godazehayekhorshid.blogspot.com

firebrand71.blogfa.com

نوشته های من - جاده

http://www.firebrand71.blogfa.com/post-7.aspx

تمام دل نوشته هاو خاطرات من. تحمل نداشتم دیگه فقط می خواستم برگردم اهواز توی تنهایی خودم بدترین سفری بود که می شد داشته باشم این سفر بود چراغ قرمز ها و دود و دم این شهر بزرگ داشت حالم بهم میزد چراغ قرمز هایی که با وجود 90یا60ثانیه بودنشون برام مثل کابوس شده بود و تمامی نداشت انگار از همه چیز بدم اومده بود. تا ظهر که سوار ماشین شدیم تا برگردم اهواز جونم به لبم رسید از زیر قرآن رد شدم مامان بزرگ بوسیدم در ماشین باز کردم و نشستم حالم بد بود از این همه تظاهر خسته بودم از این شهر کثیف از. هفته سوم شهریور ۱۳۸۹.

firebrand71.blogfa.com

نوشته های من

http://www.firebrand71.blogfa.com/89031.aspx

تمام دل نوشته هاو خاطرات من. شاید وقتی تو می رسی نباشم که دستاتو توی دستام بگیرم. نمیدونی چه حالیم از اینکه همون روزی تو می رسی که میرم. به قدری چشم به راهت بودم که میشد تموم جاده ها رو توی نگاهم دید. همه دلشوره دریا رو می شد تو مرداب چشمام دید. این حال من بود. بالاخره دیروز با یه دست گل اومد بود دیدنم با نگاهی که سالها آرزوش داشتم و از من دریغ می کرد. گریه کرد و گفت: دلم برات تنگ شده یه فاتحه خواند و رفت. پینوشت:برداشتی از آهنگ فیلم( امشب شب مهتاب ) با صدای احسان خواجه امیری. هفته سوم شهریور ۱۳۸۹.

tabnevesht.blogspot.com

تب نوشت: March 2012

http://tabnevesht.blogspot.com/2012_03_01_archive.html

گرمم است و انگار تمام کلمات جهان در ذهنم تکان تکان می خورند و خودشان را به دیوارهای ذهنم می کوبند.گرمم است و تب دارم.تب گفتن.انگار کن که همان حرف سهراب باشد.تب دارم و دچار گرمی گفتارم. Thursday, March 22, 2012. All that can go wrong! Links to this post. Subscribe to: Posts (Atom). می نویسم از 13سالگی ام تا امروز.گاهی که حوصله دارم داستان کوتاه و روزهای بلند بی حوصلگی شعر. View my complete profile. Life Gone Into Reverse, Re-living Every Hurt. All that can go wrong!

tabnevesht.blogspot.com

تب نوشت: May 2012

http://tabnevesht.blogspot.com/2012_05_01_archive.html

گرمم است و انگار تمام کلمات جهان در ذهنم تکان تکان می خورند و خودشان را به دیوارهای ذهنم می کوبند.گرمم است و تب دارم.تب گفتن.انگار کن که همان حرف سهراب باشد.تب دارم و دچار گرمی گفتارم. Saturday, May 5, 2012. Words that jangle in your head! دهان های به هم آمده باز می شود. و فریاد هر دهان. فواره ی سرخی است. این رعشه ی وحشت نیست. تک تک یاخته های من اند. که قیام کرده اند. نشسته ام میان تشت خون. و دهان مهر و موم شده زخمهای کهنه ام را. بیست و نهم بهمن نود. Links to this post. Subscribe to: Posts (Atom).

firebrand71.blogfa.com

نوشته های من

http://www.firebrand71.blogfa.com/89063.aspx

تمام دل نوشته هاو خاطرات من. در تلاطمم آشفته ام. زخم هام بازم سر باز کردن. دستم به سمت تلفن نمی ره. حتی تماسم نمی گیرم. چند روزه که حتی جواب تلفن نمی دم. می ترسم کسایی باشن که نمی خوام باشون حرف بزنم. به پیغاما هم اعتنایی نمی کنم. آرام و بی صدا می رم و می یام. دلیل تمامی اینا دوست نداشتن اطرافیام نیست. فقط بازم می خوام کمی تنها باشم. چند روزیه که هر حرفی به هر چی بخوام ربط می دم. و هر چی می خوام می گم. گاهی انقدر دلیل می یارم که طرفم مات و مبهوت و خشمگین نگام میکنه. اما من همچنان ادامه میدم! هفته سوم ارد...

tabnevesht.blogspot.com

تب نوشت: January 2011

http://tabnevesht.blogspot.com/2011_01_01_archive.html

گرمم است و انگار تمام کلمات جهان در ذهنم تکان تکان می خورند و خودشان را به دیوارهای ذهنم می کوبند.گرمم است و تب دارم.تب گفتن.انگار کن که همان حرف سهراب باشد.تب دارم و دچار گرمی گفتارم. Thursday, January 20, 2011. به یاد دویست و بیست غربی. گفته بودم که وقتی برف ببارد خواهم رفت. درست وقتی همه وسایل را در خانه جدید پیاده کردیم بارش برف شروع شد. ایستاده بودم در محوطه جلوی خانه جدید و به دانه های ریز برف نگاه می کردم. برف باریده بود و من رفته بودم. Links to this post. Monday, January 10, 2011. و فر کوچک سبزما...

firebrand71.blogfa.com

نوشته های من

http://www.firebrand71.blogfa.com/89044.aspx

تمام دل نوشته هاو خاطرات من. من عادت کرده ام به دوریت. و عادت کرده ام به بی تو بودن. به لبخند هایی که میزنی اما همه پوچند و بی معنی. به هستی ات در کنار نبودت. به همه و همه عادت کرده ام. به وجود گرما بخشت. به دیدن دورا دورت. به فاصله ی کوتاه اما طولانیمان. به سکوتی که در برابر دوست داشتن کرده ام. به رفتن گاه و بی گاهم وگاه و بی گاهت. به آرام بودن در کنارت. و چه بد عادتی است. نوشته شده در دوشنبه ۲۸ تیر۱۳۸۹ساعت ۱۲:۵۵ بعد از ظهر توسط اسما. نوشته شده در سه شنبه ۲۲ تیر۱۳۸۹ساعت ۲۳:۳۹ بعد از ظهر توسط اسما.

firebrand71.blogfa.com

نوشته های من

http://www.firebrand71.blogfa.com/89053.aspx

تمام دل نوشته هاو خاطرات من. قدم هایم محکم است هوا کاملا تاریک است کنارم راه می آید آرام مثله همیشه.اما من بی تاب و عصبی به او نگاه می کنم.شروع به صحبت می کند. هنوز از دست من ناراحتی؟ میدونی که تقصیر من نبود.اگه کلاس نداشتم سفرمون رو کنسل نمی کردم. عصبانی بدون توجه به محل و مکان سرش داد میزنم:تو حتی معذرت خواهی هم نکردی. پوزخند میزنه و میگه:من عذر خواهی نکردم؟ مامانم چقدر باهات حرف زد؟ بالاخره باید تمام شه نمیشه که کشش داد. نگاهم میکنه می دونم الان ناراحته با همون ناراحتی می گه :منم خیلی به این سفر نیاز ...

firebrand71.blogfa.com

نوشته های من - او

http://www.firebrand71.blogfa.com/post-4.aspx

تمام دل نوشته هاو خاطرات من. شاید وقتی تو می رسی نباشم که دستاتو توی دستام بگیرم. نمیدونی چه حالیم از اینکه همون روزی تو می رسی که میرم. به قدری چشم به راهت بودم که میشد تموم جاده ها رو توی نگاهم دید. همه دلشوره دریا رو می شد تو مرداب چشمام دید. این حال من بود. بالاخره دیروز با یه دست گل اومد بود دیدنم با نگاهی که سالها آرزوش داشتم و از من دریغ می کرد. گریه کرد و گفت: دلم برات تنگ شده یه فاتحه خواند و رفت. پینوشت:برداشتی از آهنگ فیلم( امشب شب مهتاب ) با صدای احسان خواجه امیری. هفته سوم شهریور ۱۳۸۹.