felfel-namaki.persianblog.ir

nilofari79.persianblog.ir

اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/74

1583;وشنبه ۱٢ تیر ،۱۳۸٥. اخیرا در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر. بین مادر و دختری را شنیدم. هواپیما درحال حرکت بود و آنها در ورودی. کنترل امنیتی همدیگر را بغل کردند و. مادر گفت: " دوستت دارم و آرزوی کافی. برای تومیکنم." دختر جواب داد: " مامان. زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده. است محبت تو همه آن چیزی بوده که من. احتیاج داشتم. من نیز آرزوی. کافی برای تومیکنم.". آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر. بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که. با کسی خداحافظی کردید که می.

nilofari79.persianblog.ir

اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/70

1583;وشنبه ٢٤ بهمن ،۱۳۸٤. جهان را ادامه میدهيم. امانت خدا بر زمين مانده بود. آدميان میگذشتند بی هيچ باری بر شانههايشان. خدا پيامبری فرستاد تا به يادشان بياورد، قول نخستين و بيعت اولين را . پيامبر گفت: ای آدميان، اين امانت از آن شماست. بردوشش كشيد. اين همان است كه زمين و آسمان را توان بر دوش كشيدنش نيست. پس به ياد آوريد انسان را و دشواریاش را. اما كسی به ياد نياورد. پيامبر گفت: عشق است. عشق است. عشق است كه بر زمين مانده است. مجال، اندك است و فرصت كوتاه. پا به جهان گذاشته بود، با لبخندی پيامبر را پاسخ گفت.

nilofari79.persianblog.ir

خواستگاری پسر نوح از دختر هابيل - اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/77

1588;نبه ۱٩ آبان ،۱۳۸٦. خواستگاری پسر نوح از دختر هابيل. پسر نوح به خواستگاری دختر هابيل رفت. دختر هابيل جوابش کرد و گفت: نه،. هرگز همسری ام را سزاوار نيستی تو با بدان نشستی و خاندان نبوتت گم شد. تو همانی که بر کشتی سوار نشدی. خدا را ناديده گرفتی و فرمانش را. به پدرت پشت کردی،به پيمان و پيامش نيز. غرورت غرقت کرد. ديدی که نه شنا به کارت آمد نه بلندی کوهها؟ پسر نوح گفت: اما آن که غرق می شود خدا راخالصانه تر صدا می زند،تا ان که بر. کشتی سوار است. من خدايم را لا به لای طوفان يافتم، در دل مرگ و سهمگينی سيل.

nilofari79.persianblog.ir

اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/68

1583;وشنبه ۱٢ دی ،۱۳۸٤. تكرار خطاهای گذشته را باكی نيست. از سودای گناه درگذر . توسن خيال كمتر ترا به هدفهايت راه میبرد. از وسوسههای گه گاه درگذر. شرنگ نفرت، شكوه عشق را ويران میكند. حقيقتی در راه است. كسی را شايد با تو نيازی باشد. از باور بيهودگی خويش درگذر. هر آنچه را كه داری غنيمت شمار. بنياد ايمان را، بيم ويران كند. زندگی را به تمامی پذيرا باش و برديگران ببخشای آنگاه روزگار ديگرشود. آينده اينجاست- هم اينجا- هم اكنون. نوشته شده در ساعت ۸:۳۳ ‎ق.ظ توسط بهاره. پيام هاي ديگران . زير اين گنبد فلفل نمكي.

nilofari79.persianblog.ir

اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/71

1740;کشنبه ٢۸ اسفند ،۱۳۸٤. و اين آغاز انسان بود. از بهشت كه بيرون آمد، دارايیاش فقط يك سيب بود . سيبی كه به وسوسه آن را. چيده بود. و مكافات اين وسوسه هبوط بود. فرشتهها گفتند: تو بیبهشت میميري. زمين جای تو نيست. زمين همه ظلم است. انسان گفت: اما من به خودم ظلم كردهام. اگر خدا چنين میخواهد. پس زمين از. خدا گفت: برو و بدان جادهای كه تو را دوباره به بهشت میرساند از زمين میگذرد،. زمينی آكنده از شر و خير، آكنده از حق و از باطل، از خطا و از صواب و اگر خير و حق. و صواب پيروز شد تو بازخواهی گشت و گرنه .

nilofari79.persianblog.ir

اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/73

1670;هارشنبه ٢٠ اردیبهشت ،۱۳۸٥. تو رازی و ما راز. پرده اندكي كنار رفت و هزار راز روي زمين ريخت. رازي به اسم درخت، رازي به اسم پرنده، رازي به اسم انسان . رازي به اسم هرچه كه ميداني و باز پرده فرا آمد و فرو افتاد. و آدمي اين سوي پرده ماند با بهتي عظيم به نام زندگي، كه هر سنگ ريزهاش. به رازي آغشته بود و از هر لحظهاي رازي ميچكيد. در اين سوي رازناك پرده، آدميان سه دسته شدند. گروهی گفتند: هرگز رازي نبود، هرگزي رازي نيست و رازها را ناديده انگاشتند. و پشت به راز و زندگي زيستند. خدا نام آنها را گمشدگان گذاشت.

nilofari79.persianblog.ir

اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/69

1587;ه‌شنبه ۱۱ بهمن ،۱۳۸٤. چگونه بر ترس غلبه كنيم؟ در زندگی روزمره، مادر الهی را از خاطر بردهايم. ما روحيه كودكی را از دست دادهايم. كودك بودن يعنی كنار گذاشتن هرگونه انتقاد و ايرادجويي، لذت بردن از زندگي،. سهيم شدن در همه خوبیها با ديگران، عشق ورزيدن و خنديدن. ما تصور میكنيم كه بالغ شدهايم و ديگر نيازی به آغوش پرمهر مادر نداريم،. اما لازم است كه دوباره كودك شويم و با همه دوست و مهربان باشيم،. نه ايرادجو و وحشتزده. ما در دنيای جاذبههای وهمآلود و اسارتها زندگی میكنيم. ترس و حرص روح ما را مجروح كرده است.

nilofari79.persianblog.ir

روي ماه و لاي ستار‌ه‌ها - اقيانوس رويا

http://www.nilofari79.persianblog.ir/post/76

1583;وشنبه ٢٢ آبان ،۱۳۸٥. روي ماه و لاي ستارهها. روي ماه و لاي ستارهها. يك نفر دنبال خدا ميگشت، شنيده بود كه خدا آن بالاست و عمري ديده بود كه دستها رو به. آسمان قد ميكشد. پس هر شب از پلههاي آسمان بالا ميرفت، ابرها را كنار ميزد، چادرشب. آسمان را ميتكاند، ماه را بو ميكرد و ستارهها را زير و رو . او ميگفت: ( خدا حتما يك جايي همين جاهاست) و دنبال تخت بزرگي ميگشت به نام. عرش، كه كسي بر آن تكيه زده باشد. او همه آسمان را گشت اما نه تختي بود و نه كسب. نه ردپايي روي ماه بود و نه شانهاي لاي ستارهها. بر عرش تكيه زده...

nilofari79.persianblog.ir

بال هايت را كجا گذاشتي؟ - اقيانوس رويا

http://nilofari79.persianblog.ir/post/75

1662;نجشنبه ۱٢ امرداد ،۱۳۸٥. بال هايت را كجا گذاشتي؟ با عرض سلام خدمت دوستان عزيزم. اقيانوس رويا دوساله شد البته با يك هفته تأخير آپ كردم . از همه عزيزانی كه توی اين دو سال هميشه همراه من بودن تشكر میكنم . و اميدوارم كمی و كاستیها رو به بزرگی خودتون ببخشين. من متأسفانه مدتيه كه دسترسيم به اينترنت خيلی محدوده و نمیدونم اين تا كی ادامه داره. ولی تمام سعيم رو میكنم كه زحمات دوستان رو جبران كنم. موفق باشيد و در پناه حق. بال هايت را كجا گذاشتي؟ اما من درخت نيستم تو نميتواني روي شانههاي من آشيانه بسازي. انسان ...