faramushi.blogfa.com

entezar69.blogfa.com

باران - یادت هست .......................

http://www.entezar69.blogfa.com/post-21.aspx

و یادت هست در یک عصر پاییزی چه ها کردی. مرا تنهای تنها با دلی غمگین رها کردی. گذشتی نرم نرمک از نگاهی مانده در باران. چرا با روح سرگردان من اینگونه تا کردی. تمام شعرهایم را برایت یک به یک خواندم. بگو دیوان شعرم را چرا ماتم سرا کردی. و گفتی زیر لب رفتم ، بمان با درد تنهایی. ندانستی غمی شیرین برایم دست و پا کردی. همین امشب دلم می میرد از احساس تنهایی. چه می داند کسی شاید به مرگم اعتنا کردی. در تنهايي خود لحظه ها را برايت گريه کردم. در بي کسيم براي تو که همه کسم بودي گريه کردم. این دفتر ناچیز دیوان من است.

entezar69.blogfa.com

باران - دل شکستن صدگناه است

http://www.entezar69.blogfa.com/post-22.aspx

دل شکستن صدگناه است. اگر دنياي ما دنياي سنگ است بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است اگر. دنياي ما دنياي درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است اگر عاشق. شدن پس يک گناه است. دل عاشق شکستن صد گناه است. من به ارزوم نرسیدم اما ازاینکه میبینم ارزوم توی اغوش دیگه ای. هیچ حرفی برای گفتن ندارم من همه زندگیمو ازدست دادم. بدترین روز زندگی من بود. خیلی سخته اونی که همه زندگیت بود. ببینی کنارشخص دیگه ای نشسته باشه. هیچی نتونی بگی جز اینکه. گلم باغچه نو مبارک. هنوز که هنوزه دیوونتم. تورفتی ولی بدون که من تا اخر عمر چشم.

entezar69.blogfa.com

باران - عاشقانها..............................

http://www.entezar69.blogfa.com/post-24.aspx

ه دختر گفت اگه یه روزی به قلب. احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم. تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد.حال دختر خوب نبود.نیاز فوری به قلب داشت.از پسر خبری نبود.دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی.ولی این بود اون حرفات.حتی برای دیدنم هم نیومدیشاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید. چشمانش را باز کرد.دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟ لحظه های بی تو.

entezar69.blogfa.com

باران -

http://www.entezar69.blogfa.com/post-17.aspx

سال نو برتمامی عاشقان مبارک باد. هفت تا کفن پوسوندم. پیرهن سیاه تنت کن. من فقط یه استخونم. ببین چی کردی با من. فکرکن فقط یه لحظه. نذاردیگه بیشترازاین تنم توگوربلرزه. ازت یه خواهشی دارم زیر طابوتم ونگیر. وقتی که رفتم زیر خاک قبرمنو بقل نگیر. حالادیگه راحت راحتی هرکاری که میخوای بکن. منوبه کی فروختی مفت. فقط تاهفت روز سیاه تنت کن. شبای جمعه یادی از ماکن. عشقی که بردی باشه حلالت. عمری که بردی باشه حرومت. فقط بدون روز قیامت جلوی راه تو رو می گیرم. تقاص عمری که از دست رفته روازت می گیرم. لحظه های بی تو.

entezar69.blogfa.com

باران -

http://www.entezar69.blogfa.com/post-19.aspx

می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟ از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک،. مجبور به زیستن هستم. از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟ از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟ ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد. از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟ شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم،. به نوعی گناهکاری شناخته شدم. از من بریدی و از این آشیان پریدی. پسرک م...

entezar69.blogfa.com

باران

http://www.entezar69.blogfa.com/8902.aspx

و یادت هست در یک عصر پاییزی چه ها کردی. مرا تنهای تنها با دلی غمگین رها کردی. گذشتی نرم نرمک از نگاهی مانده در باران. چرا با روح سرگردان من اینگونه تا کردی. تمام شعرهایم را برایت یک به یک خواندم. بگو دیوان شعرم را چرا ماتم سرا کردی. و گفتی زیر لب رفتم ، بمان با درد تنهایی. ندانستی غمی شیرین برایم دست و پا کردی. همین امشب دلم می میرد از احساس تنهایی. چه می داند کسی شاید به مرگم اعتنا کردی. در تنهايي خود لحظه ها را برايت گريه کردم. در بي کسيم براي تو که همه کسم بودي گريه کردم. این دفتر ناچیز دیوان من است.

entezar69.blogfa.com

باران

http://www.entezar69.blogfa.com/9007.aspx

ه دختر گفت اگه یه روزی به قلب. احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم. تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد.حال دختر خوب نبود.نیاز فوری به قلب داشت.از پسر خبری نبود.دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی.ولی این بود اون حرفات.حتی برای دیدنم هم نیومدیشاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید. چشمانش را باز کرد.دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟ لحظه های بی تو.

entezar69.blogfa.com

باران - هرگاه دلت هوایم راکرد...................................

http://www.entezar69.blogfa.com/post-25.aspx

هرگاه دلت هوایم راکرد. خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را افرید. عجب معلم بدی است این طبیعت که اول امتحان میگیرد بعد درس م. ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را. رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی. هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند. همیشه انقدر ساده نرو و مگذر لااقل نگاهی به پشت سرت کن! و تو هیچ وقت او را ندیده ای.

entezar69.blogfa.com

باران - دوستت دارم.......................

http://www.entezar69.blogfa.com/post-16.aspx

به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد. غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد. می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی می رسد روزی که تنها مرگ را باور کنی. می رسد روزی که تنها در کنار قبر من شعرهای کهنه ام را مو به مو از بر کنی. یه داستان کوتاه اما جالب. يه دختر كوري تو اين دنياي نامرد زندگي مي کرد . اين دختره يه دوست پسري داشت كه عاشقه اون. نوشته شده در سه شنبه هفدهم دی ۱۳۸۷ساعت 18:54 توسط انتظار. این دفتر ناچیز دیوان من است. لحظه های بی تو.