ و ميگفت تو مامان beautiful منى! چند روز پيش اومده و به من ميگه :? What are you doing 😊. در رو براى دوستاش باز نگه داشه و ميگه :! باباش بهش ميگه هوا سرد شده بايد لباس گرم بپوشى ميگه :! I know that 😃. پن: بلاگفا امکان درج شکلک گذاشته! هفت هشت تا قار...
طومار سرنوشت
بارداری های بالای 35سال. گاهگاهی که دلم میگیرد میگویم: به کجا باید رفت؟ به که باید پیوست؟ به که باید دل بست؟ به دیاری که پر از دیوار است؟ حس تنهای درونم گوید: بشکن دیواری که درونت داری! تو " خدا را داری "و خدا اول و آخر با توست.". تاريخ : دوشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۴ 13:8 نویسنده : S.R. حرف دل با خدا. خدایا آغوشت را امشب به من می دهی؟ برای گفتن، چیزی ندارم! فقط می شود من بغض کنم تو بگویی: مگر خدایت نباشد که اینگونه بغض کنی. می شود من بگویم: خدایا؟ تو بگویی: جان دلم، می شود بیایی؟ Weblog Themes By Pichak.
