hamrah-bato.persianblog.ir

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/post-19.aspx

زندگی . سرخط. مرا به یاد کسی بنداز. غریبه ایی که لمس نگاهش تمام تیرگی هایم را روشن می کرد. آشنایی که دنیا را برای دلتنگی هایم قدم می زد. به روزی که خورشیدش تمام پنجره های بی نشان را نوازش می کرد. به راهی که غریبانه گذشتنت را با لبخندی بدرقه می کرد. بر نگاهی که تا عمق دلم را نقاشی می کرد. و دستان پیر و لرزانش امید را بر تن. شکسته رهگذران وصله می زد. بگذار نشانه قدرتت ، آخرین دست تنها باشد. مرا به نفس زنده کن یکبار و هزاران بار بمیران. به تمام فراموشی های انسان بودنم. شاید همین یکبار دنیا زیبا بود.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/post-15.aspx

زندگی . سرخط. آنقدر فاصله به جانم افتاده / که مات ترین شیشه ها را. برای خیره شدن به آدم ها انتخاب می کنم. تو خودت را در میان دیوارها به سکوت زدی. من میان حنجره ام تنها ماندم. دنیای من همین است . شب / از نیمه ی تو خالی شدن. و خاک خوردن در کتاب هایی. که از شب / نشینی موهایت . سر / رشته ای ندارند. دست از سر اینهمه بی کسی بردار. اینهمه . که هیچ جای آغوشت را پر نمی کند. فریاد بزن بی آنکه انتظار جواب . / دوباره دست هایت را به دعا باز کند. هرچه شنیدی / پژواک درد تو از این همه دل در کوه / سنگ شده است.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/9101.aspx

زندگی . سرخط. ملوانانی هستند که می سرایند ، رویاهایی که کابوسشان است. در بندر آمستردام ملوانانی هستند که می خوابند. همچون پرچم ، همچون بیرق در کناره های دلتنگ. ملوانانی هستند که می میرند. لبریز از آبجو ، لبریز از غم. در نخستین پرتوهای روز. اما در بندر آمستردام. ملوانانی هم به دنیا می آیند. در گرمای زمخت رخوت اقیانوس. در بندر آمستردام ، ملوانانی هستند که می بلعند. ماهی های آبدار را بر سر سفرههای زیادی سپید. و با نیش های نمایان. سکه می سایند زیر دندان ، هلال می کنند ماه را. به دندان می کشند طناب های دکل را.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/9102.aspx

زندگی . سرخط. چه می شود اگر حوالی ساعتی که مسافر خور نیست. یک نفر بیاید که هیچوقت نبود. و از آسمان آنقدر سیر باشد که پرواز به رخ لاک پشت ها نکشد. من نگاهش کنم و پیش خودم بگویم راه گم کرده است. و او به نشانه ی احترام به حماقتم، پول قهوه ای را که خورده ام حساب کند. با هم تمام نا کجاها را قدم بزنیم و من از ترس های کودکی ام با او بگویم. و او مدال افتخار های روی سینه اش را پنهان کند. تا وقتی زیر یک سقف می خوابیم، خیال جفتمان. از تقسیم عادلانه ی بی کسی تا مبل های مشترک راحت باشد. يادداشت هاي خرچنگ نابغه.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/9007.aspx

زندگی . سرخط. این جشن در روز مهر از ماه مهر ، یعنی روز شانزدهم ماه برگزار می شود. در اوستا مهر بزرگترین ایزدان است. نام این ایزد در اوستا میترا آمده است وبه معنی دوستی و مهربانی است. چنانچه بسیاری پنداشته اند مهر ، خورشید نیست. در اوستا ایزد خورشید ایزد جداگانه ایی است با نام و ویژگی های خورشید. پیش از دوران اشو زرتشت ، مهر یکی از خدایان بزرگ و بسیار مورد توجه. آریایی های ایرانی بوده . سرود ویژه اش مهریشت یا ستایش مهر یادگاری از آن دوران است. به نام اهورا مزدا (هستی بخش بزرگ و دانا ) نامیده شد . جایی به ...

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/post-17.aspx

زندگی . سرخط. دوستان پاییز دوست این منم هیچکس. که ازاین پس نفس به نفس گرمتون میدم تا نفسی همنفس نفسهای پاییزیتون باشم. امیدوارم بتونم به اندازه ی ارزش یک نفس هوای پاییز کنارتون خاطره ساز باشم. حال برای چون توی اگرچه لایقم بگو سلام مرا جواب . سلام به گیتار و حافظ ، به جمع ، سلامی به سوسوی شمع. سلامی به رسم شقایق ، هیاهوی دیدار عاشق. سلامی به شبهای پاییز ، نه شب آن سپید دل انگیز. سلامی به جنس ستاره. به پاییز ، طلوع بهاری دوباره . پی نوشت : این نوشته ی دوستم که دوست داشت به اسم. شنبه یکم مهر ۱۳۹۱ توسط مهرزاد.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/9108.aspx

زندگی . سرخط. باران می بارد ، غرق می شوم هنوز. گویی اولین شب خاطره هاست. و من هنوز در امتداد نگاه کوچه مستانه می رقصم. باران می بارد ، خیس می شوم انگار. چشمانم شاید شرم سار آرزوهای دیروز است. اما هنوز دل به آسمان هیچ چتری نسپرده ام. باران می آید ، قدم می زنم. باز هم صدای تنهایی ها را شست. نفس می کشم ، دلم باران می خواد ، نفس می کشم. باران می بارد و می بارد باران. امشب رد روزگار را از دل پنجره ها شست. دلم را رو به آسمان می گشایم. باران می بارد هنوز . چهارشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۱ توسط مهرزاد.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/post-12.aspx

زندگی . سرخط. ملوانانی هستند که می سرایند ، رویاهایی که کابوسشان است. در بندر آمستردام ملوانانی هستند که می خوابند. همچون پرچم ، همچون بیرق در کناره های دلتنگ. ملوانانی هستند که می میرند. لبریز از آبجو ، لبریز از غم. در نخستین پرتوهای روز. اما در بندر آمستردام. ملوانانی هم به دنیا می آیند. در گرمای زمخت رخوت اقیانوس. در بندر آمستردام ، ملوانانی هستند که می بلعند. ماهی های آبدار را بر سر سفرههای زیادی سپید. و با نیش های نمایان. سکه می سایند زیر دندان ، هلال می کنند ماه را. به دندان می کشند طناب های دکل را.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/post-14.aspx

زندگی . سرخط. که امتداد هیچ بازویی / دلتنگیت را باز نمی کند. برای خودت زمزمه می کنی. زندگی حس بادبادک بازی در پشت کوه قاصدک هاست. اما به خودت که می آیی / می بینی. هیچ چی از حجم بی کران اندوهت کم نشده. دلتنگ که می شوی / همه چیز گذشته زیبا می شود. دستانت دنبال چیزی می گردد. و هی می روی . می روی . می روی. تا آنقدر از خودت دور شده باشی. که آنسوی خیابان / به خنده هایت / دست تکان بدهی. از غصه هایت تاب درست می کنی. گذشته ات را روی آن می نشانی. و هی تاب می دهی . تاب می دهی . تاب می دهی. هیچکس حالت را نمی فهمد.

mehrzad1364.blogfa.com

زندگی . سرخط

http://www.mehrzad1364.blogfa.com/9103.aspx

زندگی . سرخط. آنقدر فاصله به جانم افتاده / که مات ترین شیشه ها را. برای خیره شدن به آدم ها انتخاب می کنم. تو خودت را در میان دیوارها به سکوت زدی. من میان حنجره ام تنها ماندم. دنیای من همین است . شب / از نیمه ی تو خالی شدن. و خاک خوردن در کتاب هایی. که از شب / نشینی موهایت . سر / رشته ای ندارند. دست از سر اینهمه بی کسی بردار. اینهمه . که هیچ جای آغوشت را پر نمی کند. فریاد بزن بی آنکه انتظار جواب . / دوباره دست هایت را به دعا باز کند. هرچه شنیدی / پژواک درد تو از این همه دل در کوه / سنگ شده است. شنبه بیست ...