fereshtyeasemani.blogfa.com

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/9012.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. که از خودش تنفر داشت. که از تمام دنیا تنفر داشت. و فقط یکنفر را دوست داشت. و با او چنین گفته بود. اگر روزی قادر به دیدن باشم. حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم. عروس * * گاه تو خواهم شد. و چنین شد که آمد آن روزی. که یک نفر پیدا شد. که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد. و دختر آسمان را دید و زمین را. رودخانه ها و درختها را. آدمیان و پرنده ها را. و نفرت از روانش رخت بر بست. دلداده به دیدنش آمد. و یاد آورد وعده دیرینش شد :. تاريخ سه ش...

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها -

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/post-57.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. خیره می شوم به تو. تویی که بی فاصله ازم دوری. همیشه غرق در رویا. هستی برایم بسان یک حوری. هر آنگاه که رو کنی به من. جادویم میکند چشمان نازت. فاصله گر نباشد بین ما. زنم بوسه بر آن لبهای بازت! تاريخ یکشنبه دوم بهمن ۱۳۹۰ساعت 11:51 نويسنده سارا. نمی دانم چرا ان شب ماه به من پشت کرده بود, یعنی با من قهر کرده بود؟ نامه های خطخطی(کیانا جووووووووووووووووووووونم). ღ ღ دختری از جنس شیشه ღ ღ. عشق را با تو شناختم. خاطرات يك عاشق دل شكسته. فقط به عشق تو نفس.

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها -

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/post-62.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد. تاريخ سه شنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 22:2 نويسنده سارا. عشق را با تو شناختم.

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها -

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/post-58.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. سهراب مگر نگفتی چشم ها را باید شس ت شستم ولی. گفت ی جور دی گر باید دید دی دم ولی. گفتی زیر باران باید رفت رفتم ولی. او نه چشم های خیس و شسته ام را. نه نگاه دیگر را هی چ کدام را ندید فق ط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوان ه ی باران زده. تاريخ پنجشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 11:35 نويسنده سارا. نمی دانم چرا ان شب ماه به من پشت کرده بود, یعنی با من قهر کرده بود؟ نامه های خطخطی(کیانا جووووووووووووووووووووونم). ღ ღ دختری از جنس شیشه ღ ღ. خط خطی های من.

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/8912.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود . پس از اندك زماني داد شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد : جاسوس مي فرستيد به جهنم! از روزي كه اين ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مي كند و. حال سخن درويشي كه به جهنم رفته بود اين چنين است: با چنان عشقي زندگي كن كه حتي بنا به تصادف اگر به جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند. تاريخ چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 20:57 نويسنده سارا. خط خطی های من.

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها - این روزها....

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/post-60.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. دلم میخواست کسی را پیدا میکردم حال این روزهایم را به او می گفتم. این روزها نمی دانم فکر هایم را باور کنم یا نه. این روزها شادم از تصورش. این روزها می ترسم که واقعی نباشد فکر هایی که به من و من به آنها خو گرفته ام. این روزها می خواهم به او بگویم. این روزها شادم و نگران از فردایی که . این روزها تمرین بودن میکنم برایت . نقشه ها کشیدم برایت . دنیا را میدهم برایت. این روزها می ترسم . تاريخ جمعه چهاردهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 19:4 نويسنده سارا. عشق را با تو شناختم.

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها - سقوط!

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/post-64.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. کوهنوردی بود که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود او پس از سال ها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود. او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی میرفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند، به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. خدایا کمکم کن . ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه میخواهی؟ ما تا چه حد ب...

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/9102.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. خیال من مث بادبادکی میمونه که تو دستای یه فرشته کوچولو میخنده. فرشته کوچولو با هیجان تمام بادبادکشو میبره تو مسابقه تا دستش به ته آسمون برسه و اول بشه. اون نخ بادبادکشو محکم تو دستش نگه میداره و شروع میکنه به دویدن. بادبادک با یه لبخند روی لبش آروم آروم بالا میره.همه به بادبادکه فرشته کوچولو خیره میشن. فرشته میخواد که بادبادکش تا ته آسمون بره.اینقد بره که به پرنده ها برسه. باد عجیبی شروع به وزیدن میکنه.همه بچه ها سعی دارن بادبادکشون رو پایین بیارن.

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/9009.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. وقتی بعد یه روزایی که با یه بنده ی خدایی خوش و خر م بوده،. سرش می خوره به سنگ و میفته زمین،. اون طرفم می ذاره می ره،. و همه چی بینشون تموم می شه ،. بعد ته تهش یه هفته،. یه ماه اشک و زاری و آه و ناله ،. یه ماه هضم اتفاقایی که افتاده،. دیگه به خودش میاد! می شینه یه کم فکر می کنه،. اونی که اونقد نامرد بوده. که وسط زمین و هوا ولش کنه. بذاره بره پی خوشی خودش،. واقعا اینهمه لیاقت داره؟ لیاقت تلخ کردن روزای خوشگلشو؟ لیاقت حتی یه بار اشک ریختنشو؟ خب آخه که چی؟

lahzehayeentezar.blogfa.com

دختر تنها -

http://www.lahzehayeentezar.blogfa.com/post-66.aspx

دوست داشته باش و زندگی کن.زمان همیشه از ان تو نیست. خیال من مث بادبادکی میمونه که تو دستای یه فرشته کوچولو میخنده. فرشته کوچولو با هیجان تمام بادبادکشو میبره تو مسابقه تا دستش به ته آسمون برسه و اول بشه. اون نخ بادبادکشو محکم تو دستش نگه میداره و شروع میکنه به دویدن. بادبادک با یه لبخند روی لبش آروم آروم بالا میره.همه به بادبادکه فرشته کوچولو خیره میشن. فرشته میخواد که بادبادکش تا ته آسمون بره.اینقد بره که به پرنده ها برسه. باد عجیبی شروع به وزیدن میکنه.همه بچه ها سعی دارن بادبادکشون رو پایین بیارن.