delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - شعر نشانی از منظومه حجم سبز
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/شعر-نشانی-از-منظومه-حجم-سبز
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. خانه ی دوست كجاست؟ در فلق بود كه پرسيد سوار. رهگذر شاخه ی نوری كه به لب داشت به تاريكي شنها بخشيد. و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت:. كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است. و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است. ميروي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ، سر بدر ميآرد،. پس به سمت گل تنهايي ميپيچي،. دو قدم مانده به گل،. پای فواره ی جاويد اساطير زمين ميماني. و تو را ترسي شفاف فرا ميگيرد. در صميميت سيال فضا، خشخشي ميشنوي:. رفته از كاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه ی نور.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - پشت دریاها Beyond the Seas
http://www.delgosha20.blogfa.com/post/11
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. پشت دریاها Beyond the Seas. خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از اين خاک غريب. كه در آن هيچكسی نيست كه در بيشه ی عشق. قهرمانان را بيدار كند. قايق از تور تهی. و دل از آرزوي مرواريد،. نه به آبیها دل خواهم بست. نه به دريا-پريانی كه سر از آب به در می آرند. و در آن تابش تنهایی ماهی گيران. می فشانند فسون از سر گيسوهاشان. همچنان خواهم راند. همچنان خواهم خواند:. دور بايد شد، دور.". مرد آن شهر اساطير نداشت. زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود. چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - شعر نشانی سهراب سپهری
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/شعر-نشانی-سهراب-سپهری
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. خانه ی دوست كجاست؟ در فلق بود كه پرسيد سوار. رهگذر شاخه ی نوری كه به لب داشت به تاريكي شنها بخشيد. و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت:. كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است. و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است. ميروي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ، سر بدر ميآرد،. پس به سمت گل تنهايي ميپيچي،. دو قدم مانده به گل،. پای فواره ی جاويد اساطير زمين ميماني. و تو را ترسي شفاف فرا ميگيرد. در صميميت سيال فضا، خشخشي ميشنوي:. رفته از كاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه ی نور.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - ترجمه شعر پشت دریاها به زبان انگلیسی
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/ترجمه-شعر-پشت-دریاها-به-زبان-انگلیسی
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. پشت دریاها Beyond the Seas. خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از اين خاک غريب. كه در آن هيچكسی نيست كه در بيشه ی عشق. قهرمانان را بيدار كند. قايق از تور تهی. و دل از آرزوي مرواريد،. نه به آبیها دل خواهم بست. نه به دريا-پريانی كه سر از آب به در می آرند. و در آن تابش تنهایی ماهی گيران. می فشانند فسون از سر گيسوهاشان. همچنان خواهم راند. همچنان خواهم خواند:. دور بايد شد، دور.". مرد آن شهر اساطير نداشت. زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود. چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - به سراغ من اگر مي آييد سهراب سپهری
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/به-سراغ-من-اگر-مي-آييد-سهراب-سپهری
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. واحه ای در لحظه Oasis in a Moment. به سراغ من اگر مي آييد،. پشت هيچستان جايي است. پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است. كه خبر مي آرند، از گل واشده ی دورترين بوته خاک. روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظريفی ست که صبح. به سر تپه ی معراج شقايق رفتند. پشت هيچستان، چتر خواهش باز است:. تا نسيم عطشي در بن برگي بدود،. زنگ باران به صدا مي آيد. آدم اين جا تنهاست. و در اين تنهايی، سايه نارونی تا ابديت جاری ست. به سراغ من اگر مي آييد،. چينی نازک تنهايي من! از روی پلک شب.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - شعر پیغام ماهی ها به زبان انگلیسی
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/شعر-پیغام-ماهی-ها-به-زبان-انگلیسی
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. پیغام ماهی ها The Fishes Convey a Message. رفته بودم سر حوض. تا ببينم شايد، عكس تنهايي خود را در آب،. آب در حوض نبود. هيچ تقصير درختان نيست. ظهر دم كردهی تابستان بود،. پسر روشن آب، لب پاشويه نشست. و عقاب خورشيد، آمد او را به هوا برد كه برد. به درك راه نبرديم به اكسيژن آب! برق از پولك ما رفت كه رفت. ولي آن نور درشت،. عكس آن ميخك قرمز در آب. كه اگر باد مي آمد دل او، پشت چينهاي تغافل مي زد،. روزني بود به اقرار بهشت. تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت كن. شعر های سهراب ...
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - قایقی خواهم ساخت
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/قایقی-خواهم-ساخت
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. پشت دریاها Beyond the Seas. خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از اين خاک غريب. كه در آن هيچكسی نيست كه در بيشه ی عشق. قهرمانان را بيدار كند. قايق از تور تهی. و دل از آرزوي مرواريد،. نه به آبیها دل خواهم بست. نه به دريا-پريانی كه سر از آب به در می آرند. و در آن تابش تنهایی ماهی گيران. می فشانند فسون از سر گيسوهاشان. همچنان خواهم راند. همچنان خواهم خواند:. دور بايد شد، دور.". مرد آن شهر اساطير نداشت. زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود. چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - واحه ای در لحظه به زبان انگلیسی
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/واحه-ای-در-لحظه-به-زبان-انگلیسی
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. واحه ای در لحظه Oasis in a Moment. به سراغ من اگر مي آييد،. پشت هيچستان جايي است. پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است. كه خبر مي آرند، از گل واشده ی دورترين بوته خاک. روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظريفی ست که صبح. به سر تپه ی معراج شقايق رفتند. پشت هيچستان، چتر خواهش باز است:. تا نسيم عطشي در بن برگي بدود،. زنگ باران به صدا مي آيد. آدم اين جا تنهاست. و در اين تنهايی، سايه نارونی تا ابديت جاری ست. به سراغ من اگر مي آييد،. چينی نازک تنهايي من! از روی پلک شب.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - شعر پشت دریاها سهراب سپهری
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/شعر-پشت-دریاها-سهراب-سپهری
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. پشت دریاها Beyond the Seas. خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از اين خاک غريب. كه در آن هيچكسی نيست كه در بيشه ی عشق. قهرمانان را بيدار كند. قايق از تور تهی. و دل از آرزوي مرواريد،. نه به آبیها دل خواهم بست. نه به دريا-پريانی كه سر از آب به در می آرند. و در آن تابش تنهایی ماهی گيران. می فشانند فسون از سر گيسوهاشان. همچنان خواهم راند. همچنان خواهم خواند:. دور بايد شد، دور.". مرد آن شهر اساطير نداشت. زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود. چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.
delgosha20.blogfa.com
سهراب سپهری - پیغام ماهی ها
http://www.delgosha20.blogfa.com/tag/پیغام-ماهی-ها
شعرهای سهراب سپهری به فارسی و انگلیسی. پیغام ماهی ها The Fishes Convey a Message. رفته بودم سر حوض. تا ببينم شايد، عكس تنهايي خود را در آب،. آب در حوض نبود. هيچ تقصير درختان نيست. ظهر دم كردهی تابستان بود،. پسر روشن آب، لب پاشويه نشست. و عقاب خورشيد، آمد او را به هوا برد كه برد. به درك راه نبرديم به اكسيژن آب! برق از پولك ما رفت كه رفت. ولي آن نور درشت،. عكس آن ميخك قرمز در آب. كه اگر باد مي آمد دل او، پشت چينهاي تغافل مي زد،. روزني بود به اقرار بهشت. تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت كن. شعر های سهراب ...
SOCIAL ENGAGEMENT