hasti212000.persianblog.ir
*اشک مهتاب**اشک مهتاب*
http://hasti212000.persianblog.ir/
*اشک مهتاب*
http://hasti212000.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
2.1 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
13
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
2.09 sec
SCORE
6.2
*اشک مهتاب* | hasti212000.persianblog.ir Reviews
https://hasti212000.persianblog.ir
*اشک مهتاب*
*اشک مهتاب*
http://hasti212000.persianblog.ir/1384/5
1670;هارشنبه ٥ امرداد ۱۳۸٤. مرا سنگ صبوری نيست. مادر جان با توام . شبم را روشنايی بخش. تقديم به ياس خوشبوی هستی. نوشته شده توسط هستی. 1777;:٤٥ ق.ظ. پيام هاي ديگران . بی تو مهتاب شبی. مرگ قوی قصه ها. تقديم به تمام کسانی که دوستشان دارم.
*اشک مهتاب*
http://hasti212000.persianblog.ir/1384/6
1662;نجشنبه ۳ شهریور ۱۳۸٤. تو هم مثل من نمی تونی دووم بياری . نرو. تو هم مثل من تو غصه کم میاری . نرو. تو هم می پوسی می ميری بی من نرو. تو هم طاعون غم می گيری ای من نرو. تو که می دونی من بی تو تو بی من يعنی حسرت. تو که می دونی بی جواب می مونه عشق و عادت. تو که می دونی کم ميشم. تو که می دونی کم می شی. تو که می دونی هم آغوش غم می شی. نوشته شده توسط هستی. 1634;:٤٦ ق.ظ. پيام هاي ديگران . بی تو مهتاب شبی. مرگ قوی قصه ها. تقديم به تمام کسانی که دوستشان دارم.
نرو - *اشک مهتاب*
http://hasti212000.persianblog.ir/post/20
1662;نجشنبه ۳ شهریور ۱۳۸٤. تو هم مثل من نمی تونی دووم بياری . نرو. تو هم مثل من تو غصه کم میاری . نرو. تو هم می پوسی می ميری بی من نرو. تو هم طاعون غم می گيری ای من نرو. تو که می دونی من بی تو تو بی من يعنی حسرت. تو که می دونی بی جواب می مونه عشق و عادت. تو که می دونی کم ميشم. تو که می دونی کم می شی. تو که می دونی هم آغوش غم می شی. نوشته شده توسط هستی. 1634;:٤٦ ق.ظ. پيام هاي ديگران . بی تو مهتاب شبی. مرگ قوی قصه ها. تقديم به تمام کسانی که دوستشان دارم.
*اشک مهتاب*
http://hasti212000.persianblog.ir/1385/7
1587;هشنبه ٤ مهر ۱۳۸٥. بعضی وقتها که می خوایم به چیزی برسیم مجبوریم از بعضی چیزها که دوستشون داریم دور بشیم . مثل من که برای رسیدن به خودم مجبور شدم از خلوت تنهائیم دور بشم! از این شب پرستاره که برای هستی. چشمک می زنه دور بشم! از مهتابی که اشکهاشو برای چشمهای منتظر لیلا. می ریزه دور بشم! به جاش به کمک یه دوست به چیزهای دیگه ای که لازم داشتم برسم . بهار که شد رفتم . خزون که شد برگشتم . همون فصل اومدن خودم . وقت کمی نیست برای دور بودن . وقت زیادی هم نیست برای رسیدن به بعضی چیزها. خدا کنه بهشون رسیده باشم.
بهار در راه است... - *اشک مهتاب*
http://hasti212000.persianblog.ir/post/26
1583;وشنبه ٢٩ اسفند ۱۳۸٤. بهار در راه است. می گویند بهار وقتی می آید که بنفشه سر از بستر خاک بردارد. و عطر آن کوچه باغهای شعر را پر کند ، اما من می گویم. بهار وقتی می آید که هیچ چشمی بارانی نباشد. و هیچ لبی از غم دوری لرزان نگردد. بهاران وقتی می آید که خزان گلبوته های مهر را به یغما و تاراج نبرده باشد. آری در آن زمان است که لبها لبریز از عشق و صفا و عاطفه می گردند. بهار در راه است پس بیائید زندگی را از بهار لبریز کنیم. و همدیگر را تا سرحد مرگ دوست داشته باشیم . نوشته شده توسط هستی. پيام هاي ديگران .
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
آموزش فلش
http://flash2002.persianblog.ir/post/1
نوشته ی shadow resurrection تاريخ در شنبه ٥ اردیبهشت ،۱۳۸۸.
برای خدا - دوستي به نام تفكر تنهايي
http://shadow22.persianblog.ir/post/11
عصر چهارشنبه بودو دوباره ناراحتی به سراغم اومده بود .به روی خودم. با چنتا از دوستام نشسته بودم و گپ میزدیم و می خندیدیم اما هر خنده ای که واقعی نیست! این شادی هم نمی تونست حالت درونی من. رو تو اون لحظه عوض کنه.نمیدونم چرا! رفتم روی یه تخت دراز کشیدم که وسط زمین فوتبال خوابگاه بود.به آسمونی که انوار خورشیدش رو ابرها محو کرده بودن خیره شدم خیلی جالب بود، تو. خیلی مهربونی اون لحظه تو. رو دوباره تو وجودم حس کردم و ناراحتی هام همه رفتن پی کارشون! پیش خودم گفتم من. می تونم این کارو بکنم.چرا که نه! با خود می بره.
کجایی!؟ - دوستي به نام تفكر تنهايي
http://shadow22.persianblog.ir/post/9
نمی کنم نه اینکه سنگم، گریه. به هم می زنه. نمی کنه قدم می زنه. نمی کنم نه اینکه خوبم، نه اینکه دردی نیست ،نه اینکه شادم. یه اتفاق نصفه نیمم. که ،یهو میونه زندگی افتادم. که هر چی شکر بریزی بازم همون تلخی نابو داره. رو بفهمه ،براش غرورمو. که سهله زیر چتر شونش تا آخر دنیا قدم میزنم. نمی کنم نه اینکه سنگم، گریه. به هم می زنه. نمی کنه قدم می زنه. به خدا اگه تو. رو پیدات کنم با تمام دوستام و احساساتم. تفکر تنهایی در تاريخ. 1777;۳۸۸/۳/٢٩. يكي از نوزده نفر.
معشوق - دوستي به نام تفكر تنهايي
http://shadow22.persianblog.ir/post/13
آروم آروم روتو نوازش میکنه. وجودتو انقدر ستایش میکنه. وقتی که یواشکی خواب. برای داشتن چشمهای تو. داری چطور حسودی نکنم. می یاد فقط برای خوابیدن تو. از خواب پا میشه تنها واسه دیدن تو. آرزوشه بشه پیراهن تو. داری چطور حسودی نکنم. وقتی که تو قلب خدا. این همه جا هست واسه تو. داری چطور حسودی نکنم. تفکر تنهایی در تاريخ. 1777;۳۸۸/۸/٧. يكي از نوزده نفر.
اگه عاشقت نبودم,پا نمی داد این ترانه - دوستي به نام تفكر تنهايي
http://shadow22.persianblog.ir/post/16
اگه عاشقت نبودم,پا نمی داد این ترانه. همه چی آرومه تو. این چقدر خوبه که تو. همه چی آرومه غصه ها خوابیدن. شک نداری دیگه تو. همه چی آرومه من. پیشم هستی حالا به خودم میبالم. دلبستی از چشمات معلومه. چقدر خوشبختم همه چی آرومه. با لالایی دوباره خوابم کن. بگو این آرامش تا ابد پابرجاست. حالا که برق عشق تو نگاهت پیداست. تفکر تنهایی در تاريخ. 1777;۳۸٩/۱/۳٠. يكي از نوزده نفر.
دوستي به نام تفكر تنهايي
http://shadow22.persianblog.ir/post/7
می خواست یه چیزایی رو بنویسه خیلی شدیدو لحن اما وقتی دید دوستاش ممکنه بهشون بر بخوره چه مذکر و چه مونث خودداری کرد. بازم سلام اول بگم که شرمنده آقا محسن. درست حال درست حسابی نداری واز دست من خیلی ناراحتی ولی تو رو خدا من. رو ببخش که نتونستم درست رو از نادرست برای بار ا نم تشخیص بدم.بگذریم. خودش هنوز عاشق نشده تاپ موزیکاش همش از نفرت و جدایی حرف میزنه این هندزفری رو باید به زور از گوششش در آورد.خدایا محسن. گر تو خواهی نا امیدی را کنی از خود جدا. تا تو باشی تا ابد با مهربانی در سرا. بقیش رو شما بگید.
دوستي به نام تفكر تنهايي
http://shadow22.persianblog.ir/post/14
شعرام همگی رنگ بهاره. همه چیم تیره و تاره کاش ببخشی تو. از این ابر نیمه جون دلم گرفته! از زمین و آسمون دلم گرفته! خطاهامو نبین دلم گرفته. ببخش فقط همین دلم گرفته. توی لحظه های من. واسه عشقو عاشقی تو. کاش همیشه محرم دلم تو. بزرگی اولینی و آخرینی. تفکر تنهایی در تاريخ. 1777;۳۸۸/۱٠/٢٩. يكي از نوزده نفر.
عشق - دوستي به نام تفكر تنهايي
http://shadow22.persianblog.ir/post/3
تا حالا عاشق شدی؟ عاشق کی یا چی؟ تا به حال به فرق میون دوست داشتن و عشق ورزیدن فکر کردی؟ من خیلی فکر کردم تقریبا از 3.5 سال پیش وقتی. خودم رو کامل شناختم و احساس شک و تردیدم رو نسبت به همه. و به خصوص جنس مخالفم افزایش دادم البته به صورت اصولی و کنترل شده . تو دلت میگی چرا شک و تردید .چون من خیلی. سودای دل ما شده بود قسمت هر کس. همراه شده ما شده بود تهمت هر کس. زین چند رویی ما دل را چه سود بود. جز ذلت همراه شده با ملامت هرکس. جزء دوستهای واقعی خودت ندونی.ماجرا هایی که قبل از 3.5 سال پیش بر من گذشت. پخته ش...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
13
هستی203
BLOGFA.COM
این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است. محتوای وبلاگ محفوظ است. تنها از نمایش عمومی آن جلوگیری شده است. جهت اطلاعات بیشتر بخش ر اهنمای پیگیری جهت رفع فیلتر وبلاگهای مسدود شده توسط کارگروه.
برگی دیگر
''ღღعشق خیالی منღღ''
گاهی باید از یاد ببریم یاد همه انهایی که با نبودنشان بودنمان را به بازی گرفته اند. گاهی از خیال من میگذری. رد پاهایت خط میشود روی گونه من. نوشته شده در 4 اردیبهشت 92 ساعت 03:32 ب.ظ توسط هستی کیان. برای التماس زانو نزده ام. بار دلتنگی کمرم را. نوشته شده در 4 تیر 93 ساعت 01:30 ب.ظ توسط هستی کیان. عزیز بودن جرم نیست. امتیازیست که تو در قلب من داری و. نوشته شده در 27 اردیبهشت 93 ساعت 01:59 ب.ظ توسط هستی کیان. این لحظه ها تنم اغوش گرم میخواهد با طعم عشق. این لحظه ها لبانم رطوبت لبهایی را میخو اهدبا طعم محبت.
تنها
سه شنبه بیست و چهارم مرداد 1391. هستیی که نیست شد. به نام آنکه در ناامیدی شراره امید است. من نه عاشقم نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من،من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد. قسم خوردم که پا به پای او مسیرجاده عشق را بپویم،اما جاده عشق. همراهی نمیکند.قسم خوردم تالحظه مرگ عشقی جز او درقلبم نباشد،. حس میکنم او عشق مرا درک نکرده.قسم خوردم تنها امید قلب. نگاه چشمان او باشد،اما او نگاه زیبایش را از من دیوانه. خوردم تا آخرین نفس دوستش بدارم و عاشقش باشم،اما میدانم ک. مردن هم خیلی دیر شده!
*اشک مهتاب*
1670;هارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸٦. آینده را با تو می توانستم تفسیر کنم. حال که خود آینه را شکستی. به که تکیه کنم؟ اکنون دیگر تکیه گاه نمی خواهم. آینده ای را جستجو می کنم که دیروز در آینه تو تفسیر کرده بودم! کاش مواظب آینه ام بودی. کاش خود را نمی شکستی. نوشته شده توسط هستی. 1777;:٠٠ ق.ظ. پيام هاي ديگران . 1583;وشنبه ٩ بهمن ۱۳۸٥. دنیا انقدر زرق و برق داره که برای موندن بیشتر حتی به اندازه یه چشم به هم زدن دست به هر کاری می زنیم . حتی از روی همدیگه هم رد می شیم تا خودمون اول صف عشق بازهای دنیا باشیم. بعضی وقتها ...
..زیر سقف اسمون
بنام انکه وجودم ز وجودش بوجود امده است قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود امده است. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۶ساعت 21:56 توسط HASTI. بیشترین دروغی که در این دنیا گفتم. این کلمه است :. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۴ساعت 22:37 توسط HASTI. وقتی خدا داشت بدرقم میکرد بهم گفت جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا با تو هستم تو تنها نیستی تو کوله بارت عشق میزارم که بگذری. قلب میذارم که جا بدی. اشک میدم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی برمی گردی پیشم. نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد. نوشته ش...
من ! بی نام...........
رمان سنگ قلب مغرور. ميخوام بنويسم از يه جفت دل كه گشتنو گشتن تا به هم رسيدن. شايد هيچ كودوم به ته خط فكر نميكردن! داستان من ماله يه جفت دله كه فاصلشون از اينجا تا آسمونه. يه دل كه درياي محبت و از خود گذشتگيه. و دلي كه سراسر غرور و سرد و نفوذ ناپذير. چون به همراهي شما ب دددددددددددددددددددددددد نياز دارم. نوشته شده در سه شنبه دوم مهر ۱۳۹۲ ساعت 14:58 توسط asiyeh69. بعد از مدت طولانی اومدم. اما اینبار با بغل مطلب متفاوت. درسته میخوام توی وبلاگم رمانی رو که خودم نوشتم رو بزارم. جملات زیبا از دکتر علی شریعتی.
از هردري سخني
بزرگ شدی وبلاگم.قد کشیدی.بدون اینکه حواسم بهت باشه.یادته چه روزی بود؟ بزرگ شدم منم.تجربه هام زیاد شدن.زخمای رو قلبم. نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند 1391ساعت15:24توسط زنده دل. پایانها همیشه نه تلخند و نه شیرین.گاهی فقط پایان دهنده هستن.بدون هیچ حسی. نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند 1391ساعت15:20توسط زنده دل. باز هم آفتاب غروب کرد و شب اومد. به جون خستهام باز هم تب اومد. باز هم از لاله خونین قلبم. خدایا بانگ یارب یارب اومد. شب اومد باز شب اومد باز شب اومد. به جون خستهام باز هم تب اومد. تنم داره میسوزه مثل کوره.
ورود ازاد
بيا اي دوست بزن بر شیشه قلبم.بکوب این شیشه را بشکن. بعضی عشق ها مثل حضرت نوح مي مونن. بعضي عشقها مثل حضرت آدمه. خوبيش اينه كه اولين عشقته ). بعضي عشقها مثل حضرت ابراهيمه. بايد همه چيزتو قربوني كني ). بعضي عشق ها هم مثل حضرت مسيحه. آخرش به صليب كشيده. بعضي عشق ها هم مثل حضرت موسي هستن. تا يه كمي دور ميشي يه گوساله مياد جاتو مي گيره). نوشته شده در سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۱ساعت 11:40 توسط مرضيه. فقط می دانم که باران در کنج نگاه تو آمدنی است! گيرند همه روزه و من گيسويت. جويند همه هلال و من ابرويت. ۱۰) کوبیدن سر...
لحظه های بی تو
لحظه های بی تو. ساعت ۱:٥٥ ب.ظ روز دوشنبه ۸ اردیبهشت ،۱۳٩۳. من دراسمان قلب تو پرواز را اموختم. وکبوتر جلد پشت بام دلت شدم. کمی اب وکمی گندم. نذر من مسکین میکنی؟ مثل ماهی که به اب زنده است. ومثل درنایی که به پرواز زنده است. منم به تو زنده ام. به هوای تو پرواز میکنم. اسمانت را ازمن نگیر. ساعت ۱:٢٤ ب.ظ روز دوشنبه ۸ اردیبهشت ،۱۳٩۳. چشمای بعضیا غصه داره. چشمای بعضیا درد داره. چشمای بعضیا گریه داره. چشمان من همیشه حرف دارن. برای اونایی که هیچ وقت ،وقت شنیدن رو ندارند. یه دلبر هست که وقت چیه؟ دراین شب قشنگ وسرد.