gheseyetanhayima.blogfa.com
قصـــه ی تنهایی ماقص ه ی تنهایی ما - می شود یک داستان عاشقانه - قص ه ی تنهایی ما
http://gheseyetanhayima.blogfa.com/
قص ه ی تنهایی ما - می شود یک داستان عاشقانه - قص ه ی تنهایی ما
http://gheseyetanhayima.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
3
SSL
EXTERNAL LINKS
2
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.188 sec
SCORE
6.2
قصـــه ی تنهایی ما | gheseyetanhayima.blogfa.com Reviews
https://gheseyetanhayima.blogfa.com
قص ه ی تنهایی ما - می شود یک داستان عاشقانه - قص ه ی تنهایی ما
قصـــه ی تنهایی ما
http://gheseyetanhayima.blogfa.com/1393/02
قصه ی تنهایی ما. به سلامتی دختر و پسری که. نوشته شده توسط شیوا : شنبه بیست و هفتم اردیبهشت 1393. 1575;بزار و قالب وبلاگ : تم ویوز. نوشته شده توسط شیوا : چهارشنبه هفدهم اردیبهشت 1393. من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم. و آخر هم به واقعیت می پیوست. 1575;بزار و قالب وبلاگ : تم ویوز. نوشته شده توسط شیوا : چهارشنبه هفدهم اردیبهشت 1393. نه با خودت چتر داشتی. از کجا می فهمیدم مسافری . بی خیالت می شوم. نوشته شده توسط شیوا : چهارشنبه هفدهم اردیبهشت 1393. نوشته شده توسط شیوا : چهارشنبه هفدهم اردیبهشت 1393.
قصـــه ی تنهایی ما
http://gheseyetanhayima.blogfa.com/1393/01
قصه ی تنهایی ما. نوشته شده توسط شیوا : شنبه سی ام فروردین 1393. حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی! 1575;بزار و قالب وبلاگ : تم ویوز. نوشته شده توسط شیوا : شنبه سی ام فروردین 1393. زمانی یک نفرمیتوانست دنیای من باشد. 1575;بزار و قالب وبلاگ : تم ویوز. دل من خیلی صبوره. نوشته شده توسط شیوا : شنبه سی ام فروردین 1393. بی تو و اسمت عزیزم. اینجا خیلی سوت و کوره. ولی خب عیبی نداره. دل من خیلی صبوره. نوشته شده توسط شیوا : شنبه سی ام فروردین 1393. ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﺷﺪت دﻟﺘﻨﮕﯽ ﺑﻪ ﮐﻤﺎ رﻓﺘﻪ اﻧﺪ. مرا به دیگری وا نگذار.
قصـــه ی تنهایی ما
http://gheseyetanhayima.blogfa.com/1393/05
قصه ی تنهایی ما. نوشته شده توسط شیوا : جمعه دهم مرداد 1393. ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺸﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ : ﺳﻼﻡ ﺩﻟﯿﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ! ﺻﺒﺢ ﻗﺸﻨﮕﺖ ﺑﺨﯿﺮ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺮﯼ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﭼﻤﺪﻭﻥ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﻔﺮ ﭼﻤﺪﻭﻥ ﻧﺒﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﺍﻡ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺷﺐ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﻧﻤﯽ ﮔﻢ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﯽ! ﺭﺍﺳﺘﯽ . ﻗﺮﺑﻮﻥ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻣﺘﻌﺠﺒﻪ ﻭ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﺯﺩﯼ ﺑﻐﻠﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﭘﺲ ﻟﻄﻘﺎ ﺟﯿﻎ ﻭ ﺑﻐﻞ ﻭ ﯾﻪ ﺑﻮﺱ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺗﺤﻮﯾﻠﻢ ﺑﺪﯼ! نوشته شده توسط شیوا : جمعه دهم مرداد 1393. 1575;ب&...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
3
alone - اشک و فاتحه و دلتنگی
http://www.minexxx.blogfa.com/post/132
خودت باش.کسی هم خوشش نیومد.نیومد.که نیومد! اشک و فاتحه و دلتنگی. پسرک رو به مزار دختر ایستاد، برایش از دلتنگیش گفت، از آغوشی که این روزها خیلی هوایش را کرده. از شوخی های دلنشینش، از چشمان مهربانش، از حرف های نگفته اش، از یک دنیا بغضش. برایش کادو گرفته بود آمده بود تا لبخندش را ببیند! هق هق گریه هایش به آسمان بلند شده بود. برات کادو برات یه دسته گل گلایل! یه شیشه گلاب و یه بغض طولانی آوردم! پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره! اینجا کنار خانه ی ابدیت می نشینم و فاتحه میخوانم. تو خیلی وقته که.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
2
بانوی بارانی
درد من این است که عاشق رد عبور یک عابر شده ام. تاريخ شنبه سیزدهم دی ۱۳۹۳ساعت 23:58 نويسنده پریا. تو انتخاب من نبودی. در این وانفسای شلوغ. در این زندگی بی اعتبار. باید به یکی گقت پریشانی خود را. واژه ها درد را نمي فهمند . . . حرف هایی که از دل، سر میروند. دختری با چشم های کودکی من.
چه روزایی که گذشت...
چه روزایی که گذشت. کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز. کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده. کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته. کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت. گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده. کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام. کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام. و چقدر به حضور سبزت محتاجم. و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم. تو هم به من فکر می کنی؟ پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 11:48 ] [ هستی. ] . شدن همیشه تو آب.
gheseyesetare20.persianblog.ir
قصه های ستاره
کمتراز ۲۰ دقیقه خواب بودم که یه دفعه از شدت درد سینه به خودم پیچیدم.نمی دونستم چی شده؟ اونقدر شدت درد زیاد بود که قدرت تجزیه تحلیلم رو از دست داده بوده بودم.خواستم از جام بلند شم ولی نتونستم ، نفسم در نمی اومد. با صدای ناله ای که خودمم به زور می شنیدم مامانم رو صدا کردم.کوچکترین حرکتی فشار رو چند برار می کرد طوری که می خواستم قلبم رو از سینه در بیارم. مامان با وحشت اومد بالا سرم و وقتی منو دید کم مونده بود غش کنه. گفت: آخه وقتی نمی زنم خوشم میاد! آنگاه زنی که کودکی در آغوش داشت گفت : ای پيامبر جويای کمال...
همه قصه تنهایی من
همه قصه تنهایی من. دل نوشته های لحظه های تنهایی. کوتاه بود، کوتاه تر از هر آنچه بتوان تصور کرد به کوتاهی نیم روز آفتابی در زمستان طولانی،برفی و یخ زده آب تمام حوض های شهر غبار گرفته خاکستری. آمد، اما آمدنش رنگ و بویی از جنس تمام خستگی ها بود. برف که نمی آمد غوغایی به پا می شد از دود دودکش ها در آسمان که تنوره می کشیدند به رخ آسمان خاکستری. اینجا سکوت بود، سکوتی از جنس هیایو. و بالاخره آمد از پیچ کوچه که پیچید، می شد دید که به اندازه هزار سال زندگی کرده است. هزار سال به اندازه یک روز برفی زمستانی. بدون هی...
دهکده ی تنهایی
كد موسيقي براي وبلاگ. دل شکستن هنر نیست. امشب دلم برایت تنگ شده به اندازه تمام بی احساسیت. به اندازه تمام لحظاتی که به من فکر نمی کنی. به اندازه تمام شب هایی که با حرف هایت آزرده ام کرده ای. به اندازه تمام وعده وعید های دروغی ات. آری دلم برایت تنگ شده. به اندازه تکه های قلب شکسته ام. دیگر سمت من نیا. نه اینکه نمیخواهم.نه. میترسم لبه های تیز تکه های قلب شکسته ام زخمی ات کند. نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت 1392ساعت 11:32 توسط دل شکسته. اگه خیال تو همش باهام نیس. خلوتمو چرا خراب می کنن؟ واسه ی برف زمستون.
قصـــه ی تنهایی ما
قصه ی تنهایی ما. نوشته شده توسط شیوا : جمعه دهم مرداد 1393. ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺸﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ : ﺳﻼﻡ ﺩﻟﯿﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ! ﺻﺒﺢ ﻗﺸﻨﮕﺖ ﺑﺨﯿﺮ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺮﯼ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﭼﻤﺪﻭﻥ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﻔﺮ ﭼﻤﺪﻭﻥ ﻧﺒﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﺍﻡ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺷﺐ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﻧﻤﯽ ﮔﻢ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﯽ! ﺭﺍﺳﺘﯽ . ﻗﺮﺑﻮﻥ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻣﺘﻌﺠﺒﻪ ﻭ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﺯﺩﯼ ﺑﻐﻠﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﭘﺲ ﻟﻄﻘﺎ ﺟﯿﻎ ﻭ ﺑﻐﻞ ﻭ ﯾﻪ ﺑﻮﺱ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺗﺤﻮﯾﻠﻢ ﺑﺪﯼ! نوشته شده توسط شیوا : جمعه دهم مرداد 1393. 1575;ب&...
کلید شهره قلب
من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست. خوشحالم.خوشحالم از اینکه فردا بازهم کنارمه.خوشحالتر از اونم چون دیگه چیزی واسه پایان دوریمون نمونده.خدایا ازت ممنونم. عجب موجود سخت جانی ست دل. هزار بار تنگ میشود. میمیرد و باز هم برایت میتپد. نوشته شده در ۸۹/۱۲/۰۲ساعت 3:0 توسط خط منحنی. من همه حرف های خوب رو ، از لب های تو شنیدم. خود خورشید رو می دیدم. من با اون رعد نگاهت ، خودمو زدم سوزوندم. خودمو هر جوری که بود به نگاه تو رسوندم. ذره ذره ی وجودم ، روی خاک تو می ریزه. من دارم میام کنارت. وقتي ب...
*•ღ☆ஜ گمشده ی تقدیر ஜ☆ღ•*
ღ ஜ گمشده ی تقدیر ஜ ღ *. در خیال تو به سر بردن اگر هست گناه . با خبر باش که من غرق گناهم شب و روز. پرسيد که چرا دير کرده است؟ نکند دل ديگري اورا اسير کرده است؟ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم مرداد 1391ساعت 11:44 توسط مهدیس. ღ ஜ happy birthday ஜ ღ *. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم آبان 1390ساعت 8:52 توسط مهدیس. می دونم این بار غیبتم طولانی شد ولی دلیلم موجهه! حسابی چسبیدم به درس! یک سال پیشتون نیستم وتنها خواهشم اینه که. خیلی واسم دعا کنید. که فقط یک سال طول بکشه یه رشته ی خوب(ترجیحا داروسازی! مواظب خودتون ب...
♡خزانـــــــــ♡ــــــــزدهــ♡
باور کن من فقط تورو دارم. این پست رو تقدیم میکنم به عاطفه ی عزیزم. د ل تنگے ا م را با فاصلہ مے نویس م . تا شاید فاصلہ اے بین. د ل م و تنگے بی فتد . چہ خیال خامے . م دار فاصلہ م و رب ا ست . چندے کہ بگذرد . پنجشنبه دوازدهم بهمن 1391. جآے خالی ت آنق در ب ز رگ ش ده. که ح تے مے ش و د د ر آن. ز ند گے ک رد. پنجشنبه دوازدهم بهمن 1391. پنجشنبه سی ام آذر 1391. راستی یلدای سپیدپوش قصه های من. امسال که دست زمستان را گرفته و. به زمین می آوری اش. یادت نرود با اجازه. مقداری هم برف شادی. بر آسمان آدمها ببارانی. اگه می ب...
قصه زندگی دخترم
نویسنده : مامان گلی. ساعت ٢:٢٩ ب.ظ روز پنجشنبه ٤ مهر ،۱۳٩٢. خب پاییز قشنگ هم از راه رسید. خیلی فصل خوب و قشنگیه . فقط من یه کم با این تغییر ساعت ها میونم خوب نیست و دوست ندارم زود شب بشه. دخترچی من هم یک سال و نیمگی رو رد کرد و واکسنش رو هم زد .خداحافظ واکسن تااااااااااااااا 6 سالگی. البته واکسن رو با چند روز تاخیر زد چون شمال بودیم. کلمات جدیدی هم که میگه: برو، بیا، دیدی، امی (وقتی یه چیزی رو بخواد میگه امی)، این، نای نای، نون، اوف. نویسنده : مامان گلی. دختر نازم یک سال و پنج ماهه شدی. قربونت برم. ...
انجمن ادبیات دبیرستان دخترانه امام حسین
به تماشا سوگند و به آغازکلام و به پرواز کبوتر از ذهن واژه ای در قفس است. درود دوستای خوبم! ما انجمن ادبی دبیرستان امام حسین 2 هستیم و عاشق ادبیات! رشتمون انسانی نیست اما شعر بخشی از زندگیمونه! میخونیم و گاهی دستی به قلم میبریم! ممنونم ازینکه ما رو همراهی میکنین و وقت با ارزشتون و در اختیار ما میزارین! لطفا بهمون کمک کنین و ما را با انتقادات و پیشنهاداتتون بسیار خوشحال کنین! درد و دل یه دختر. حرف هایی برای نگفتن. رویا های بر باد رفته. سخنی از دکتر شریعتی. هر جای دنیایی دلم اونجاست. نامه ای به بهترینم.