hamsafare-gheseha.blogfa.com
همسفر قصه هاهمسفر قصه ها - جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست
http://hamsafare-gheseha.blogfa.com/
همسفر قصه ها - جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست
http://hamsafare-gheseha.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.313 sec
SCORE
6.2
همسفر قصه ها | hamsafare-gheseha.blogfa.com Reviews
https://hamsafare-gheseha.blogfa.com
همسفر قصه ها - جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست
همسفر قصه ها - سپیده
http://www.hamsafare-gheseha.blogfa.com/post-20.aspx
جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست. با پای برهنه از دریا می آمدم. وقتی که کفشهایم پر از دانه ی شن بود. وقتی که صدف ها را به ارمغان تو عاشقانه چیدم. دریا پر از مهتاب بود. وقتی که چشم منتظرم ستاره ها را بدرقه می کرد. سپیده ی اندوه سر زد. و تنه مرغان سپید عاشق مرا می خواندند. وقتی که تو را میان خلوت ساحل. و دریای مسافر گم کردم. نوشته شده در دهم تیر ۱۳۸۹ساعت 1:38 AM. با من خداحافظی نکنید! من ساحر یک ساحل دریا زده ام. عكسهاي ديدني and خواندني هاي خواندني. لحظه های خیس من.
همسفر قصه ها - اولین دست نوشته
http://www.hamsafare-gheseha.blogfa.com/post-22.aspx
جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست. الان که دارم آپ میکنم میشه گفت از یه شک بزرگ جون سالم به در بردم. وایییییییییییی که خدا چقدر مهربونه . حدود ۳ ساعت پیش یه چیزی شنیدم که واقعا زبونم بند اومده بود. بماند که هزار تا کار میخواستم بکنم ولی شانس آوردم صبر کردم. تا الانش که با خواست خدا بخیر گذشته خدا بقیش رو بخیر کنه. خدایا خیلی دوست دارم. ۲۰ساله شبانه روز با منی خیلی گرفتم کمکم کن که بیشتر از هر موقعی بهت نیاز دارم. نوشته شده در بیست و یکم تیر ۱۳۸۹ساعت 0:48 AM.
همسفر قصه ها - قایم باشک
http://www.hamsafare-gheseha.blogfa.com/post-24.aspx
جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست. اینم یه داستان قشنگ امیدوارم که خوشتون بیاد. در زمان های قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود،فضیلتها و تباهی ها در همه جا بودن .یه روز كه همه دور هم بودن و از بیكاری خسته و كسل شده بودن،ناگهان ذكاوت ایستاد و گفت كه بیاین یه بازی كنیم مثل قایم موشك.همه از این پیشنهاد استقبال كردن كه دیوونگی پرید وسط و گفت:من چشم میذارم.واز اونجایی كه هیچكس دوست نداشت كه دنبال دیوونگی بگرده،همه قبول كردن. عشق از پشت بوته اومد بیرون در حالی كه با دست...
همسفر قصه ها -
http://www.hamsafare-gheseha.blogfa.com/post-14.aspx
جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست. بیشتر مردم خودخواه و خودپرستند، تو اما آنها را ببخش. اگر صمیمی و مهربان باشی، تو را به انگیزه های دیگر متهم می کنند، تو اما صمیمی و مهربان بمان. اگر شریف و صادق باشی فریبت می دهند، تو اما هنوز هم شریف و صادق بمان. آنچه سالها ساخته ای را یکشبه ویران می کنند، تو اما باز هم بیافرین و بساز. هر چه امروز خوبی کنی، فردا فراموش می کنند، تو اما همواره خوبی کن. اینست حقیقت آرمانهای یک زندگی. زیرا فقط همین است که به جا می ماند! لحظه های خیس من.
همسفر قصه ها - حلول
http://www.hamsafare-gheseha.blogfa.com/post-10.aspx
جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست. سفر تن را تا خاک تماشا کردی. سفر جان را از خاک به افلاک ببین! گر مرا می جویی،. سبزه ها را دریاب. نوشته شده در سوم خرداد ۱۳۸۹ساعت 18:26 PM. با من خداحافظی نکنید! من ساحر یک ساحل دریا زده ام. عكسهاي ديدني and خواندني هاي خواندني. لحظه های خیس من. دانلود and داستان سرا.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
رومانتیک - همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره
http://www.babak01.blogfa.com/post-37.aspx
همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. من خیلی خجالتی هستم . علتش رو نمیدونم . میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما. من خیلی خجالتی هستم . علتش رو نمیدونم . روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :"قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد" . میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما. من خیلی خجالتی هستم . علتش رو نمیدونم . تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع ن...نشاني...
رومانتیک - راز اشک(+-)
http://www.babak01.blogfa.com/post-31.aspx
قصه نيستم که بگوئي. نغمه نيستم که بخواني. صدا نيستم که بشنوي. يا چيزي چنان که ببيني. يا چيزي چنان که بداني. درخت با جنگل سخن ميگويد. و من با تو سخن ميگويم. نامات را به من بگو. دستات را به من بده. حرفات را به من بگو. قلبات را به من بده. من ريشههاي تو را دريافتهام. با لبانات براي همه لبها سخن گفتهام. و دستهايات با دستان من آشناست. در خلوت روشن با تو گريستهام. و در گورستان تاريک با تو خواندهام. زيرا که مردهگان اين سال. دستات را به من بده. دستهاي تو با من آشناست. اي ديريافته با تو سخن ميگويم. زيرا که صداي من.
رومانتیک - #قصه ی پسری که عاشق#
http://www.babak01.blogfa.com/post-24.aspx
قصه ی پسری که عاشق#. نوشته شده در جمعه یازدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 13:49 توسط بابک. شماره شناسنامه:به قدر دوست. محل تولد: آن سوي كهكشان. محل كار:كره ي خاكي. محل زندگي:دنياي فراموش شدگان. جرم:عاشق شدن به خاطر تو. نشاني:كهكشان راه شيري, كره ي. خاكي, عشق آباد ,پلاك00. رویای خیس : . هفته چهارم اسفند ۱۳۹۰. هفته سوم تیر ۱۳۸۹. هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹. هفته دوم خرداد ۱۳۸۹. ܜܔܢ خاطرات عاطفه دختر 16 ساله ܜܔܢ. همه چيز درباره ي بسکتبال). واژه ای در قفس است.
رومانتیک - ××شنل قرمزی به شکل امروزی××
http://www.babak01.blogfa.com/post-38.aspx
شنل قرمزی به شکل امروزی. مامی امروز نمیتونم . قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین ا سک. مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه . شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم .فقظ خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین . مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان .می خوان ازت خاستگاری کنن واسه پسرشون . شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد . یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام . نل : حالا گیر ن...
رومانتیک - !!!دارم میرم سربازی اونم روز تولدم20تیر!!!
http://www.babak01.blogfa.com/post-39.aspx
دارم میرم سربازی اونم روز تولدم20تیر! جون من حال کردین؟ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 1:42 توسط بابک. شماره شناسنامه:به قدر دوست. محل تولد: آن سوي كهكشان. محل كار:كره ي خاكي. محل زندگي:دنياي فراموش شدگان. جرم:عاشق شدن به خاطر تو. نشاني:كهكشان راه شيري, كره ي. خاكي, عشق آباد ,پلاك00. رویای خیس : . هفته چهارم اسفند ۱۳۹۰. هفته سوم تیر ۱۳۸۹. هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹. هفته دوم خرداد ۱۳۸۹. ܜܔܢ خاطرات عاطفه دختر 16 ساله ܜܔܢ. همه چيز درباره ي بسکتبال). واژه ای در قفس است.
رومانتیک - اولین عشق+
http://www.babak01.blogfa.com/post-29.aspx
خدا گفت : شما را دوست دارم ، پس همدیگر را دوست بدارید و با هم مهربان باشید . مرد سرش را پایین آورد . مرد به آب رودخانه نگاه کرد و در آب زن را دید . زن به آب رودخانه نگاه کرد و مرد را دید . خدا به آنها مهربانی بخشید و آنها خوشحال شدند . خدا خوشحال شد و از آسمان باران بارید . مرد دستهایش را بالای سر زن گرفت تا خیس نشود . زن خندید . خدا به مرد گفت : به دستهای تو قدرت میدهم تا خانه ای بسازی و هر دو در آن زندگی کنید . مرد زیر باران خیس شده بود . زن دستهایش را بالای سر مرد گرفت . مرد خندید . خاک خوشبو شد .
رومانتیک - عشق پیری×××حال کن!
http://www.babak01.blogfa.com/post-32.aspx
عشق پیری حال کن! باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیلش را پرسیدند. زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا میروم و صبحانه را با او میخورم. نمیخواهم دیر شود! پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر میدهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمیشناسد! پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید؟ رویای خیس : .
رومانتیک - با عشق هر آنچه که می خواهید................
http://www.babak01.blogfa.com/post-33.aspx
با عشق هر آنچه که می خواهید. نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته. آنها گفتند: پس ما نمي توانيم وارد شويم منتظر می مانیم. عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد. شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل. زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمي شويم. زن با تعجب پرسيد: چرا! زن پيش شوهرش برگشت و ماجرا را تعريف کرد. شوهر گفت: چه خوب، ثروت را دعوت کنيم تا خانه مان پر از ثروت شود! ولي همسرش مخالفت کرد و گفت: چرا موفقيت را دعوت نکنيم؟
رومانتیک - ♥♥♥این اخر عشه بخون♥♥♥
http://www.babak01.blogfa.com/post-35.aspx
این اخر عشه بخون. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ رابه شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد. در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. ده سال بعد، روزی دختر به طور اتف...
رومانتیک - !!!!!!!دختر و پسر!!!!!!!
http://www.babak01.blogfa.com/post-23.aspx
که او منتظرش بود حتی بعد از مرخص شدن از بیمارستان به خودش گفته بود که شاید پسر. دلیل قانع کننده ای داشته باشد ولی در برابر تمام پرسشهایش یا سکوت بود یا جوابهای بی سر و ته که خود پسر. هم به احمقانه بودنش انها اعتراف داشت تحمل دختر. تمام شده بود به پسر گفت که دیگر نمی خواهد او را ببیند به او گفت که از زندگی اش خارج شود به نظر دختر. پسر خاله اش که هر روز به عیادتش امده بود با دسته گلهای زیبا بیشتر از پسر لایق دوست داشتن بود دختر. در حالت عصبی به پهلوی پسر ضربه ای زد زانوهای پسر. می فهمید که او عاشق واقعی است.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
hamsafar drama
After break drama next part. Kuch payar ka pagal pan. Saturday, 3 March 2012. Humsafar Last Episode – 23. Humsafar Last Episode - Part 2 in High Quality. Humsafar Last Episode - Part 3. Humsafar Last Episode - part 4. Subscribe to: Posts (Atom). Kuch nahi j i. Humsafar Last Episode – 23. Mata e Jaan Hai tu Episode 1. View my complete profile. Awesome Inc. template. Powered by Blogger.
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج. دارد زمان آمدنت دیر میشود. تاريخ : پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ 17:29 نویسنده : saeid. باز شب جمعه . باز دعای فرجش را خواندن. و باز فردا. ندبه سر دادن. پس کی خواهی آمد ای امید دل منتظران. اللهم عجل لولیک الفرج. تاريخ : پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ 15:21 نویسنده : saeid. خیال با تو بودن را به هرکه گفتم جوابم کرد. بگذار هرکس هرچه میخواهد بگوید. من هنوز به معجزه ایمان دارم. تاريخ : پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ 15:17 نویسنده : saeid. میسوزد و میسوزد و میسوزد. ما که عشقمون آقاس. کادومون با بقیه جداس.
همســـــــــفرباران
پاییز بهاری ست که. عاشق شده است. . نوشته شده در یکشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۴ساعت 10:54 توسط. هرکجا می نگری نام حسین است و حسین . . امسال برخلاف این چند سال بود. محرم فقط تو بودی و تو. عاشورا فقط تو بودی و تو. و دلم را این بار تماما جمع کرده بودم و کنار گذاشته بودم برایت.دل تکه تکه ی این روزهایم را . . لایقت نیست، خوب می فهمم، خوب خوب می دانم. ممنونم که باز راهم دادی. جدا نکن . . امسال چقدر خجالت کشیدم از خودم وقتی رفتم حرم". پنوشت: "حسین" نام تو هیچ وقت تمام نمی شود. عیدتون مبارک. . فان مع العسر ی سرا ./.
پیامک های جدید
ورژن جدید نرم افزار ارسال پیامک انبوه از طریق وایبر NetScViber. با یاری خدا و همکاری مشتریان و دوستانی که ورژن های قبل را از ما تهیه کردند و با توجه به نظرات ارزشمند این دوستان وکسب تجربیات جدید در مورد نرم افزار ارسال پیامک انبوه از طریق وایبر ، ورژن جدید این نرم افزار امروز آماده ارائه شده است. این ورژن نرم افزار با توجه به امکانات متفاوت و دقیق آن توانایی ارسال با سرعت بالا و با حداقل احتمال در مورد بلاک شدن تقدیم دوستان می شود. از جمله امکانات شاخص این ورژن قابلیت تغییر خودکار خطوط می باشد. 7قابلیت ا...
همسفر غریبه
همسفر فاش بگو راز چرا. همسفر خسته ام از این همه راه. خسته از نای و نی و این همه اه. راه ، تکرار زمان است چرا. همسفر فاش بگو راز چرا. آری از آیینه ها نیست نشان. آن نشان های نهان نیست عیان. اندر این نبض زمان ، گیج منم. مات و مبهوت دل ریش منم. هوشیارم ز دل خویش چرا. آن که مستم بکند ، نیست چرا. همسفر گرچه رهایم کردی. راست گو ، ره به کجا آوردی. نکند باز به من می خندی. زین که پروانه شدم می خندی. خنده کن تا که منم سوز شوم. بنواز تا که منم کوک شوم. ره به تنهایی من می گرید. همسفر ، باش ، دلم می گرید. نوشته شده در...
همسفر قصه ها
جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست. روزها فکر من این است و همه شب سخنم. که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟ از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم. مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا. یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم. نه به خود آمدم این جا که به خود باز روم. آن که آورد مرا باز برد در وطنم. ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست. به هوای سر کویش پر و بالی بزنم. شعر از : مولوی. نوشته شده در پانزدهم مرداد 1390ساعت 1:39 PM. شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.
hamsafare-khamoosh.blogsky.com
همسفر خاموش
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1388. گر وصل آن نگار میسر شود مرا. از عمر باک نیست که در سر شود مرا. تسخیر روی او به دعا می کند دلم. تا آفتاب و ماه مسخر شود مرا. روزی که کاسه سرم از خاک پر کنند. از بوی او دماغ معطر شود مرا. آن نور هر دو دیده اگر می دهد رضا. بگذار تا دو دیده به خون تر شود مرا. هر ساعتم چنان کند از غصه پایمال. کز دست او فغان به فلک بر شود مرا. مشکل شکفته گرددم از وصل او گلی. لیکن چه خار ها که به دل در شود مرا. این درد سینه سوز که در جان اوحدیست. از تن شگفت نیست که لاغر شود مرا. واضح و روشن بود.
من و تو (دلنوشته های یک جوان)
من و تو (دلنوشته های یک جوان). به من بیاموز ، مهربان باشم با نامهربان ها. به من بیاموز ، دوست بدارم. کسانی را که دوستم ندارند. ریه کنم برای کسانی که. هیچگاه غم مرا نخوردند. لبخند بزنم به کسانی که. هرگز تبسمی به صورتم ننواختند. و عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند . دوستان لطفا بعد از خواندن مطالب نظر یادتون نره. نوشته شده در یکشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۰ ساعت 11:7 توسط مدیر وبلاگ. دیروز ما.امروز ما. بچه بوديم دخترا عاشق. بودن و پسرا عاشق. بزرگ شديم دخترا عاشق مرداي قوي شدن و پسرا عاشق عروسکا. کنار هم، نگاه در نگاه و.
hamsafare-paeizi.persianblog.ir
هـــمـــســـفـــر پـــایـــیـــزی
پاييز همان بهاريست که عاشق شده است. دوستان عزیز توجه کنید. موقع نظر گذاشتن حتما دقت کنید که رمز ورود رو درست نوشته باشید.به جای Enter زدن حتما. بر روی دکمه ارسال کلیک کنید.در غیر این صورت نظرتون به دست ما نمیرسه و ما شرمنده شما میشیم. پس از ثبت نظر،حتما بالای صفحه نوشته بشه :. مطلب شما با موفقیت ارسال شد و پس از تأیید به نمایش گذاشته خواهد شد. تبادل لینک را در این قسمت مطرح کنید. فصل اول به روایت تصویر. دو سال عاشقانه گذشت. عروسی ( قسمت دوم ). نی نی گوگولی تشریف آوردن. عروسی ( قسمت اول ). نوشته شده در &#...
hamsafare-saniehayam.blogfa.com
❤مــنــــو تــــنـــــــها نـــــــذار❤
جهانمبی تو الف ندارد. من دوست دارم همین. دیشب خیلی شب بدی بود حتی توانایی اینکه کلمات و از ذهنم دربیارم و بنویسم و نداشتم. خیلیییی دلم گرفته.دیشب حس بی کسی و تنهایی داشت خفم میکرد.هنوزم قلبم داره تیر میکشه. هیچ کی و واسه شنیدن حرفام نداشتم هیچ شونه ای واسه اشکام نبود. اومدم اینجا که بنویسم. بعد 2سال و 29روز و 10ساعت عاشقی. سلام عشقم.سلام دانیال(م). دیگه دارم با قرص شاد میشم،با قرص میخوابم،با سیگار سوزش قلبم و آروم میکنم. من اضافی بودنمو حس میکنم. خیلییی دوست دارم همین. فقط دوست دارم همین. نوشته شده در شن...
حسرت کربلایت میکشد آخر گدا را...
حسرت کربلایت میکشد آخر گدا را. حسرت کربلایت میکشد آخر گدا را . من ماندم و حسرت کربلا . در حسرت کربلا . کاش میشد شبی در حرمت گریه کنم . آغاز ماجرا حسین است. پایان آن هم حسین است. اصلا جهان همه اش حسین است . امروز حال دلم عجیب طوفانی است . انگار همین دیروز بود . محرم آمد و شرمنده هستم . چقدر فرصت . چقدر غفلت . حسرت حسرت . کاش کاش. از تو میگویم مولایم . به کی بگم . 1570;یه قرآن. تو به ما جرات طوفان دادی. کوله هامان بر دوش. بسیج دانشجویی دانشگاه چمران. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مفام معظم رهبری. غشق فقط یک کلام.