hmd-mohammadi.blogfa.com

sokotesardema.blogfa.com

وقت رفتنت نبود... - یه خاطره...

http://www.sokotesardema.blogfa.com/post-24.aspx

در زمانهای قدیم که ما میرفتیم مدرسه (حدودا ۴۰،۳۰ سال قبل). یک عدد مدیر داشتیم:. ۴ شانه (احتمالا عضو قوی ترین مردان جهان)البته مدیر ما زن بود. بچه ها به خاطر هیکلش اسمشو گذاشته بودن عظمت. لات پدر و مادر:. خواهشا اصرار نکنین نمیتونم بگم. بعله داشتم عرض میکردم اونوقتا ما تو کلاس عالمی داشتیم واسه. خودمون.زنگای تفریح ژیلا میزد به میز معلم،من میخوندم،فرشته. همیشه وسط در حال رقص بود (بعضی وقتا منو ندا هم فرشته رو. بقیه ی بچه ها هم دست میزدن و دادو بیداد راه مینداختن. خبر بدن که مثلا ناظم یا مدیر داره میاد.

epartala.blogfa.com

ما سکوتیم که از آوای خسته دلان میریزیم - از تنهایی و پاشنه کفش گرفته تا مفسد شدن پسرا!!!!

http://www.epartala.blogfa.com/post-34.aspx

ما سکوتیم که از آوای خسته دلان میریزیم. جایی فقط برای نوشتن. از تنهایی و پاشنه کفش گرفته تا مفسد شدن پسرا! الآن که دارم اینو مینویسم ساعت یه ربع به ۳نصفه شبه! منم عین این گنجشکا که سردشون میشه، مچاله شدم گوشه اتاقو دارم مینویسم. چی بگم که اصلا نمیدونم باید از کجا بگم. سه ساعت پیش بود که من بعد شستن ظرفهای شام، نشسته بودم جلو کامپیوتر و داشتم پفک میخوردم و ادبیات میخوندم و از تو آرشیو، برنامه "جمع ما" رو که. خلاصه کل جهیزیه رو دوباره چیدم تو کابینت و اومدم جای خودم و فرید رو انداختم تو حال که بخوابیم....

epartala.blogfa.com

ما سکوتیم که از آوای خسته دلان میریزیم

http://www.epartala.blogfa.com/9003.aspx

ما سکوتیم که از آوای خسته دلان میریزیم. جایی فقط برای نوشتن. آشفته ام. سرگردانم. نگرانم. میترسم. حرفی ندارم برای گفتن. حتی از تو. دیگر از هیچ چیز. فقط دلتنگی. این. با من هر کاری میکند. خنجرش را گذاشته بیخ گلویم. میخواهد مرا بکشد. اما من غدتر از این حرفها هستم. به هر جان کندنی شده از دستش خلاص میشوم. من نمیگذارم مرا از پای درآورد. من نمیگذارم. همان طور که قبل ها نگذاشتم. نه! این سری فرق نمیکند. دروغ میگویی. من تنها نیستم. خفه شو. من تنها نیستم. دروغ میگویی. خلاصه چراها رو ردیف میکنم! من همین طور چراهامو م...

sokotesardema.blogfa.com

وقت رفتنت نبود...

http://www.sokotesardema.blogfa.com/9005.aspx

در زمانهای قدیم که ما میرفتیم مدرسه (حدودا ۴۰،۳۰ سال قبل). یک عدد مدیر داشتیم:. ۴ شانه (احتمالا عضو قوی ترین مردان جهان)البته مدیر ما زن بود. بچه ها به خاطر هیکلش اسمشو گذاشته بودن عظمت. لات پدر و مادر:. خواهشا اصرار نکنین نمیتونم بگم. بعله داشتم عرض میکردم اونوقتا ما تو کلاس عالمی داشتیم واسه. خودمون.زنگای تفریح ژیلا میزد به میز معلم،من میخوندم،فرشته. همیشه وسط در حال رقص بود (بعضی وقتا منو ندا هم فرشته رو. بقیه ی بچه ها هم دست میزدن و دادو بیداد راه مینداختن. خبر بدن که مثلا ناظم یا مدیر داره میاد.

imes.blogfa.com

Empty Words - شب امتحان : خوابگاه دختران | خوابگاه پسران

http://imes.blogfa.com/post-122.aspx

شب امتحان : خوابگاه دختران خوابگاه پسران. اینو یه جایی خوندم با حال بود. شب خوابگاه دختران سکانس اول:. دختر شبنم نامی با چند کتاب در دستش وارد واحد دوستش لاله می شود و او را در حال گریه می بیند.). چرا داری مثل ابر بهار گریه می کنی؟ لاله: خدا منو می کشت این روز رو نمی دیدم. (همچنان به گریه ی خود ادامه می دهد.). شبنم: بگو ببینم چی شده؟ لاله: چی می خواستی بشه؟ امروز نتیجه ی امتحان آناتومی! بر شدت گریه افزوده می شود). شبنم: (او را در آغوش می کشد) عزیزم. گریه نکن. می فهممت. درد بزرگیه! شبنم: چی شده فرشته؟

sokotesardema.blogfa.com

وقت رفتنت نبود... - وصال...

http://www.sokotesardema.blogfa.com/post-32.aspx

دیر گاهیست که فراقت خاطرم را آزرده کرده. بگذار چند وقتی هم با آرزوی وصالت خوش باشم. دوشنبه ۲۸ شهریور۱۳۹۰ ] [ 15:21 ] [ پریسا ] . این دومین وبلاگ ماست. خیلی چیزا قراره توش باشه بجز خاطراتی که تو وبلاگ قبلی مینوشتیم. دیگه چیزی واسه گفتن نمونده. آخرین بازمانده های ولنتاین. شکلک های رایگان زیباسازی وبلاگ. تنه ایی اونق درا بدنیس ت. Amin6o9' . . ). قدیمی ترین وبلاگ عاشقانه. چی رو نگا میکنی بیا تو. لذت به تو رسیدن دارم. غروب دريا : :. خاطرات یک نعش کش. کلبه ی تنهایی من. اشعار زیبا. -: :-. گالري عکس هاي زیبا.

sokotesardema.blogfa.com

وقت رفتنت نبود... -

http://www.sokotesardema.blogfa.com/post-37.aspx

اوووووووووووف یعنی 6 ماهه آپ نکردیم. من اومدم که بازم بنویسم انشاا. ندا هم افتخار میدن و بعضی وقتا. یه سری به ما فقیر فقرا هم میزنن. چهارشنبه ۶ اردیبهشت۱۳۹۱ ] [ 23:6 ] [ پریسا ] . این دومین وبلاگ ماست. خیلی چیزا قراره توش باشه بجز خاطراتی که تو وبلاگ قبلی مینوشتیم. دیگه چیزی واسه گفتن نمونده. آخرین بازمانده های ولنتاین. شکلک های رایگان زیباسازی وبلاگ. تنه ایی اونق درا بدنیس ت. Amin6o9' . . ). قدیمی ترین وبلاگ عاشقانه. چی رو نگا میکنی بیا تو. لذت به تو رسیدن دارم. غروب دريا : :. خاطرات یک نعش کش.

imes.blogfa.com

Empty Words - لب مرز

http://imes.blogfa.com/post-115.aspx

پن۱:یادش به خیر.می خواستم فرار کنم ولی جرئتش را نداشتم! پن۲:شده از چیزی یا کسی متنفر باشید ولی ناراحتیش ناراحتتون کنه و از دردش درد بکشید؟ حکایت منه.بیزارم از این کشور و آدماش.ولی عاشورای پارسال گریه کردم به خاطر سفاهت این مردم نادان. پن۳:دین نداریم می دونم.ولی ای کاش که حداقل" آزاد مرد" بودیم.کارمون به جایی رسیده که روز عاشورا کف می زنیمو می رقصیم.می خوایم بی دین بودنمونو به رخ جهان و جهانیان بکشیم.دم هممون گرم. نوشته شده در شنبه یازدهم دی ۱۳۸۹ساعت ۱۸:۲۴ بعد از ظهر توسط Blind Owl. نوشته های پشت وانتی.

imes.blogfa.com

Empty Words - گذر از سرزمینی که دخترانش دیگر انتظار نمی کشند!

http://imes.blogfa.com/post-119.aspx

گذر از سرزمینی که دخترانش دیگر انتظار نمی کشند! بعد از چهارده سال دوباره برگشته است تا از سرنوشت شاگردانش در روستاهای اطراف دیواندره خبری بگیرد. با او همسفر شدم. در میانه ی راه به داستان های صمد بهرنگی فکر می کردم. مدام از گذشته می گفت و از شاگردانش. تقریبا اسم هیچ کدام را فراموش نکرده و این مرا به شوق آورده بود! به بعضی از صاحب خانه هایش در روستاها سر زدیم! دایه گیان" همان اسمی بود که چند بار قبل از رفتن اسمش را تکرار کرده بود! یکی از دانش آموزان قدیمیش ام. اس داشت! یکی داخل چاه افتاده بود! و این من را ...