pesarkoochooloo.blogfa.com
زمزمه ای در تنهائی - عشق ...........
http://www.pesarkoochooloo.blogfa.com/post-38.aspx
زمزمه ای در تنهائی. اي كه مي پرسي نشان عشق. چيزي جز ظهور مهر نيست. يعني مهر بي چون و چرا عشق. يعني كوشش بي ادعا. يعني مهر بي اما اگر عشق. يعني رفتن با پاي سر. يعني دل تپيدن بهردوست عشق. يعني جان من قربان اوست. يعني خواندن از چشمان او حرفهاي دل بدون گفتگو. يعني عاشق بي زحمتي عشق. يعني بوسه بي شهوتي. يار مهربان زندگي بادبان و نردبان زندگي. يعني دشت گلكاري شده در كويري چشمه اي جاري شده. يك شقايق درميان دشت خار باورامكان بايك گل بهار. در خزاني برگ ريزوزردوسخت عشق. تاب آخرين برگ درخت. يعني زشتي زيبا شده عشق.
pesarkoochooloo.blogfa.com
زمزمه ای در تنهائی - هر که .....
http://www.pesarkoochooloo.blogfa.com/post-31.aspx
زمزمه ای در تنهائی. به نام خدائي كه دوستش دارم. نشسته بود رو زمین و داشت یه تیکه هایی از رو زمین جمع می کرد . بهش گفتم : کمک می خوای؟ گفت : نه . گفتم :خسته میشی بزار خوب کمکت کنم . گفت : نه ، خودم جمع می کنم . گفتم : حالا تیکه های چی هست؟ بدجوری شکسته مشخص نیست چیه؟ نگاه معنی داری کرد و گفت : قلبم . این تیکه های قلب منه که شکسته . خودم باید جمعش کنم . میخوام بدم بهش بلکه این قلب شکسته خوب شه آخه می دونی خودش گفته قلبهای شکسته رو خیلی دوست داره . نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۴/۰۷/۱۹ساعت 1:1 توسط حمید.
pesarkoochooloo.blogfa.com
زمزمه ای در تنهائی - عشق و احساسات
http://www.pesarkoochooloo.blogfa.com/post-37.aspx
زمزمه ای در تنهائی. روزي روزگاري در چزيره اي دور افتاده تمام احساسها كنارهم به خوبي و خوشي زندگي مي كردند . و هر كدام به روش خود مي زيستند . تا اينكه يه روز. به همه گفت : هر چه زودتز اين جزيره را ترك كنين زيرا به زودي آب اين جزيره را خواهد گرفت و اگر بمانيد غرق مي شويد . تمام احساسها با دستپاچگي قايقهاي خود را از انبار خونشون بيرون آوردند و تعميرش كردند و پش از عايق كاري و اصلاح پاروها آنها را به آب انداختند و منتظر روز حادثه شدند . در اين ميان عشق. سريعا برگشت و قايقش را يه همه حيوانها و وحشت. از كنار ع...
pesarkoochooloo.blogfa.com
زمزمه ای در تنهائی - آموخته ام.......
http://www.pesarkoochooloo.blogfa.com/post-29.aspx
زمزمه ای در تنهائی. آموخته ام که وقتي عاشقم ، عشق در ظاهرم نيز نمايان مي شود. آموخته ام که عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت . آموخته ام که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشقش شويم . آموخته ام که اين عشق است که زخم ها را شفا ميدهد ، نه زمان . آموخته ام که تنها کسي مرا شاد ميکند ، که بمن ميگويد تو مرا شاد کردي. آموخته ام که گاهي مهربان بودن بسيار مهمتر از درست بودن است . آموخته ام که مهم بودن خوبست ولي خوب بودن مهمتر است . آموخته ام که هرگز نبايد به هديه اي که از طرف کودکي داده ميشود نه گفت . Black ...
pesarkoochooloo.blogfa.com
زمزمه ای در تنهائی - اندوه
http://www.pesarkoochooloo.blogfa.com/post-30.aspx
زمزمه ای در تنهائی. چندی است که شب بسان پرده ای قیرگون بر زندگیم سایه افکنده! سلام صبح را نمی شنوم! لبخند گلها را نمی بینم! آواز پرندگان را نمی شنوم. در شبی اینهمه تاریک خوشه غم در دلم جوانه زده! دفتر اندیشه ام غبار گرفته! چشمانم بی فروغ گشته! گل لبخند از لبانم پرگشوده! گلستان وجودم خزان گشته! مرغ دلم افسرده و بال و پرشکسته در حسرت پروازی دوباره! در این دنیای پوشالی گریه کنان به محفل درد قدم نهاده ام! الاها چگونه تکه های سالم را برگیرم و راه را ادامه دهم؟ چگونه آتش سوزان دل را خاموش کنم؟ خوش به حال ماهیها.
pesarkoochooloo.blogfa.com
زمزمه ای در تنهائی - دوئل عشق
http://www.pesarkoochooloo.blogfa.com/post-46.aspx
زمزمه ای در تنهائی. درست مثل يك دوئل بود سينه به سينه هم ايستاده بوديم گرمي نفسهايش را روي صورتم حس مي كردم سنگيني نگاهش منو آذار مي داد. هر دومون مي دونستيم كه بايد بريم ولي هيچ كدوممون جرات نداشتيم كه از جامون تكون بخوريم با هم قرار گذاشته بوديم كه براي اينكه بفهميم واقعا عاشق هميم يك تست براي خودمون بگذاريم يك آزمون آزمون عشق. 10000001 10000002 10000003 . ديگه توان شمردن قدمهامو نداشتم دلم همش پيش اون بود مي ترسيدم اون عا شق شده باشه و من. بدون اينكه حتي لحظه اي را از دست بدم شروع كردم به حركت ،دوست د...
pesarkoochooloo.blogfa.com
زمزمه ای در تنهائی - رفتار من عادی است
http://www.pesarkoochooloo.blogfa.com/post-40.aspx
زمزمه ای در تنهائی. رفتار من عادی است. سلام به دوستان عزیزم. بعد مدتها دوباره دارم مینویسم و توی سال جدیدبرای اولین بارمینویسم. سال جدید به همه شما عزیزان تبریک میگم وسالی پربرکت وشادی براتون آرزومندم واز همه دوستان خوبم که توی این مدت به وبلاگ من سرمیزدن و جویای احوال من بودن سپاسگزارم وبرای همه شما دوستان آرزوی موفقیت وشادکامی دارم. بعضی ازعزیزان که به من لطف داشتند ازمن سوال میکردن که چه اتفاقی برام افتاده و چرا اینجوری شدم وچرا نمی نویسم؟ رفتار من عادی است. اما نمی دانم چرا. هرکس مرا می بیند. یک پاره...
eshghberangedarya.blogfa.com
عاشقی در پی معشوق
http://www.eshghberangedarya.blogfa.com/8707.aspx
عاشقی در پی معشوق. تو را صدا كردم. تو عطري بودي و نور. تو نور بودي و عطر گريز رنگ خيال. درون ديده من ابر بود و باران بود. صوت سوگواران بود . ز پشت پرده باران. تو را نمي ديدم ،. تو را كه مي رفتي. مرا نمي ديدي ،. مرا كه مي ماندم. ميان ماندن و رفتن ،. حصار فاصله فرسنگهاي سنگي بود . تو را صدا کردم. تو رفتي و گل و ريحان تو را صدا كردند. و برگ برگ درختان تو را صدا كردند. صداي برگ درختان صداي گلها را. سرشك ديده من ناله تمنا را. نه ديدي و نه شنيدي . ترن تو را مي برد. ترن تو را به تب و تاب تا كجا مي برد؟ و آخرین ...