yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/author-yekdastanak.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود" لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین" . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت .سگ هم کیسه راگرفت و رفت . قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد .
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/9012.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز. وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی حالا برش گردون زود باش. باید بیشتر کره بریزی وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی هیچ وقت! عقلتو از دست دادی؟
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/9011.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. گروهبان که از خواهر و مادر بچه بازجویی میکرد، سروان دست بچه را گرفت و با خود به اتاق دیگر برد. بچه زیرلب گفت: رفته آسمان. سروان با تعجب پرسید: چی؟ بچه گفت: نه. هر شب از آسمان پایین میآید، با ما شام میخورد. سروان چشم گرداند و در کوچکی را در سقف دید. نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۰ساعت ۱۶:۳۴ بعد از ظهر توسط غریبه. مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/8809.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. اول برج است . به خانه می روم با جعبه شیرینی در دست . چشم هایم خیس است و در حسرت آن خروس قندی هستم که سالها پیش ، روزی پدرم با چهره ای. خندان به من داد اما آن را پس دادم و گفتم :این هم شد شیرینی؟ چشمان پدرم خیس شد . بر گرفته از روزنامه همشهری با اندکی تصرف. نوشته شده در دوشنبه دوم آذر ۱۳۸۸ساعت ۱۴:۴۶ بعد از ظهر توسط غریبه. Powered By BLOGFA.COM.
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/8804.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. می گفت آدمهای گروه ایکس همه دروغ گو و آدمهای بی خودی اند . اصلا نباید باهاشون ارتباط داشت و. کلا خیلی خطرناکند . هرجا می رفت ازشون بد می گفت. گذشت و گذشت تا یکی از این افراد با هر ترفندی که بود وارد زندگی آنها شد و با فرزندش وصلت. کرد شروع کرد به افشا گری از این و آن در فامیل برای او . فامیل به هم ریخت بهش گفتند به گروه. ایکسی ها گوش نده همین جوری اند دروغ می گند .
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/8712.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. اولین شعرش که چاپ شد پدرش یک دو چرخه آورد . دومین شعر که چاپ شد پلیس پدرش را برد . نوشته شده در یکشنبه چهارم اسفند ۱۳۸۷ساعت ۱۱:۴۶ قبل از ظهر توسط غریبه. Powered By BLOGFA.COM.
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/author-gharibeh.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز. وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی حالا برش گردون زود باش. باید بیشتر کره بریزی وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی هیچ وقت! عقلتو از دست دادی؟
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/8806.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. یک روز کامل با هم بودیم و خوش گذشت،اما نمی دانستیم این یک روز ، آخرین روزیست که با هم. اگر به سرمان نمی زد که آن روز را با هم باشیم . امروز بی هم نبودیم . برگرفته از روزنامه همشهری با اندکی تصرف. نوشته شده در سه شنبه دهم شهریور ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۵۰ بعد از ظهر توسط غریبه. Powered By BLOGFA.COM.
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/8901.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. سکوی مقابل فرش فروشی پاتوق من و دوستانم بود . خاطرات شیرین آن روزها را فراموش نمی کنم. غروب یکی از روزها دختر کوچکی مقابل سکو زمین خورد ، به سرعت او را بلند کردم و برای اینکه جلوی. گریه اش را بگیرم به او یک آدامس دادم . از آن روز به بعد گاهی برای گرفتن آدامس نزد من می آمد . چند روز پیش پس از سالها بر حسب اتفاق از آنجا گذشتم ، به یاد خاطرات گذشته به سکو خیره شدم.
yekdastanak.blogfa.com
داستانک ها
http://yekdastanak.blogfa.com/8810.aspx
عطر بخار چای تازه. هیچ کس او نمی شود. حكايت زيبا و داستان. قشنگ تر از صداي باران. محمد جواد عبدي - راديو جوان. آسمان گرگ و ميشي. پیرمرد ایستاده بود دم در و پسر جوان را جلوی همه، بلند بلند نصیحت می کرد. وسط حرف هایش هم به مردمی که برای روضه آمده بودند، خوش آمد می گفت. پسر سرش را انداخته بود پایین و به حرف های پیرمرد گوش می داد. پیرمرد: نمی گویم ننداز، بنداز، ولی آخه این چیه؟ بچه مسلمان را چه به این رفتارها؟ منبع : سایت ساعت صفر :. Http:/ zerotime.org/vdcfitdjaw6dm.giw.html. Powered By BLOGFA.COM.