doriye-m.blogfa.com

sadehdal.blogfa.com

آخرین نفس ها

http://www.sadehdal.blogfa.com/8906.aspx

دست هایی از جنس دوست داشتن. وقتی گفت می خواهی زنده ات کنم، من سال ها بود که مرده بودم. سال ها بود که درد مردن و عذاب جان کندن را فراموش کرده بودم. از آخرین باری که مرده بودم سال ها می گذشت. اما من هنوز از یادآوری آن وحشت داشتم. گویی زخم های مرگ هنوز التیام نیافته بودند. دوباره گفت:"می خواهی از مرگ بیرون بیاورمت؟ من در تردید بین شیرینی زنده شدن و تلخی مرگی که باز انتظارم را می کشید بودم. که او با دست هایش که از جنس دوست داشتن بودند مرا از اعماق مرگ به سطح زندگی آورد. و من عاشق شدم. کلبه دلم کمی دلگیر است.

sadehdal.blogfa.com

آخرین نفس ها -

http://www.sadehdal.blogfa.com/post-54.aspx

من روحم هم خبر نداشت که روزی با خنجری پوستم را بخراشی . عریان بین برف ها رهایم کنی تا زخم هایم دوباره سر باز کنند . تو روحت خبر داشت؟ Design By : nightSelect.com. کلبه دلم کمی دلگیر است. باید هر روز چیزی بنویسم. چون چیزی به پایانم باقی نمانده. اندوه بی تو بودن / فرزین. قالب های نایت سلکت. قالب های نایت اسکین. بلاگ 2 آی [ Blog2i ].

violette.blogfa.com

ضربان معكوس - یک روز..

http://www.violette.blogfa.com/post-31.aspx

برايم از دور دست ها دست تكان نده من تو را همين نزديكی ها گم كرده ام. آن هنگام که از دست دادن عادت می شود، به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست. ای باعث و بانی پریشانی من. یک روز به هم گذارمان می افتد. نوشته شده در 2010/11/11. میان عشق و نفرت فاصله ایست شیشه ای. و من با سنگی در مشت در این فاصله سرگردانم. نه چتر با خود داشتی، نه روزنامه، نه چمدان. از کجا باید میفهمیدم مسافری؟ باورم نمی شه مليحه. عشق هرگز نمي ميرد. سنگ، كاغذ، قيچي شادان.

violette.blogfa.com

ضربان معكوس - باز بارونه..

http://www.violette.blogfa.com/post-36.aspx

برايم از دور دست ها دست تكان نده من تو را همين نزديكی ها گم كرده ام. خيس شد خاطره ها،. آفرين بر دل ابري هوا. و تمام دلت از غصه دنيا خالي. هر وقت كه بارون مي زنه، تو رو كنارم مي بينم. حس مي كنم پيش مني، هنوزم عاشق ترينم. نوشته شده در 2011/2/1. میان عشق و نفرت فاصله ایست شیشه ای. و من با سنگی در مشت در این فاصله سرگردانم. نه چتر با خود داشتی، نه روزنامه، نه چمدان. از کجا باید میفهمیدم مسافری؟ باورم نمی شه مليحه. عشق هرگز نمي ميرد. سنگ، كاغذ، قيچي شادان.

violette.blogfa.com

ضربان معكوس - تو

http://www.violette.blogfa.com/post-32.aspx

برايم از دور دست ها دست تكان نده من تو را همين نزديكی ها گم كرده ام. از تو كه می نویسم، هم وزن را رعایت می كنم هم قافیه را. اگر خودت هم پیشم بودی كه دیگر همه چیز ردیف ردیف می شد. آرام تر سکوت کن! صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد. نوشته شده در 2010/12/2. میان عشق و نفرت فاصله ایست شیشه ای. و من با سنگی در مشت در این فاصله سرگردانم. نه چتر با خود داشتی، نه روزنامه، نه چمدان. از کجا باید میفهمیدم مسافری؟ باورم نمی شه مليحه. عشق هرگز نمي ميرد. سنگ، كاغذ، قيچي شادان.

parandeh2019.blogfa.com

عطسۀ آفتاب - خبر ویژه

http://parandeh2019.blogfa.com/post-136.aspx

دنیای این روزای من. بابام صبح بهم پیامک داد گفت:. منم گفتم چشم حتما میام. یعنی میخواد دعوام کنه؟ نوشته شده در سه شنبه سی ام آذر ۱۳۸۹ساعت 11:31 توسط سعید. سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی. خطاب امد که واثق شو به الطاف خداوندی. این وبلاگ رو کسانی میخونن که صمیمی ترین و محرم ترین دوستان من هستن. کسانی که داستان زندگیم رو خوندن و الان مهربانانه همراهم هستند. دلنوشته های رنگین کمونی. فریادی و. دیگر هیچ. خاطرات گاه به گاه سایه. دست نوشته هاي يک عروسک. آشپزی رنگین(خانم معلم مهربونم). با تو اي سنگ صبورم.

parandeh2019.blogfa.com

عطسۀ آفتاب - مرد یا سرد؟!!!

http://parandeh2019.blogfa.com/post-151.aspx

دنیای این روزای من. حدود چهل دقیقه بود که داشتم مینوشتم حیف شد با زدن یک دکمۀ اشتباه همه اش پرید. افسوس از زمان از دست رفته و وقت تلف شده. حتما قسمت نبود اون مطالب رو که رنگ و بوی سیاسی داشت رو براتون بنویسم. داشتم درمورد پرجم ایران ایراد سخن میکردم! انگار به من نیومده حرف سیاسی بزنم :). اما حال گیریه آدم نیم ساعت با تفکر و تامل بنویسه بعد با زدن یک دکمه اشتباه همه اش بپره خدا نصیبتون نکنه :). هنوز جواب امتحانات پایان ترمم نیومده تا ببینم چه دست گلهایی به باد داده ام. من بیتفاوت شده ام یا ناچار؟ دردهایی ...

parandeh2019.blogfa.com

عطسۀ آفتاب - خداحافظ! همين حالا...

http://parandeh2019.blogfa.com/post-145.aspx

دنیای این روزای من. سلام فرشته هاي مهربونم. ديگه وقتش رسيده خداحافظي كنيم. اما مطمئن باشيد هميشه دعاگوتون هستم و ازتون التماس دعا دارم. اگر زنده باشم از اين به بعد سالي يك بار آپ ميكنم و آن هم اول هر سال است. من رو ببخشيد اين مدت خيلي غمگينتون كردم. خدا من رو ببخشه حلالم كنيد. ميدونم اين خداحافظي براي همه مون تلخه اما.خدانگهدار تا. نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم دی ۱۳۸۹ساعت 20:22 توسط سعید. سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی. خطاب امد که واثق شو به الطاف خداوندی. دلنوشته های رنگین کمونی. با تو اي سنگ صبورم.

parandeh2019.blogfa.com

عطسۀ آفتاب - من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب...

http://parandeh2019.blogfa.com/post-154.aspx

دنیای این روزای من. من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب. سالهاست که دچار دگرگونیهای روحی بسیاری هستم. مثلا ممکنه یه روز شاد باشم یک روز غمگین. صبح تا غروب بگم و بخندم و شب که میشه با کوچکترین مسئلۀ ناراحت کننده انگار بزرگترین مصیبت رو دیده ام! میدونم علت اصلیش چیه. بعد از اون دوران وحشتناکی که سر قضیۀ عشق و عاشقی داشتم و اون خرابکاریهای وحشتناک حسابی از زندگی ناامید شده بودم. خدای خوبم دلش برام سوخت و دوباره بهم فرصت داد تا بتونم با نزدیک شدن به خودش زندگی تباه شده ام را از نو بسازم. گذشت و گذشت و گذشت.

sadehdal.blogfa.com

آخرین نفس ها

http://www.sadehdal.blogfa.com/8905.aspx

تقدیم میکنم به تو تمام خط خطی هایم را. تمام احساسم را . شایدم تمام خودم را. بی چشم داشت می بخشم. آب و جارو کن. این دل گرد و غبار گرفته را. شاید دوباره از گور برخیزم. می نویسم " تو ". واین "تو" ، یعنی همه چیز. می نویسم از " تو ". ناگاه تمام واژه هایم خیس می شوند. ناگاه اشک هایم پر میشوند از عطر وجودت. برای " تو ". می نویسم " تو ". نگاهت مرا به ستوه می آورد. تو " تکرار نشدنی هستی. کدام واژه بعد از تو برایم معنا خواهد داشت. می نویسم " تو ". و " تو " را پنهان میکنم در پستوی سینه ام. در تمام لحظات خیالم.