mahpishoniyeloos.blogfa.com
Elnino without Nobody
http://mahpishoniyeloos.blogfa.com/8909.aspx
هدیه ی سال نو. درود بر همه ی شما دوستان نازنینم. بچه ها این داستان رو از کتاب ادبیات سال دوم دبیرستان نوشتم. نوشته ی ویلیام سیدنی پورتر معروف به ا.هنری. خیلی داستان قشنگیه.خیلی دوسش دارم. نمی دونم تو کتاب شماها هم بود یا نه.اصلا اگه بود،الان یادتونه. خواهش می کنم حتما بخونید و نظرتون رو بگید. ممنون مهربونا. يک دلار و هشتاد و هفت سنت! تمام پولش همين بود و شصت سنت آن را پول خرد هايي تشکيل مي داد که ( دلا ) با چانه زدن با بقال و قصاب و سبزي فروش جمع کرده بود. به نظر می رسید آن وقتی که صاحب خانه هفته ای سی د...
mahpishoniyeloos.blogfa.com
Elnino without Nobody
http://mahpishoniyeloos.blogfa.com/8906.aspx
در قصه اي قديمي حکايت مي کنند که وقتي روزي روزگاري در سرزميني دور,مردم گناهان بسيار کردند و مورد خشم خداوند قرار گرفتند, پروردگار بر آن شد تا تنبيهي سخت بر آنها مقدر فرمايد. تنبيهي سخت تر از آتش, سيل , زلزله, قحطي و بيماري .تنبيهي که نسل ها را سوزاننده تر از آتش بسوزاند, بي آنکه کسي ببيندش يا بر آن واقف شود. پس خداوند دو واژه ي ( دوست دارم. را ذهن وقلب مردم پاک کرد.چنانکه از روز ازل آن کلمات را نه شنيده , نه گفته و نه احساس کرده باشند. ابتدا همه چيز عادي و زندگي به روال هميشگيه خود در گذار بود. نوشته شده...
mahpishoniyeloos.blogfa.com
Elnino without Nobody - هدیه ی سال نو...
http://mahpishoniyeloos.blogfa.com/post-71.aspx
هدیه ی سال نو. درود بر همه ی شما دوستان نازنینم. بچه ها این داستان رو از کتاب ادبیات سال دوم دبیرستان نوشتم. نوشته ی ویلیام سیدنی پورتر معروف به ا.هنری. خیلی داستان قشنگیه.خیلی دوسش دارم. نمی دونم تو کتاب شماها هم بود یا نه.اصلا اگه بود،الان یادتونه. خواهش می کنم حتما بخونید و نظرتون رو بگید. ممنون مهربونا. يک دلار و هشتاد و هفت سنت! تمام پولش همين بود و شصت سنت آن را پول خرد هايي تشکيل مي داد که ( دلا ) با چانه زدن با بقال و قصاب و سبزي فروش جمع کرده بود. به نظر می رسید آن وقتی که صاحب خانه هفته ای سی د...
mahpishoniyeloos.blogfa.com
Elnino without Nobody
http://mahpishoniyeloos.blogfa.com/9005.aspx
تا ایستگاه اتوبوس پیاده رفتیم. کلی منتظر موندیم تا اتوبوس بیاد! من و مامان رو به روی هم نشستیم و با هم می حرفیدم! داشتم تلاشمو می کردم که راضیش کنم بریم کنسرت آقای حامی! اما هرچی گفتم،فایده نداشت که نداشت! گوشیم دستم بود و تند تند برام اس ام اس میومد و باید جواب میدادم! برام مهم نبود چی در موردم فکر میکنن! ردیف آخر ۴تا خانوم با یه دختربچه. کنار من یه خانوم چادریه. سن بالا نشسته بود.کنار مامان یه خانوم شاید ۳۰ساله. ردیف کناریه ما ۴تا خانوم دیگه! اس ام اس بازی تموم شد! گوشیو انداختم تو کیفم. افکار اون خانو...
mahpishoniyeloos.blogfa.com
Elnino without Nobody
http://mahpishoniyeloos.blogfa.com/9110.aspx
تو این هوای سسسسسسرد پاورچین پاورچین از خونه رفتم بیرون(ساعت2:14 شب).رفتم سمت تیر برق(آخه شبا میاد اونجا میشینه). سدا زدم : آقا سگه.(جواب نداد). با یه لحن لوس گفتم: آااقاا سگه(باز جواب نداد). لجم گرفت,یهو داد زدم: آقا سگههههههههههههههههههههههههههههههه پدر سگ(البته پدرسگ رو تو دلم گفتما). چرتش پاره شد و با لحن شاکیانه گفت: چته دختر؟ اااااه.تو خواب نداری چرا منو بیدارمیکنی بچه! گفتم: ببخشید,برات خوراکی آوردم,بفرما(ظرفی که توش استخون بود رو گذاشتم جلوش). گفت: سرما نخوری اینجا نشستی! تا حالا نشنیده بودم!
mahpishoniyeloos.blogfa.com
Elnino without Nobody - زندگیه سگی
http://mahpishoniyeloos.blogfa.com/post-89.aspx
تو این هوای سسسسسسرد پاورچین پاورچین از خونه رفتم بیرون(ساعت2:14 شب).رفتم سمت تیر برق(آخه شبا میاد اونجا میشینه). سدا زدم : آقا سگه.(جواب نداد). با یه لحن لوس گفتم: آااقاا سگه(باز جواب نداد). لجم گرفت,یهو داد زدم: آقا سگههههههههههههههههههههههههههههههه پدر سگ(البته پدرسگ رو تو دلم گفتما). چرتش پاره شد و با لحن شاکیانه گفت: چته دختر؟ اااااه.تو خواب نداری چرا منو بیدارمیکنی بچه! گفتم: ببخشید,برات خوراکی آوردم,بفرما(ظرفی که توش استخون بود رو گذاشتم جلوش). گفت: سرما نخوری اینجا نشستی! تا حالا نشنیده بودم!
mahpishoniyeloos.blogfa.com
Elnino without Nobody - اتوبوس!
http://mahpishoniyeloos.blogfa.com/post-79.aspx
تا ایستگاه اتوبوس پیاده رفتیم. کلی منتظر موندیم تا اتوبوس بیاد! من و مامان رو به روی هم نشستیم و با هم می حرفیدم! داشتم تلاشمو می کردم که راضیش کنم بریم کنسرت آقای حامی! اما هرچی گفتم،فایده نداشت که نداشت! گوشیم دستم بود و تند تند برام اس ام اس میومد و باید جواب میدادم! برام مهم نبود چی در موردم فکر میکنن! ردیف آخر ۴تا خانوم با یه دختربچه. کنار من یه خانوم چادریه. سن بالا نشسته بود.کنار مامان یه خانوم شاید ۳۰ساله. ردیف کناریه ما ۴تا خانوم دیگه! اس ام اس بازی تموم شد! گوشیو انداختم تو کیفم. افکار اون خانو...