hekayateziba.blogfa.com
داستان و حکایتداستان و حکایت - داستان و حکایت - داستان و حکایت
http://hekayateziba.blogfa.com/
داستان و حکایت - داستان و حکایت - داستان و حکایت
http://hekayateziba.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.6 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
58
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.625 sec
SCORE
6.2
داستان و حکایت | hekayateziba.blogfa.com Reviews
https://hekayateziba.blogfa.com
داستان و حکایت - داستان و حکایت - داستان و حکایت
داستان و حکایت
http://www.hekayateziba.blogfa.com/post-141.aspx
سلام بر حضرت مولانا. نه شرقییم، نه غربییم نه بییم، نه بحرییم. نه از کان طبیعیم، نه از افلاک گردانم. نه از خاکم، نه از آبم، نه از بادم، نه از آتش. نه از عرشم، نه از فرشم، نه از کونم، نه از کانم. نه از هندم، نه از چینم، نه از بلغار و صقسینم. نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم. نه از دنیی، نه ازعقبی، نه از جنت، نه از دوزخ. نه از آدم، نه از حوا، نه از فردوس رضوانم. مکانم لا مکان باشد، نشانم بی نشان باشد. نه تن باشد، نه جان باشد، که من از جان جانانم. دوشنبه نهم اسفند ۱۳۸۹ ] [ 11:49 ] [ شایان ] . اس ام اس جديد.
داستان و حکایت
http://www.hekayateziba.blogfa.com/post-135.aspx
حکايت بهلول و شيخ جنيد بغداد. آوردهاند كه شيخ جنيد بغداد به عزم سير از شهر بغداد بيرون رفت و مريدان از عقب او. شيخ احوال بهلول را پرسيد. گفتند او مردي ديوانه است. گفت او را طلب كنيد كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرايي يافتند. شيخ پيش او رفت و سلام كرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسيد چه كسي هستي؟ عرض كرد منم شيخ جنيد بغدادي. فرمود تويي شيخ بغداد كه مردم را ارشاد ميكني؟ بهلول فرمود طعام چگونه ميخوري؟ بهلول پرسيد چه كسي هستی؟ جواب داد شيخ بغدادي كه طعام خوردن خود را نميداند. بهلول گفت از...
داستان و حکایت
http://www.hekayateziba.blogfa.com/cat-8.aspx
نگه کن که شادان برزین چه گفت. بدرگه شهنشاه نوشین روان. پزشک سراینده برزوی بود. زهردانشی داشتی بهره ای. چنان بد که روزی بهنگام بار. چنین گفت کای شاه دانش پذیر. من امروز دردفتر هندوان. چنین بدنبشته که برکوه هند. که آن را چو گردآورد رهنمای. چو بر مرده بپراگند بی گمان. کنون من بدستوری شهریار. بسی دانشی رهنمای آورم. تن مرده گرزنده گردد رواست. بدو گفت شاه این نشاید بدن. ببر نامه ی من بر رای هند. اگر نوشگفتی شود درجهان. ببر هرچ باید به نزدیک رای. درگنج بگشاد نوشین روان. ز دینار و دیبا و خز و حریر. ظهر یك روز سر...
داستان و حکایت
http://www.hekayateziba.blogfa.com/post-138.aspx
آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم. ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم. آمده ام چو عقل و جان از همه دیده ها نهان. تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم. آمده که رهزنم بر سر گنج شه زنم. آمده ام که زر برم زر نبرم خبر برم. گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن. گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم. اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم. اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم. آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند. پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم. گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود. تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم.
داستان و حکایت
http://www.hekayateziba.blogfa.com/cat-6.aspx
مولانا جلال الدين محمد بلخي. حکايت بهلول و شيخ جنيد بغداد. بزرگترين سايت دانلود 1. راز و رمز كامپيوتر. اس ام اس جديد. رونوشتهاي يك عاشق تنها. شعر عاشقانه فقط با يك كليك. Weblog Themes By : Pichak.net.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-181.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. گر بدین سان زیست باید پست. من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم. بر بلند کاج خشک کوچه بن بست. گر بدین سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه. یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک. نوشته شده در تاريخ سه شنبه ۲۹ فروردین۱۳۹۱ توسط حمید. Weblog Themes By Blog Skin. بی می و ساقی هیچ است. بی زمزمه نای عراقی هیچ است. هر چند در احوال جهان می نگرم. حاصل همه عشرت است و. به صحرا شدم، عشق باریده بود،. و زمین تر شده.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-177.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو. ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار. عاشقان محرم یارند ز اغیار. هم تو داری خبر از. شرح غارتگری زلف دلاویر. وصف خون ریزی آن نرگس عیار بگو. گوش را چونکه ز. کی بود چشم مرا. چون حکایت کنی از دوست، من از غایت. با تو صد بار بگویم که دگر بار. تا دگر سرو ننازد به. سخنی با وی از آن. قامت و رفتار بگو. ای صبا بنده نوازی کن و احوال همام. وقت فرصت به در بندگی یار بگو. نوشته شده در تاريخ جمعه ۱۲ اسفند۱۳۹۰ توسط حمید. و زمین تر شده.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-188.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. آخرین برگ سفرنامه ی باران. که زمین چرکین است. نوشته شده در تاريخ جمعه ۸ دی۱۳۹۱ توسط حمید. Weblog Themes By Blog Skin. بی می و ساقی هیچ است. بی زمزمه نای عراقی هیچ است. هر چند در احوال جهان می نگرم. حاصل همه عشرت است و. به صحرا شدم، عشق باریده بود،. و زمین تر شده. چنان که پای به برف فرو شود،. به عشق فرو می شد. آزاده ما برگ سفر هیچ ندارد. دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد. ماندم به خماری که شراب تو بجوشد. غزل های سنتی و روز. از م ن،م ن تر :.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-184.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. تو را دوست دارم. در انتهای خیابان نشسته باشی. لبخند تو را در باران. تمام لغاتی را که می دانم برای تو. رنگ کاج را ندانم. نامم را فراموش کنم. دوباره در آینه نگاه کنم. خانه را برای تو آماده کنم. برای تو یک چمدان بخرم. تو معنی سفر را از من بپرسی. لغات تازه را از دریا صید کنم. لغات را شستشو دهم. نوشته شده در تاريخ چهارشنبه ۸ شهریور۱۳۹۱ توسط حمید. Weblog Themes By Blog Skin. بی می و ساقی هیچ است. بی زمزمه نای عراقی هیچ است. حاصل همه عشرت است و.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-192.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. آزاده ما برگ سفر هیچ ندارد. آزاده ما برگ سفر هیچ ندارد. جز دامن خالی به کمر هیچ ندارد. از سنگ بود بیثمری دست حمایت. آسوده درختی که ثمر هیچ ندارد. از عالم پرشور مجو گوهر راحت. کاین بحر بجز موج خطر هیچ ندارد. بیهوده مسوزان نفس خویش چو غواص. کاین نه صدف پوچ، گهر هیچ ندارد. خرسند به فرمان قضا باش که این تیغ. غیر از سرتسلیم، سپر هیچ ندارد. آسوده درین غمکده از شورش ایام. مستی است که از خویش خبر هیچ ندارد. یک چشم زدن غافل ازان جان جهان نیست.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-180.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. برآمد باد صبح و بوی نوروز. به کام دوستان و بخت پیروز. مبارک بادت این سال و همه سال. همایون بادت این روز و همه روز. نوشته شده در تاريخ چهارشنبه ۲ فروردین۱۳۹۱ توسط حمید. Weblog Themes By Blog Skin. بی می و ساقی هیچ است. بی زمزمه نای عراقی هیچ است. هر چند در احوال جهان می نگرم. حاصل همه عشرت است و. به صحرا شدم، عشق باریده بود،. و زمین تر شده. چنان که پای به برف فرو شود،. به عشق فرو می شد. آزاده ما برگ سفر هیچ ندارد. غزل های سنتی و روز.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-183.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. آدم به جرم خوردن گندم. شد رانده از بهشت. حوا خودش بهشت است. نوشته شده در تاريخ یکشنبه ۲۲ مرداد۱۳۹۱ توسط حمید. Weblog Themes By Blog Skin. بی می و ساقی هیچ است. بی زمزمه نای عراقی هیچ است. هر چند در احوال جهان می نگرم. حاصل همه عشرت است و. به صحرا شدم، عشق باریده بود،. و زمین تر شده. چنان که پای به برف فرو شود،. به عشق فرو می شد. آزاده ما برگ سفر هیچ ندارد. دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد. ماندم به خماری که شراب تو بجوشد. از م ن،م ن تر :.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-185.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. ماندم به خماری که شراب تو بجوشد. ماندم به خماری که شراب تو بجوشد. پس مست شود در خم و از خود بخروشد. آنگه دو سه پیمانه از آن می که تو داری. با من به بهایی که تو دانی بفروشد. مستم نتوانست کند غیر تو بگذار. صد باده به جوش آید و صد بار بکوشد. وقتی که تو باشی خم و خمخانه تهی نیست. بایست دعا کرد که سرچشمه نجوشد. مستی نبود غایت تاثیر تو باید. دیوانه شود هر که شراب تو بنوشید. مستوری و مست تو به یک جامه نگنجد. عریان شود از خویش تو را هر که بپوشد.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-186.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. ما نقد عافیت به می ناب داده ایم. خار و خس وجود به سیلاب داده ایم. رخسار یار گونه آتش از آن گرفت. کاین لاله را ز خون جگر آب داده ایم. آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز. گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم. در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت. جان در هوای گوهر نایاب داده ایم. کامی نبرده ایم از آن سیمتن رهی. از دور بوسه بر رخ مهتاب داده ایم. نوشته شده در تاريخ یکشنبه ۷ آبان۱۳۹۱ توسط حمید. Weblog Themes By Blog Skin. بی می و ساقی هیچ است. حاصل همه عشرت است و.
چکامه های پارسی...
http://www.sherober.blogfa.com/post-196.aspx
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم. صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم. تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم. دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود. مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم. آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات. در یکی نامه محال است که تحریر کنم. با سر زلف تو مجموع پریشانی خود. کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم. آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد. در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم. گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد. دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم. و زمین تر شده.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
58
ناله ی تنبور
سه شنبه 2 آبان 1391 : نویسنده : saeed ahmadi. بس حكیمان گفتهاند این لحنها از دوار چرخ بگرفتیم ما. بانگ گردش های چرخ است این كه خلق می نوازندش به تنبور و به حلق. ما همه ابنای آدم بودهایم در بهشت این لحنها بشنودهایم. خشک سیمی ،خشک چوبی، خشک پوست از کجا می اید این اوای دوست. ناله ی تنبور و برخی سازها اندکی ماند بدان آوازها. لینک های مرتبط :. سه شنبه 15 مهر 1393 : نویسنده : saeed ahmadi. Http:/ uplod.ir/9oe7vtb5zdss/سید .mp4.htm. لینک های مرتبط :. سه شنبه 15 مهر 1393 : نویسنده : saeed ahmadi. لینک های مرتبط :.
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
سحر بلبل حکایت با صبا کرد. همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی، چه شود تورا که من هم برسم به آرزویی. به نام او به یاد او. چه سفره ی هفت سینی می شود وقتی تو دعایمان کنی و بیاد تو و با آمین تو آغاز کنیم. امسال نوبهار شروعش به ماتم است. زیراکه قلب عالم امکان پر از غم است. باید که پاس حرمت زهرا نگاه داشت. سالی که فاطمیه و نوروز توام است. شوق و ذوق آغازین روزهای بهارم تقدیم به شوق آفرین قلب پیامبر، فاطمه سلام ا علیها. مهدی جان! سا لی پر از برکت را برای تمامی دوستان و خانواده محترمشان آرزومندم. م را شاد کنم.
خاطرات یک شمع
گفته بودی که چرا محو تماشای منی. آن چنان مات که حتی مژه برهم نزنی. مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود. ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی. تنها سه روز مانده. از لابلای فصل های وجودم. شبیه من یا تو. آخر شبیه خودش می شود. با پوزه پر شده اش از توقع و گستاخی. از زیر سنگ هم شده پیدایم کن! از زیر سنگ هم شده پیدایم کن. دارم کم کم این فیلم را باور می کنم. و این سیاهی لشکر عظیم. عجیب خوب بازی می کنند. هی جا عوض می کنند و. همین که سر برگردانم. صحنه ی بعدی را آماده کرده اند. از لابلای فصل های نمایش. که آب نمی شود. اوست ...
حکایت زندگی
حکایات آموزنده، مطالب مفید علمی و عرفانی، شعر طنز، مطلب طنز، عکس های زیبا از انسان و طبیعت و . ،. آپلود رایگان و دائمی عکس و فایل نامحدود. روستای امامیه شهرستان نكاء. دانلود آهنگ های جدید. هندز فری تغییر صدای موبایل. آشپزی من (آموزش آشپزی و آشنایی با مواد غذایی). بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. آه همان آهو بود که ناتمام مرد. سخنی در سر آغاز. سه شنبه 6 فروردین 1392 : نویسنده : بهمن. حاشا که من به موسم گل ترک می کنم من لاف عقل می زنم این کار کی کنم. با وجود توده آ...
hekayatezendegima.persianblog.ir
حکایت زندگی
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست ، گر بیفروزیش رقص شعله اش از هر کران پیداست ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست . کتابی برای تصمیم های اقتصادی .ثروتمندترین مرد بابل. سال نو میارک . مشهد امتحان زبان و محرم . دوست خوبم مامان نینی گولو. سال نو مبارک . نمیدونستم تو اولین پست سال جدید چی بنویسم . اما یه متنی هست تو کلوبی که مال ختم قرانه و تو نینی سایت عضوش هستم . از بچه های اونجا اجازه گرفتم ازش استفاده کنم . دلم میخواد با تمام وجود باورش کنم . خدایا مثل همیشه کنارم باش. و اما خلاصه کتاب :. ثروتمند ترین مرد بابل.
داستان و حکایت
بزرگ مردي كه نام نيكش در شعر و ادب ايران جايگاه ابدي براي خود سرشت، نامش خواجه شمسالدين محمد حافظ شيرازي. استاو در سال 726 هجري در شيراز متولد شد و پس از 65 سال زندگي را بدرود گفت. برگرفته از "ديوان حافظ" نشر طلوع. براي حافظ زمان مفهومي ندارد. زمان تولد شعر او، زندگاني ابدي او، زمان شهرت روزافزون جهاني اوست. سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي. دل ز تنهايي بجان آمد خدا را همدمي. اشعارش سوز و گداز است، کلامش راز و نياز. طراز پيرهن زرکشم مبين چون شمع. که سوزهاست نهاني درون پيرهنم. هر چه کردم همه از دولت قر...
خواجه ی حکایتگر
ساعت ۱۱:٤۸ ق.ظ روز ۱۳۸٩/۱۱/۱٧. خواجه مان عرض میفرماد که:. حالا که همه ی امور بر وفق امورات مملکت پیش میرود! نمایش اقتدار بر طبق اصول همیشه اش با هلی کوپتر های دولتی قابل رویت میباشد! لذا رهبر ملت آنقدر بیکاره میباشد که با رعیت خویش در باب مصریان وآخناتونها در باب گفتگو باز میکند و از آن در جلوس میفرماد که:. آره فرزندان دیدید ما آخناتون های تتنخاتون پرست را به انقلاب تههج میفرماییم! کمی آب نبات چوبی بده دستش بیکار نشینه تفلکی" ". ارتجاع میکنم به اعتراض. آن کار دیگر میکنند! اما گوش خواجه بدهکار این نصایح ...
دلتنگي هاي دل من
دلتنگي هاي دل من. ح س ب ن ا الل ه. پن: خستگی یه حد اعلای خودش رسیده . پن: عید مبارک . نوشته شده در جمعه 1392/05/18. ساعت 10:59 توسط رها. پن : با گریه های هر شبم . پن : ستاره ی . پن : دعام کنین . نوشته شده در چهارشنبه 1392/05/09. ساعت 16:39 توسط رها. بيخود اين آينه را روبه روي خاطره نگير. هيچ اتفاق خاصي رخ نداده است. تنها شبي هفت ساله خوابيدم و بامدادان هزار ساله برخاستم. پن : قلبم بد جوری تیر میکشه . پن : عازم سفرم . پن : حکایت دل همچنان باقیست . پن : خدایا شکرت . به خاطر همه ی داده ها و نداده هات .
داستان ها و حکایت های جالب و شنیدنی
داستان ها و حکایت های جالب و شنیدنی. دوشنبه 18 مرداد 1389. ضرب المثل هایی از گوشه و کنار جهان. نوشته شده توسط: نگار. نگذار درختی را که به تو سایه می دهد قطع کنند.(عربی). نسبت به همه چنان رفتار کن که گویی از مهمان پذیرایی میکنی.(چینی). با مغز کوچک و دل بزرگ میتوان خیلی چیزها را بدست آورد.(آلمانی). با هر مقیاس که دیگران را بسنجی آنها تو را می سنجند.(شیلیایی). موفقیت برای آدم کم ظرفیت مقدمه گستاخی است.(ایتالیایی). زخم چاقو درمان می شود اما زخم زبان درمان ناپذیر است.(ترکی). از دری که دارای چندین کلید است بر ...
hekayathamchenanbaghist.blogsky.com
حکایت همچنان باقیست
حکایتها وضرب المثل های فارسی. پنجشنبه 3 دیماه سال 1388. این بار میخوام کتاب معرفی کنم. کتاب براده ها اثر سید حسن حسینی. این کتاب واقعا عالیه! خوندن این کتاب رو به دوستانی که اهل مطالعه هسیتن توصیه میکنم. کتاب به سه بخش هنر، هنرمند و نقد هنری، شعر و شاعران و گوناگون، تفکیک شده. یه تیکه هایی ازبخش گوناگون رو براتون میگذارم ، انشا.ا که در تصمیمتون برای خوندن این کتاب تاثیر مثبت بگذاره:. ناقدان چون رسولان خداوند تا دندانشان نشکند، سخنشان بر سر زبان ها نمی افتد. آنکه برای خدا می جنگد برای شیطان صلح نمی کند.
hekayathayebaghi-blogfa.s2a.ir
آرشیو وبلاگهای ایرانی - راوی حکایت های باقی
بعد از مدت ها، به لطف و تشویق یکی از دوستان خوبم، دستم به نوشتن باز شد. دیروز گر چه سخت ولی امروز هم گذشت. از سایش زمان و عقربه انگار خسته ام. بیچاره من که با همه تنهاییم هنوز. از تکیه دوباره به دیوار خسته ام. دلشوره های من همیشه به من راست گفته اند. از بیقراری و تب و آوار خسته ام. یاری نکرد مرا شب که اینچنین. از چشم های خسته و نم دار خسته ام. دستی به چانه میزنم اما هنوز هم. از خاطرات و بوسه به سیگار خسته ام. شعری نوشتم و برگی سیاه شد. از شعر و دفتر و قلم این بار خسته ام. برچسب ها : خسته. برچسب ها : باور.