yasamin2008.persianblog.ir
گل یاسمین
http://yasamin2008.persianblog.ir/1387/10
اینجا خاطرات یک گل زیبای کوچولو ثبت میشه . گل یاسمین . قشنگترین گل دنیا. غذای کمکی . دندان . اولین دندونم داره درمیاد و حسابی اذیتم میکنه و چند روزه بد اخلاق شدم و همش نق میزنم چون لثه ام خیلی میخاره و درد میکنه. از دندانگیر هم خوشم نمیاد که بکشم به دندونم به جاش مامانم بهم هویج یا خیار میده . خیار رو خییییییییییلی دوست دارم. همچین میکشمش به لثه ام که قیژ قیژ صدا میده و یه کم آروم میشم. مامانم از هفته دیگه میره سر کار و من پیش مامان جونی می مونم. دست من و دست بابام :. انقدر هم با بابام جور شدم که نگو....
fastoos.persianblog.ir
سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/1390/12
دوستای خوبم نوروز همه مبارک. کلی حرف نگفته موند واسه بعد از تعطیلات. آخه نمی خوام گله کنم و حرف های ناراحتیمو بنویسم. برای همه دوستای خوبم آرزوی شادمانی و خوشی دارم. سالی پر از مهر و صفا و سلامتی. روی ماهتون رو از راه دور می بوسم. نوشته : سیب مهربون. در ساعت ٧:۳٩ ب.ظ روز شنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩٠. پيام هاي ديگران . شنبه 20 اسفند 90. چطور می تونم خوب باشم؟ با اینهمه استرس و ناراحتی مگه می شه خوشحال بود؟ خیلی کم مشکل داشتیم این چند روزه کلی استرس بهمون وارد شد. از این کثافتها به هم می خوره. جون سیبی یه مرد دیدین...
fastoos.persianblog.ir
آبله مرغووون - سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/post/1628
دخترکم 13 آذر آبله مرغون گرفت. یعنی 13 دونه های اولیه ظاهر شده. اینو جهت ثبت در تاریخ نوشتم. می گن دو روز قبل از پیدا شدن دونه ها فرد مبتلا به آبله مرغوون. به هر حال الان جوش هاش در حال خشک شدن هستن. نوشته : سیب مهربون. در ساعت ۱۱:٤٢ ق.ظ روز شنبه ۱۸ آذر ۱۳٩۱. پيام هاي ديگران . من هر چی بخوام اینجا می نویسم.طاقت نداری نخون . خانواده حق خوندن این مطالب رو ندارن. نامه هاتو بده به من. سيب هاي دست چين. چهارشنبه می تونه روز خوبی باشه! سه حیوان زندگی من. شاید خودم شاید او. عكسهايي از باغ سيب. صميمی ترين دوست من.
fastoos.persianblog.ir
بیمارستان ما - سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/post/1629
ما خانواده سه نفری هستیم. با سه جور بیماری در منزل. منم بهتره از بیماریهام نگم. من خودم اندازه یه بیمارستان بیمارم. بعد سالها همسرم رو بیشتر می بینم. همسر عزیزم رو به قیمت آبله دیدم . قراره چند روزی پیشم بمونه تو خونه. پیش خودتون بمونه ها هوراااااااااااااا هورااااااااااااااااااااا. فقط همسرم کلی کارهاش مونده . کلی ادم سو استفاده چی هستن تو شرکت که منتظرن همسرم نره و از کار بیشتر از همیشه در برن. این بود اخبار جدید از ما. تا بعد. نوشته : سیب مهربون. پيام هاي ديگران . نامه هاتو بده به من. سيب هاي دست چين.
fastoos.persianblog.ir
سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/1391/2
تولد دخترکم به خوبی برگزار شد. از تولد که داشتیم می اومدیم مادرهمسر همسفر شفیقمان شد تا یه هفته اعصاب منو تو قوطی به هم بزند. اگه بدونین چه بر بر من بی نوا گذشت. یعنی از 7 صبح شروع می کرد فک زدن و بد گفتن و دروغ گفتن و چرند گفتن و گیر دادن تاااااااااااااااااااااااااا نهار موقع نهار یه 5 دقیقه تنفس و دوباره حرففففففففففففففف مفتتتتتتتتتتت تا غروب . خدایا ازت ممنونم که بندگانت را مجبور کردی تا 5 نوبت با تو حرف بزنن. یعنی فقط موقع نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا از دستش راحت بودم. گاهی و فقط گاهی می خوابید.
fastoos.persianblog.ir
من غر نمی زنم - سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/post/1630
من غر نمی زنم. اگه می تونستم حرف بزنم که دیگه اینجا و اونجا نمی نوشتم. یا تو دلم نمی ریختم که غمباد شه. من اهل حرف زدن در مورد ناراحتیهام نیستم. ولی گاهی می نویسم. و وقتی می نویسم یعنی به اینجام رسیده. دقیقا اینجا (خوب نمی تونی ببینی کجام تصور کن). این پست محض اطلاع دوستانی بود که می گفتن من غرغرو هستم. نوشته : سیب مهربون. پيام هاي ديگران . من هر چی بخوام اینجا می نویسم.طاقت نداری نخون . خانواده حق خوندن این مطالب رو ندارن. نامه هاتو بده به من. سيب هاي دست چين. چهارشنبه می تونه روز خوبی باشه!
fastoos.persianblog.ir
فرشته کوچولوی من همیشه سلامت باشی و خوشبخت - سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/post/1626
فرشته کوچولوی من همیشه سلامت باشی و خوشبخت. با عزیز جون دعوا کردیم. یعنی عزیز جون به من توهین کرد از اون توهین ها که خرد می کنه وجودمو. از اونها که خسته می شم. از اون توهین ها که حتی اشکهام هم نمی تونه دربیاد(هر چند دو ساعت بعدش تا می شد گریه کردم). خیلی ناراحتم کرد خیلی. 3ساعت بعد از دعوا : فرگلکم بلزشو ورداشت و واسمون آهنگ آشتی کنون زد. می رفت پیش باباش هی م یگفت مامان رو ببخش می اومد پیش من می گفت بابا رو ببخش. امروز فرگلم بیدار که شد گفت: مامان شما تو اتاق من خوابیدی؟ من: از کجا می گی؟ فرگل: ببین مام...
fastoos.persianblog.ir
ممنونم - سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/post/1623
خدایا از اینکه دخترکم سالمه. از اینکه همسر خوب و سالمی دارم. از اینکه خودم . سالم که نیستم ولی هستم ازت ممنونم. همین فعلا زیاده عرضی نیست. نوشته : سیب مهربون. در ساعت ۱:۳۳ ب.ظ روز دوشنبه ۱ آبان ۱۳٩۱. پيام هاي ديگران . من هر چی بخوام اینجا می نویسم.طاقت نداری نخون . خانواده حق خوندن این مطالب رو ندارن. نامه هاتو بده به من. سيب هاي دست چين. چهارشنبه می تونه روز خوبی باشه! سه حیوان زندگی من. شاید خودم شاید او. عكسهايي از باغ سيب. دوست هاي سيب كوچولو. آسمان آبی ساندی مهربون. چرخ و فلک آمینا گلم.
fastoos.persianblog.ir
سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/1391/7
می رم سر کار. هنوزقطعی نشده ولی میرم. یعنی به توافق نرسیدیم. دیپلم حسابداریمو تقریبا گرفتم. اینکه می گم تقریبا واسه اینه که مدرکمو نگرفتم. با رییس جدید که دوست صمیمی همسرمه داشتم در مورد کار حرف می زدم و شرایطم. خلاصه این حرف من انگاری دوست همسرمو بدجور به هم ریخت. به طوری که تصمیم گرفته خونه شو عوض کنه. آخه به همسرم گفت همسرت اینو به من گفته. شما که حتی خونه ندارین (اون خونه داره) زنت چطور می تونه اینهمه با آرامش حرف بزنه و احساس خوشبختی کنه. نوشته : سیب مهربون. در ساعت ٢:۳٢ ‎...پيام هاي ديگران .
fastoos.persianblog.ir
سيب مهربون
http://fastoos.persianblog.ir/1391/3
می دونین امروز خیلی بهترم. حس بد تنها بودن تا ساعت 13 ادامه داشت. دوست نداشتم دخترک متوجه شه. سرم کردم تو بالشت و تا می تونستم زار زدم. تا اینکه همسرم اومد تو اتاق. اولش فکر کرد شوخیه. بعد تونستم تو گریه هام همه حسمو بهش بفهمونم. اینهمه گریه واسم لازم بود. بعد مدتها اشکهاشو دیدم. اشکهایی تنهایی شو. اونم عین من تنهاست. همیشه می گه منو داره. فقط منو داره. التماسش کردم که مواظب فرگلم باشه و بذاره من برم. ولی فقط گریه کرد. با هم حرف زدیم. گریه کردم. بغض کردم. گریه کردم. به این فکر می کردم که عاشقشم. فرگل: خو...