finaldestination.blogfa.com

gonewith7171thewind.persianblog.ir

از همه جا - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/tag/از_همه_جا

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. 38 غرق که میشوم! دلم واسه وقتایی که مامانم برام نامه مینوشت تنگ شده. معدم خیلی درد میکنه . دقیقا اسید معدمو تا داخل نای ام دارم حس میکنم. دلم تنگ شده واسه روزام.واسه بی خیالی هام.واسه بچگی هام. خشکی چشمم دوباره شروع شده! درمان قطعی که نداره! دوره ای خوب میشه بعد دوباره شروع میشه. یه نفر هست توی مجتمعمون که ویلن میزنه دلوم میخواد بدونم کیه! خدایی نکره ی نتراشیده هم مینوازه! دلوم ن رو خواست که همیشه تووی حس مطربیش غرقه!

gonewith7171thewind.persianblog.ir

برف میاد - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/post/85

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. شنبه رفتم پیاده روی و سر راهم رفتم باشگاه ثبت نام کردم. بعدم کل مسیره برگشتو واسه خودم عین سرخوشا برگشتم و یکم دویدم و یکم اواز خوندم تا رسیدم خونه! دیروزم اولین جلسه ی باشگاه منو مامان بود! خوب بود زیاد کار نکردم چون بعد از 6 ماه دوباره رفته بودم سراغ ورزش بعدش همش غرغر میکردم توی دلم که این مربی نمیذاره من امروز درست ورزش کنم! همون دیشب تمام عضلاتم گرفت! بعد گفتم خدا خیرش بده از بدنم کار نکشیدا! من عاشق هیکلش بودم!

gonewith7171thewind.persianblog.ir

دلا.... - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/post/88

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. امسال چقدر زود گذشت. بزرگ شدم.درد کشیدم.روحم قد کشید.یه چیزایی رو فهمیدم.یه چیزایی رو که یه روزایی فکر میکردم اگه نباشن من حتما میمیرم از دست دادم! فقط وقتی بهشون فکر میکنم احساس میکنم کتفم تیر میکشه و یه چیز سنگین گذاشتم روی دوشم! هنوز وقتی اشک بعضیارو میبینم واسه همون دلایلی که یه روزایی توی حماقتم ریختم تا چند روز به هم میریزم و به خودم فحش میدم اگه بخواد دیگه تکرار بشه! این ترم خیلی سنگینه! مامانمو این روزا کم میبینم.

gonewith7171thewind.persianblog.ir

no idea! - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/post/86

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. از 18 تیر نرفتم باشگاه! خودم توی خونه ورزش میکردم و دمبل میزدم تا اینکه یه روز اینقدر دیوونه بازی در اوردم سر این ورزش کردنه که دستم شکست! از بعد از اون کلا دیگه ترسیده شدم ضمن اینکه یه روزم رفتم باشگاه و استخون دستم دوباره نمایان شد و درد اومد سراغم دیگه نرفتم! نتیجه این شد بازوهایی که سفت کرده بودم الان شل شدن! و معلوم نیست چقدر باید زمان ببره تا بشه همونی که میخواستم! اخرش گفت من مزون دارم خواستی بیا پیش خودم! بعدم مرب...

gonewith7171thewind.persianblog.ir

havij! - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/post/87

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. قضیه اینه که من نمیتونم بنویسم! شاید مثلا اینجارو دوست ندارم! شایدم کلا حس نوشتن ندارم! کمی هم دلگرفته ام! دارم زور میزنم همه چیز اوکی باشه! مثلا من الان نمیدونم دقیقا چند کلیوام از بس هرجا رفتم یه عدد متفاوت دیدم! مثلا پرخوریم اینقدر زیاده که از معده درد میمیرم! مثلا فکر کن هفته ی دیگه مهمونی دعوتی نمیدونی باید خوشحال باشی یا ناراحت. ته دلت یه غصه هست و هزارتا سوال از خودت! دروغ نگید تحت هیچ شرایطی! و این قصه تمام میشه.

gonewith7171thewind.persianblog.ir

خاله زنکی - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/tag/خاله_زنکی

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. 1670;هارشنبه ٢٢ خرداد ۱۳٩٢ ] [ ۱:٥٥ ‎ق.ظ ] [ اسکارلت اوهارا* ]. میتونید درخواست رمز کنید و البته منم با یک سری قوانین خودم تشخیص میدم که رمز به کی تعلق میگیره! من در برابر نوع نگرش و برداشت کسی مقید نیستم و وظیفه ای ندارم! قصدم ازار کسی و زیر سوال بردن کسی نیست! اینجا فقط عقاید و نوع نگرش خودم -درست یا غلط- رو بیان میکنم! و این قصه تمام میشه. دنیای عاشقانه ی این روزای من. روزهای بهتری هم هست. مسیر جاودانه ی عشق.

gonewith7171thewind.persianblog.ir

غرغراسیون - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/tag/غرغراسیون

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. 1670;هارشنبه ٢٢ خرداد ۱۳٩٢ ] [ ۱:٥٥ ‎ق.ظ ] [ اسکارلت اوهارا* ]. میتونید درخواست رمز کنید و البته منم با یک سری قوانین خودم تشخیص میدم که رمز به کی تعلق میگیره! من در برابر نوع نگرش و برداشت کسی مقید نیستم و وظیفه ای ندارم! قصدم ازار کسی و زیر سوال بردن کسی نیست! اینجا فقط عقاید و نوع نگرش خودم -درست یا غلط- رو بیان میکنم! و این قصه تمام میشه. دنیای عاشقانه ی این روزای من. روزهای بهتری هم هست. مسیر جاودانه ی عشق.

gonewith7171thewind.persianblog.ir

هستم...هنوز! - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/post/91

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. چند روز پیش داشتم یه جزوه ای روتوی لپ تاپم میخوندم یهوو یادم اومد یکی از فایل هایی که hiddenکردمو باز کنم. حالا هرچی فکر میکردم اصلا یادم نمیومد اسمش چی هست فقط میدونستم که وجود داره! خلاصه اینکه بیخیالش شدم وگفتم اشکالی نداره یادم نمیاد دیگه اینم مثل بقیه ی فایلهای مخفی که نتونستم پیداشون کنم! اما خب این فرق داشت. یه گذشته ی فراموش شده بود و میخواستم حذفش کنم! حالا نمیتونم حذفش کنم. لطفا واسم دعا کنید! و این قصه تمام میشه.

gonewith7171thewind.persianblog.ir

و این قصه تمام میشه - باز هم میشه خندید*

http://gonewith7171thewind.persianblog.ir/post/93

باز هم میشه خندید*. با همه ی سختی ها با همه ی شکست ها باز هم میشه بلند شد و خندید*. و این قصه تمام میشه. من اونیم که سایه هم نداشت. دلش رو توی کوچه جا گذاشت. من اونیم که گریه میکنه. همون که بغضو ول نمیکنه. بهترین ،تنهاترین،عزیزترین مرد زندگیم. تو که قولت قول بود.تو که جون بهار قسم راستت بود. تو که همه دنیارو به عشق من میخواستی. من که سرمو میذاشتم کنار سرت و گریه میکردم. من که توی بغل تو همه ی درد دنیا یادم میرفت. من که به عشق تو بود که میخواستم زندگی کنم و از زنده بودن لذت ببرم. چرا رفتی.چرا بی قرارم.