ezraaeell.persianblog.ir

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL - عمو نوروز

http://ezraeell.blogfa.com/post-591.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. نیا این جا. که این خونه عزاداره! پدر خرج یه سال قبل شب عید بدهکاره! چشای مادر از سرخی مث ماهی هفت سینن،. که از بس تر شدن دائم، دیگه کم کم نمی بینن. برادر گم شده پ شت س رنگای فراموشی. تن خواهر شده پر پر تو بازار هم آغوشی. توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست،. تا وقتی نون خوش بختی میون کوله بارت نیست! بهار از یاد ما رفته! توی سفره نه هفت سینه، نه نونه، نه پول نفته! تو این خونه تمام سال زمستونه. بهار شادی عید یکی از این جا دزدیده.

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL

http://ezraeell.blogfa.com/9103.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. سینما . . . سینما فرهنگ. ساعت 21:50. ده دقیقه تا شروع فیلم. روی صندلی های سالن نشسته ام و بی هیچ حرکتی روی صورتم به دیوار خیره ام. نه دقیقه تا شروع فیلم. هنوز هم بی حرکتم.اطرافم پر است از ادم اما کسی متوجه حضور من نیست.دو بار بی عذرخواهی پایم را له کردند. پنج دقیقه تا شروع فیلم. صدای یک زن.برای دیدن فیلم.لطفا به سالن دو مراجعه کنید. آرام برخواستم .به سمت در خروج.مرد نگهبان مرا دید.مرا فهمید.از در رد شدم و گفت: فیلم نمیبینی. وحشت دارم از پنه...

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL

http://ezraeell.blogfa.com/9105.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. يک پياده رو تقريبا خلوت . . . . يک مرد ، يک زن . يک زوج . خوشبختيشان پاي خودشان! يک مرد ، يک مرد . يک شراکت . سود و ضررشان پاي خودشان! يک زن ، يک زن . يک رفاقت . معرفت و اعتمادشا. يک پسر ، يک دختر . يک رابطه . پاکي و ناپاکيش پاي خودشان! و انتهاي پياده رو . يک من ، يک تنهايي! يک رنج . آخر و عاقبتش پاي ت و. نوشته شده در دوم مرداد 1391ساعت 1 قبل از ظهر توسط امید. سینما . . . دخترم . . . مادر شاهکار طبیعت است. پیرمرد . . . . دست نوشته فرشته مرگ.

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL - دخترم . . .

http://ezraeell.blogfa.com/post-585.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. دخترم . . . دخترم، دنیا جای مزخرفیست.اینجا هنوز آدمها را زندهبهگور میکنند! دخترم، دنیا جای مزخرفیست.اینجا زن و مرد فرقی ندارد، همگی گریه میکنند! دخترم، دنیا جای مزخرفیست.اینجا همگی گیر افتادهایم. نامهی داخل شیشهای که به دریا انداختیم، اسیر بازی موجها شد و هرگز به دست خدا نرسید! دخترم، دنیا جای مزخرفیست.اینجا آسمان هم از قضاوت آدمها میترسد.بغض میکند اما نمیبارد! دخترم، دنیا جای مزخرفیست.اینجا چتر نداشتن نشانهی دیوانگیست! سینما . . .

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL - مرگ ....

http://ezraeell.blogfa.com/post-584.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. هیچ کس نمی خواهد بمیرد. حتی افرادی که می خواهند به بهشت بروند حاضر نیستند به خاطر آن بمیرند. و همچنین مرگ مقصدی است که همه ی ما در آن شریک هستیم. هیچکس تا به امروز از آن فرار نکرده است. و باید هم چنین باشد. چرا که مرگ بهترین ابتکار زندگی است. او مامور تغییر آن است. او افراد قدیمی را از صحنه پاک می کند تا راهی برای افراد جدید باز شود. در حال حاضر فرد جدید شما هستید البته نه خیلی دور از زمان حال شما به آن فرد. اما این یک واقعیت است. زنانه تری...

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL - مادر شاهکار طبیعت است

http://ezraeell.blogfa.com/post-583.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. مادر شاهکار طبیعت است. وقتی کودکند می خواهند برای مادرشان هدیه بخرند ولی پول ندارند. وقتی که بزرگتر می شوند ، پول دارند ، ولی وقت هدیه خریدن ندارند. وقتی که پیر می شوند ، پول دارند وقت هم دارند ، ولی مادر ندارند . نوشته شده در بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت ۲۳ بعد از ظهر توسط امید. سینما . . . دخترم . . . مادر شاهکار طبیعت است. پیرمرد . . . . خدا پنهانی به فکر آفریدن من افتاد! پدر مادرم پنهانی عشق بازی کردند تا من بوجود آمدم!

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL

http://ezraeell.blogfa.com/9204.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. چمدانش را بسته بودیم. با خانه سالمندان هم، هماهنگ شده بود. یک ساک هم داشت با یک قرآن کوچک،. کمی نان روغنی، آبنات قیچی و کشمش. چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی. گفت: مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم. یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه! گفتم: مادر من، دیر میشه ، چادرتون هم آماده ست، منتظرند. اونا که اصلا منو نمیشناسند! آخه اونجا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم. همه چیزو فراموش می کنی. نوشته شده د...

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL -

http://ezraeell.blogfa.com/post-587.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. يک پياده رو تقريبا خلوت . . . . يک مرد ، يک زن . يک زوج . خوشبختيشان پاي خودشان! يک مرد ، يک مرد . يک شراکت . سود و ضررشان پاي خودشان! يک زن ، يک زن . يک رفاقت . معرفت و اعتمادشا. يک پسر ، يک دختر . يک رابطه . پاکي و ناپاکيش پاي خودشان! و انتهاي پياده رو . يک من ، يک تنهايي! يک رنج . آخر و عاقبتش پاي ت و. نوشته شده در دوم مرداد ۱۳۹۱ساعت ۱ قبل از ظهر توسط امید. سینما . . . دخترم . . . مادر شاهکار طبیعت است. پیرمرد . . . . دست نوشته فرشته مرگ.

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL - پیرمرد . . . .

http://ezraeell.blogfa.com/post-582.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. پیرمرد . . . . در بساط ژندهاش رنگ پیدا میکنی. رنگ شادی که به زندگی کودکان میزند. کاش با فروش بادکنکها، خستگیهایش کم شود! آبی زرد نارنجی و سفید. و در دستان پینه بستهاش خط و خطوط فراوان از پیچ و خم زندگی و یک معمای حل نشده هست:. امروز چگونه به فردا میرسد؟ و خدا هنوز آن بالا است. کاش با فروش همه بادکنکها، خستگیهایش کم شود! نوشته شده در بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت ۱۲ بعد از ظهر توسط امید. سینما . . . دخترم . . . مادر شاهکار طبیعت است.

ezraeell.blogfa.com

EZRAEELL

http://ezraeell.blogfa.com/9202.aspx

اگرخواستی بیایی من همانجایی هستم که بودم همانجایی که رهایم کردی. بر تنم بپیچ سخت. آنقدر که فرو دادن بغض ستمگر این سالها. برای گلوی کبودم آسان شود. سایه ات را نه بر جسمم. که بر جانم بینداز. مگذار حتی لحظه ای از خیالت. به دام خاطره ای مشکوک بیفتم. روحم را میان بازوانت حبس کن. تنم که از کنار تنت تکان نمی خورد. چشمم را با بوسه هایت بر دنیا ببند. آن وقت لبهایم جز نام تو زمزمه نمیکنند. بی خیال همه ی تهمت هایی که به مجنون زدند. مرا همینطور دیوانه وار دوست بدار. باور کن بیشتر به هم می آییم. سینما . . .