shaparakaneh.blogfa.com
شاپرك -
http://www.shaparakaneh.blogfa.com/post-150.aspx
به نام هرچه نام اوست. لحظه های بی نهایت تردید و اعتقاد. در ازدحام خیرگی های ممتد به نقطه ی سیاه روی دیوار پیوستند. و بوی عود و عطر سیگارهای مسکن،. سرفه های خشک یک روح که در دورترین ستاره ی کهکشان به دنبال سایه ای در تاریکی گودال عظیم درخشش می گشت. و مردمی که به ساده لوحی یک تصویر خندیدند،. نمی دانستند پاهای او وقت رفتن می لنگید. نوشته شده در جمعه بیستم دی ۱۳۹۲ساعت 17:9 توسط ع.شاپرك. Design By : Night Skin. که شوق هزار خاطره را. در هیاهوی نبودن هایت جاری ساخته ام. زیر پلک شب (وبلاگ دیگر من).
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: June 2010
http://sokutestan.blogspot.com/2010_06_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه. دلم می خواد روی یه بوم بلند، که راحت بتونم تا انتهای آسمون شب رو ببینم دراز بکشم. شبی که نگران این نباشم که فردا صبح باید چه کاری انجام بدم. دلم می خواد زیر سقف آسمون پر ستاره دراز بکشم و چشامو بدوزم به دو تا ستاره درخشان صورتش و باز هم با صدای شیرینش برام قصه بگه. قصه هایی که هیچ وقت جز از اون نشنیدم. دلم می خواد دستش رو بگیرم تو بغلم و بخوابم و شب که از خواب بیدار شدم، مثل همیشه، با شنیدن صدای نفس های آرومش دوباره به خواب برم. دلم می خواد . پ ن 1: آنچه دلم خواست نه آن می شود.
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: September 2009
http://sokutestan.blogspot.com/2009_09_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه. فریبی که ما را خرسند می کند بیش از صد حقیقت برایمان ارزش دارد. (پوشکین). با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. ه.ش. ۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه. و ناگهان چقدر زود دیر می شود.". جایی می خوندم: بهتره آدم غرورشو به خاطر کسی که دوست داره از دست بده تا کسی رو که دوست داره به خاطر غرورش از دست بده. چرا فکر می کنیم که همیشه فرصت برای جبران هست؟ برو خدا پشت و پناهت. فکر می کرد...
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: August 2010
http://sokutestan.blogspot.com/2010_08_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه. یاد دارم در غروبی سرد سرد. می گذشت از کوچه ما دروه گرد. داد می زد: کهنه قالی می خرم. دست دوم جنس عالی می خرم. کاسه و ظرف سفالی می خرم. گر نداری کوزه خالی می خرم. اشک در چشمان بابا حلقه بست. عاقبت آهی کشید بغضش شکست. اول ماه است و نان در سفره نیست. ولی این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده. اتفاقاً مادرم هم روزه بود. خواهرم بی روسری بیرون دوید. گفت: آقا سفره خالی می خرید؟". پ ن1 : الهی سفره همه هموطنان تمام روزه دارا و تمام خلق خدا همیشه رنگین باشه و پر. با رایانامه ارسال کنید.
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: January 2010
http://sokutestan.blogspot.com/2010_01_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه. به یاد استادم آقای مهدی کریمی که برایم همیشه عزیز است و . خیلی وقت بود که می خواستم بیایم. نمی دانستم چطور بیایم، می خواستم برایت شکلات بگیرم اما می دانستم که دیابت داری، خواستم برایت گل بگیرم از دلم نیامد، گل زود پژمرده می شد و میدانستم با خود نمی بری و من می خواستم چیزی باشد که برایت بماند، نمیدانستم برایت چه کتاب شعری بگیرم که بخواهی و دوست داشته باشی. پرسیدم که تو هنوز هم آنجا هستی و شنیدم نه. دوستت به جای تو درس می داد. آقای کریمی فوت کرده است. نمیدانم بغض کی از راه رسید که...
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: بازگشت یا ...
http://sokutestan.blogspot.com/2012/11/blog-post.html
ه.ش. ۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه. چقدر دلتنگ اینجا بودم. قسمتی از عمرم را در اینجا گذاشته ام. و چقدر خوب که دوباره می توانم اینجا بنویسم. گرچه شاید باید از اینجا هم رفت. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. هیچ نظری موجود نیست:. اشتراک در: نظرات پیام (Atom). سکوت چیزی نیست که به آن دست یابی. وقتی از ذهن پر قیل و قال فراتر روی سکوت همان چیزیست که هستی. مشاهده نمایه کامل من. از پس پرده نگاه کن.
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: May 2010
http://sokutestan.blogspot.com/2010_05_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه. سرش را بلند کرد و نگاهش را به چشمانی دوخت که زل زده بودند به چشم هایش. می توانست جوشش چشمه اشک و روان شدنش را بر پهنای صورت او ببیند. سعی کرد لبخندی به روی لب بنشاند اما حاصلش لبخندی آویزان گوشه صورت بود. نمی دانست چه باید بگوید. از تمام حسرت های شتک زده بر دلش آگاه بود. خوب می توانست حسادت ها و غرور و حتی نیازهایش را درک کند. می دانست که شاید هر کلامش شعله ای شود که وجود او را خاکستر کند. لب فرو بست. چاره ای نبود. سکوت کرد و در سکوت دستش را پیش برد. پشتش را به او کرد و رفت.
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: October 2009
http://sokutestan.blogspot.com/2009_10_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه. ددی داره میره سفر. چهارشنبه با پرنده ها رفتیم سر قرار تو کافی شاپ ش. مثل همیشه خوش تیپ و با وقار. اما این دفعه یه عصا هم همراهش بود. فکر نمی کردیم موضوع این همه جدی باشه. جدی تر از اون خبر مسافرت ددی که فکر میکردیم فقط واسه چند وقته تبدیل شد به عزیمت همیشگی ددی به. دل همه پرنده ها گرفته بود. همه خوشحال بودیم و در عین حال ناراحت. خوشحال از دیدنش و ناراحت از رفتنش. یکی از کتاب هایی که به همراه گل براش برده بودیم رو گرفت به طرفمون و گفت هرکدوم یه جمله بنویسید. گون از نسیم پرسید.
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: November 2009
http://sokutestan.blogspot.com/2009_11_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه. اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم. اینجا شده پائیز ، آنجا را. نمیدانم. اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم. اینجا دلی تنگ است ،. آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به. من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا. كردم كه خدا مرا ببخش. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می. ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع. هیچ نظری موجود نیست:. با رایانامه ارسال کنید. راستی...
sokutestan.blogspot.com
سکوتستان: February 2010
http://sokutestan.blogspot.com/2010_02_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه. بنده پیر مغانم که لطفش دائم است. ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست". فقط می خوام یه چیز بگم. من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست. آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش". با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. ه.ش. ۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه. همه چیز آرومه.". سپیدار عزیزم یه قسمت از ترانه ای رو برام زمزمه کرد. این روزا سعی میکنم تو ذهنم مرور کنم. تو به من دل بستی. اما می...