hamisheghamgin.blogfa.com
افسردۀافسردۀ - غمگین
http://hamisheghamgin.blogfa.com/
افسردۀ - غمگین
http://hamisheghamgin.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
16
SSL
EXTERNAL LINKS
55
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.206 sec
SCORE
6.2
افسردۀ | hamisheghamgin.blogfa.com Reviews
https://hamisheghamgin.blogfa.com
افسردۀ - غمگین
افسردۀ
http://www.hamisheghamgin.blogfa.com/8701.aspx
دوستم مي گويد خيلي غمگين مينويسم. ميگويد كه نوشته هاي آخرم بوي افسردگي مي دهد. خودم به اين امر واقفم. به او مي گويم : خب اين منم، اين نوشته ها، جنبه افسرده شخصيت من را به تصوير مي كشه. من اگر غمگين باشم بايد براي سبك شدن غمگين بنويسم و گاهي حتي در حين نوشتن اشك هم بريزم. چيزي كه مهم است آرامش بعد آن است، چنان مرهمي بر زخمي قديمي، كه التهاب را آرام مي كند. اگر غم نباشد خوشحالي معنايش را از دست خواهد داد و ما هيچ مقياسي براي مقايسه نخواهيم داشت. خب، اين روزهاي آخر. ای کاش که هیچ وقت نمی آمدم خرداد 1364.
افسردۀ - ای ظالم من (ای که به من ظلم کردی)
http://www.hamisheghamgin.blogfa.com/post-9.aspx
ای ظالم من (ای که به من ظلم کردی). نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۸۷ساعت 5:53 توسط حمید. ای کاش که هیچ وقت نمی آمدم خرداد 1364. دانلود کلیپ عکس موزیک بندرعباس بروبچ عدالت2.
افسردۀ - غمگین می نویسم
http://www.hamisheghamgin.blogfa.com/post-7.aspx
دوستم مي گويد خيلي غمگين مينويسم. ميگويد كه نوشته هاي آخرم بوي افسردگي مي دهد. خودم به اين امر واقفم. به او مي گويم : خب اين منم، اين نوشته ها، جنبه افسرده شخصيت من را به تصوير مي كشه. من اگر غمگين باشم بايد براي سبك شدن غمگين بنويسم و گاهي حتي در حين نوشتن اشك هم بريزم. چيزي كه مهم است آرامش بعد آن است، چنان مرهمي بر زخمي قديمي، كه التهاب را آرام مي كند. اگر غم نباشد خوشحالي معنايش را از دست خواهد داد و ما هيچ مقياسي براي مقايسه نخواهيم داشت. خب، اين روزهاي آخر. ای کاش که هیچ وقت نمی آمدم خرداد 1364.
افسردۀ
http://www.hamisheghamgin.blogfa.com/8704.aspx
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،. نگفتم: عزیزم ، این کار را نکن. نگفتم: برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده. وقتی پرسید دوستش دارم یا نه،. حالا او رفته، و من. تمام چیزهایی را که نگفتم، می شنوم. نگفتم: عزیزم، متاسفم، چون من هم مقصر بودم. نگفتم: اختلاف ها را کنار بگذاریم،. چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است. گفتم: اگر راهت را انتخاب کرده ای،. من آن را سد نخو اهم کرد. حالا او رفته، و من. تمام چیزهایی را که نگفتم، می شنوم. او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم. اما حالا، تنها کاری که می کنم.
افسردۀ - وقتی رفت
http://www.hamisheghamgin.blogfa.com/post-8.aspx
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،. نگفتم: عزیزم ، این کار را نکن. نگفتم: برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده. وقتی پرسید دوستش دارم یا نه،. حالا او رفته، و من. تمام چیزهایی را که نگفتم، می شنوم. نگفتم: عزیزم، متاسفم، چون من هم مقصر بودم. نگفتم: اختلاف ها را کنار بگذاریم،. چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است. گفتم: اگر راهت را انتخاب کرده ای،. من آن را سد نخو اهم کرد. حالا او رفته، و من. تمام چیزهایی را که نگفتم، می شنوم. او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم. اما حالا، تنها کاری که می کنم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
16
با یادش تنهایی بی معناست - عاشقانه
http://www.elaheyezibaiha.blogfa.com/post-50.aspx
با یادش تنهایی بی معناست. باید تورو پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست. تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست. با اینکه بی تاب منی بازم منو خط می زنی. باید تورو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی. کی با یه جمله مثل من می تونه آرومت کنه. اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه. دلگیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور. وقتی به من فکر می کنی حس می کنم از راه دور. آخر یه شب این گریه ها روی چشامو میبره. عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می پره. باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی. پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی.
شکایت من - حرف شب
http://www.shekayateman.blogfa.com/post-34.aspx
چهارشنبه چهارم فروردین ۱۳۸۹. می خواهم امشب حرفی بزنم ، از آنجایی شروع کنم که بسیار تاریک است و سرد این است اتاق من به رنگ شب . آری ، نه من شاید همانند من بیشمار باشند ، آنهائی که خود را در تاریکی اتاقشان گم کرده اند و شاید هم کسانی باشند که اتاقی نداشته باشند. اما منی که خودم را نمی دانم چگونه می توانم دیگران را ببینم؟ می خواهم اینگونه ادامه دهم که زندگی در جریان است ، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم و می گذرد روز ها و نقاشی می کند خاطراتمان را آنگونه که رقم می خورد . چه خوشمان بیآد و چه نه. به دستان یخ زده ا...
شکایت من
http://www.shekayateman.blogfa.com/8902.aspx
پنجشنبه دوم اردیبهشت 1389. من از سایه ام جلوتر می رفتم ، وقتی که آفتاب گویی راهنمایم بود . شاید دونستنش سخت نبود اونجایی که راه را بر من طلایی می کرد . نیم نگاهی به آن داشتم . همچنان گام هایم به طرف تو محکم بود . گلها ، منو صدا می زدند . به آنان بی توجه و به راهم چشم دوخته بودم ، می دونی؟ زمان که ابرها ماه روا از دیدم دور کردند و همه جا تاریک شد. سیگار می رود و من می نویسم. صبح خیلی زود از راه رسید . صدای تو خواب آرومم رو آشفته ساخت . شاید اگر می گفتم نامش را نمی دانستم . اما می دانستم تو. بار دیگر چشمام...
حرفهای زمستانی - اثری از زنده یاد قیصر امین پور
http://www.uniquestar.blogfa.com/post-240.aspx
اثری از زنده یاد قیصر امین پور. بود ولی چه سود اگر. بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود. عکس چه کسی زدود اگر. در سینه ی هر. دلم جز گرهی کور چه بود؟ چشم نمی گشود اگر. از دست تو در این همه سرگردانی. نوشته شده توسط ستاره در 2010/3/8. و ساعت 12:37 PM. از هر دری سخنی. استاد علی اکبر عبدالرشیدی. دویدن به هیچ جا. کافه ای در انتهای روز. یکی مثل همه :علی بابای البرز. من فرانسه می خوانم(مهران).
حرفهای زمستانی - عذاب الیم
http://www.uniquestar.blogfa.com/post-254.aspx
روزی در یکی از کلاسهای دانشگاه موضوع کلاس اتفاقاتی بود که یکشبه زندگی کسی را بهم می ریزد. حالا این اتفاق بدست من رخ داده است . من ظرف نیم ساعت و یا شاید کمتر زندگی عزیزترین فرد زندگیم را که جان فدایم کرده است به باد داده ام فقط و فقط با بی توجهی . هیچ کس و هیچ چیز جز معجزه کمکم نخواهد کرد آنهم اگر خدا بخواهد! اگر روزی این مطلب را خواندید برایم دعا کنید. خیلی سخت است که اتفاقی بدست من برای عزیزانم رخ دهد که آنها را نابود کند و آنهم سهوی! من توان هیچ جبرانی ندارم. نوشته شده توسط ستاره در 2012/3/10.
با یادش تنهایی بی معناست - سلام
http://www.elaheyezibaiha.blogfa.com/tag/سلام
با یادش تنهایی بی معناست. چرا ديگه هستمو نيستم. نكنه مردم كه كسي نميبينتم. نكنه همه مردنو فقط من موندم. داد ميزنمو صدامو جز خودم كسي نميشنوه. نوشته شده در یکشنبه نهم مهر 1391ساعت 14:10 توسط الهه. لبخند ميزني، لبخند ميزنم. پشت لبخندم پنهان ميشوم. تمام درونم نابود ميشود و لبخند ميزنم. ميدانم ديگر حرفهايم معجزه نميکند. با کدام واژه بگويم؟ دلم تنگ ميشود، دلم ميگيرد. خستهتر از آنم که تقلا کنم. امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد,راستی نظر یادتون نره.ممنون. هفته دوم مهر 1391. هفته او ل آذر 1389. هفته سوم آذر 1387.
با یادش تنهایی بی معناست - با توام...
http://www.elaheyezibaiha.blogfa.com/post-49.aspx
با یادش تنهایی بی معناست. تا ته قصه چه پیدا و چه پنهون با توام. زیرآوار مصیبت یا که بارون با توام. دل به دریا زدم و کاری به دنیا ندارم. تو سکوت سنگی دنیا غزل خون با توام. هرچی تنهاتر بشی دنیا تو رو کمتر می خواد. خودت اونوقت میبینی چقد فراوون با توام. سخت گرفته همه دنیا که تورو رها کنم. تورو جون سختیا ببین چه آسوون با توام. تو زمستون سیاه و سینه سوز روزگار. سخته باور مثل جنگل تو بهاروون با توام. غرق موج عشقتم هرجا بری باهات میام. تو سکوت برکه و خروش کارون با توام. هرچی تنهاتر بشی دنیا تو رو کمتر می خواد.
حرفهای زمستانی - چه قدر؟
http://www.uniquestar.blogfa.com/post-249.aspx
خانه تمیز است تمیز تمیز! هیچ گردی هیچ جا نیست! آینه ها می درخشند! ساعت شش صبح بیدار می شوی برای ابراز زنده بودن! آی دنیا من بیدارم من زنده ام من می خواهم زندگی کنم مرا قاطی همه آنها که مستمرند ببین! کار می کنم کار می کنم کار می کنم کار! تلویزیون فریاد می زند! تنهایی مرا با فریاد پر می کند! در اتاق بچه ها خوابند اما بعد از ساعت 1 بعد از ظهر هم با این همه صدا! نمی خواهند بیدار شوند! من در این 66 متر جا می چرخم! می چرخم می چرخم! ستاره تنهای تنهای تنهاست. می پرسند: چت شده؟ نوشته شده توسط ستاره در 2011/9/23.
حرفهای زمستانی - کاری تو این دنیا ندارم
http://www.uniquestar.blogfa.com/post-245.aspx
کاری تو این دنیا ندارم. یادمه رضا صادقی ترانه ای خونده بود که "وایسا دنیا میخوام پیاده شم" دنیا من نمی ایستد و بزور مرا با خود می برد و به در و دیوار می کوبد. امروز فکر کردم دعا کنم بمیرم اما فکرکردم شاید کسی باشد که به امید من زنده باشد و به من احتیاج داشته باشد. اما من خسته شده ام خیلی خسته. انگیزه ای برای حیات ندارم. به کاری نمی آیم. روزهایم شب شده اند و شبهایم روز. ساعت خوابم بهم ریخته است و بیشتر از قبل با همه دعوایم می شود. به کی مراجعه کنم؟ کجا یک ارزن انگیزه می فروشن؟ و ساعت 0:41 AM.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
55
همیشه دلتنگ
1601;ید خوان rss reader. یکشنبه 90 فروردین 14 , ساعت 5:44 عصر. عشق یعنی مستی و دیوانگی . عشق یعنی با جهان بیگانگی. عشق یعنی شب نخفتن تا سحر.عشق یعنی سجده ها با چشم تر. عشق یعنی در جهان رسوا شدن . عشق یعنی مست و بی پروا شدن. عشق یعنی سوختن یا ساختن . عشق یعنی زندگی را باختن. عشق یعنی انتظار و انتظار . عشق یعنی هرچه بینی عکس یار. عشق یعنی دیده بر در دوختن . عشق یعنی در فراقش سوختن. عشق یعنی لحظه های التهاب . عشق یعنی لحظه های ناب ناب. عشق یعنی با گلی گفتن سخن . عشق یعنی خون لاله بر چمن. نوشته شده توسط تنها.
از روی دلتنگی مینویسم
از روی دلتنگی مینویسم. آدرسو اسم وبلاگو تغییر دادم. میام وبتون آدرس جدیدمو میذارم. اگه نذاشتم با همون رمز قبلی برین ادامه مطلب اونجا گذاشتم آدرسو. اگه خدایی نکرده اتفاقی برای اون وب(وب اصلی) افتاد،اینجا مینویسم. نوشته شده در شنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۲ساعت 21:36 توسط یاس.
با اجازه ی خدا
با اجازه ی خدا. وقتی چترت خداست بگذار ابر سرنوشت هرچقدر میخواهد ببارد* * *. بگیر از من آنچه را که میگیرد تو رااز. سه شنبه 7 خرداد 1392 ] [ 08:57 ب.ظ ] [ گل بارون ] [ منتظر نظراتون هستم ]. سه شنبه 9 اردیبهشت 1393 ] [ 03:26 ب.ظ ] [ گل بارون ] [ منتظر نظراتون هستم ]. گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی ست که غرور بیاورد! چهارشنبه 30 بهمن 1392 ] [ 02:44 ب.ظ ] [ گل بارون ] [ منتظر نظراتون هستم ]. خدایا صبرم با دردم نمیخواند ، صبری که دادی تمام شد اما.دردم باقیست! تنها دروازه امیدی ست که هیچگاه بسته نمیشود.
بهترین دوستان برای همیشه
سلامبه صورت خلاصه بگم که من و دوستم که 2 ساله با هم دوستیم ولی اندازه 100 سال هم دیگه رو میشناسیم این وبلاگ رو اداره میکنیم و قصد داریم اتفاقاتی که این 2 سال برامون افتاده چه بد چه خوب براتون تعریف کنیم و گاهی چند جمله و عکس هم به شما هدیه میکنیم.اگه میاین تو وب ما بدون نظر نرید بیرون.قربون همه تون.یاحق. Template by : Mr.Mustache. آمارگیر حرفه ای سایت. آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت.
همیشگی
با آل علی هر که در افتاد ورافتاد. بعضی وقتها یه بیت شعر آوازه اش از خود شاعرش هم فراتر میره. حتما بسیاری از ما اسم نسیم شمال به گوشمون خورده. سید اشرف الدین قزوینی ملقب به نسیم شمال که روزنامه ای با همین نام در اواسط دهه ی 20 و 30 خورشیدی با موضوع نقد اجتماعی- سیاسی وقایع دوران طاغوت منتشر میکرد. متن کامل شعر فوق تقدیم به آستان امام مهربان و قلبهای شما محبان دلسوخته اش. دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد. در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد. چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد. این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد.
افسردۀ
ای ظالم من (ای که به من ظلم کردی). نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۸۷ساعت 5:53 توسط حمید. وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،. نگفتم: عزیزم ، این کار را نکن. نگفتم: برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده. وقتی پرسید دوستش دارم یا نه،. حالا او رفته، و من. تمام چیزهایی را که نگفتم، می شنوم. نگفتم: عزیزم، متاسفم، چون من هم مقصر بودم. نگفتم: اختلاف ها را کنار بگذاریم،. چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است. گفتم: اگر راهت را انتخاب کرده ای،. من آن را سد نخو اهم کرد. حالا او رفته، و من. من وقتي دل گ...
تنهایی های من...
خواب که می بینم تا چشم کار می کند ھستی. تا چشم باز می کنم رفتی. و این تکرار می شود ھر شب تا صبح! ساعت توسط همون دیوونه. آب ار آب تکان نمی خورد! بی تو دنیا به هم می خورد. ساعت توسط همون دیوونه. به سادگی نبودن تو و به سادگی شکستن من. ساعت توسط همون دیوونه. نبودنت به جان برگها افتاده است زمستان بی تقصیر است. ساعت توسط همون دیوونه. ﻧ ﻤﻮﻧ ﺪﮦ ﺑ ﺮﺍﺗ. ساعت توسط همون دیوونه. میشود کمی حرف بزنیم؟ برای لبخند های یواشکیت پشت تلفن تنگ شده . داشتنی ترین مغرور دنیااااا. ساعت توسط همون دیوونه. کسی که می فهمد. مغزم دلپیچ...
قصه ي عشق ما
قصه ي عشق ما. باهم ولي تنهاتر از هميشه. داستان کسی که وسط یه دنیا. ای خدا کجایی که ببینی چی میکشه. این دل بی صاحب بند ه ات. یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۱ ] [ 15:34 ] [ jikjik ] . قصه ي عشق ما . وای چند ماهیه که رابطه خوبی پیدا کردیم بعد از اون همه مشکل کو چیکو بزرگ خدا کنه بعد از گذشته یه سال حداقل همه فهمیده باشن منو اون نمیشه همو ول کنیم همو دوست داریم. یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۱ ] [ 12:50 ] [ jikjik ] . شنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۲ ] [ 13:28 ] [ jikjik ] . در تاریکی هایی که دور هم کشیده ایم. وای خیلی وقته...
تنگنا
خود را نگاه کن به چه مانی؟ غمگین در این حصار. پشت پنجره ی حصار زمینت نشستم. آه را نفس کشیدم. تمام دودهای آسمانت را به ریه هایم خوراندم. وزهر خنده های مردمت را بغض کردم. آنگاه که به رویم لبخند زدی. زجه هایم را برای رهایی و نجات از غربت تولد ندیدی؟ فرصتی برای بغض دوباره نیست. درون ابری ام به انتظار برقی برای باریدن است. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم آبان 1393ساعت 15:23 توسط. از همان روزی که دست حضرت قابیل. گشت آلوده به خون حضرت هابیل. از همان روزی که فرزندان آدم. زهرتلخ دشمنی در خونشان جوشید. چه گریزی ست ز من؟
23 دختر
هرچه میدوم نمی رسم گاهی با خود فکر می کنم نکند من باشم کلاغ آخر قصه ها. وبلاگ به این آدرس انتقال پیدا کرد. Http:/ 1373-72.blogfa.com. نوشته شده در یکشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 11:34 توسط فرزانه حسینی. بعد از سالها دختر کبریت فروش را دیدم. بزرگ و زیبا شده بود. به او گفتم کبریت هایت کو میخواهم دنیا را به آتش بکشم. خنده تلخی کرد و گفت کبریت هایم را نخریدند. سالهاست تن می فروشم میخری؟ نوشته شده در یکشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 11:0 توسط زینب آذربخش. دختری پشت یک هزار تومانی نوشته بود :. نوشته شده در یکشنب...
بی قراری های نفس
دریافت کد صفحه ورودی. بی قراری های نفس. هرچے عشقҐ بڪشہ مینویس Ґ. خوشت نیومב مجبور نیسے. مخآطب פ آص نבارم. ڪپے ڪن.فבای ωرم.فבای ωرت! اینکه این وبو همین جوری درست کردم. Nafas چهارشنبه چهاردهم اسفند 1392 19:2. میڪنے ڪہ مهربآنی ت. م رآ " ش مآ. طآب میڪ نے ڪ ہ ه وآیے. ت ر میشو م. Nafas پنجشنبه یازدهم اردیبهشت 1393 15:11. ت مآم هوآ رآ بو مے کشم. انگشتم رآ بر لبآט. مے خوآهم رد نفس. هآیش بﮧ گوش برسد! درد مےگیرد از ایט همﮧ بے صدآیے. هآیم را مچالﮧ مے کنم و. پرت مے کنم سمت آسمآט. هر وقت فهمیدی هر کسی که " د. مردونه ...