dordunak.blogfa.com

m-h-nabi.blogfa.com

گاهی که مداد گیرم میاد

http://m-h-nabi.blogfa.com/8905.aspx

گاهی که مداد گیرم میاد. بنام او و یاد او و ذکر او که نام و یاد و ذکرش سراسر آرامش است. (فقط برا خنده، لطفا بدون دیگاه سیاسی بخوانید! امسال تابستان گرم تر از همیشه است، چون همه نوع گرما داریم مثلا گرمای هوا داریم یا گرما (داغی) عصبانیت؟ گرما ی هوا بخاطر سوراخ ا زون و داغی عصبانیت برای گرونی های بیش از حد. گرما های دیگر مثل گرمای فراوان کامیون(بابا بزرگ) در هنگام عبور از کنارش، همچنین در تاکسی گرمای لذت بخش ناسزا و غرولند یا گرمای مغازه ها که با چونه زدن های خانم ها طاقت فرسا می شه. ای کاش که ممکن می شد؟

m-h-nabi.blogfa.com

گاهی که مداد گیرم میاد

http://m-h-nabi.blogfa.com/8911.aspx

گاهی که مداد گیرم میاد. نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ بهمن۱۳۸۹ساعت 23:41 توسط محمدحسین نبی. مقدمه ای برای شروع. محمد حسين نبي متولد هفت هفت هفتادوپنج. عاشق نوشتنم. گاهي وقتهاکه تنهایم، مدادم را بر ميدارم و مينويسم. عاشق آدمهاي با معرفت بودم و هستم و خواهمبود! آری تا شقایق هست باید زندگی کرد. در وبلاگ خود تبلیغ کنید و پول بگیرید. بالا تر از سیاهی رنگی نیست. شاید یک بنده.منتظر. دل بستگی و وابستگی. 1662;یج رنک. کد گوگل پلاس پیچک.

hrdadashi.blogfa.com

اردیبهشت -

http://www.hrdadashi.blogfa.com/post-428.aspx

يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴. تقريبا همه كوچ كردند از وبلاگ رفتند، ماندهايم ما چند نفر. دارم به اينستاگرام فكر ميكنم. و البته قبل از آن به يك تبلت كارراهانداز. به اين ميگويند جبر روزگار. نوشته شده توسط حمیدرضا داداشی در ساعت 2:29 لینک. آخر قصهی ما را همان اول لو دادند. همان جایی که گفتند: یکی بود، یکی نبود. مهدیه خانم تقوی راد. Powered By: BLOGFA.COM.

hrdadashi.blogfa.com

اردیبهشت

http://www.hrdadashi.blogfa.com/9312.aspx

يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. پنجشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۳. مغازهی دیگری هم بود توی همان خیابان محلهی بچگیهایمان که لوازم خانگی میفروخت. فروشگاه لادن یا به قول آن خانم همسایه لادنگ! نمیدانم آنروز چه اتفاقی افتاده بود که با این آقا هم سر لج افتادیم و رفتیم میخ بلندی گذاشتیم لای آج لاستیک ماشینش که وقتی حرکت کرد، میخ برود داخل لاستیک و آن را پنچر کند! نمیدانم این یکی را باید به حساب تصادف گذاشت و یا باز باید آن را به حکمت خدا نسبت داد. هر چه بود حقالناس دیگری منتفی شد. یکشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۳.

hrdadashi.blogfa.com

اردیبهشت -

http://www.hrdadashi.blogfa.com/post-423.aspx

يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴. نوشته شده توسط حمیدرضا داداشی در ساعت 2:56 لینک. آخر قصهی ما را همان اول لو دادند. همان جایی که گفتند: یکی بود، یکی نبود. مهدیه خانم تقوی راد. Powered By: BLOGFA.COM.

shahre57.blogfa.com

شهر شیشه ای

http://www.shahre57.blogfa.com/post-91.aspx

مذاکرات هم که تمام شود. همه به حق مسلم خود میرسند. حسرت" همزاد بامعرفتی است! نوشته شده توسط م.صابری در پنجشنبه ۱۰ مهر۱۳۹۳ ساعت 10:19 موضوع دلنوشته ها لینک ثابت. چراغها را دیگر من روشن نمیکنم. چیزهایی که نباید گفت. یک روز چشم گفت:. من در آنسوی این درهها کوهی را میبینم که از مه پوشیده است. این زیبا نیست؟ گوش لحظهای خوب گوش داد سپس گفت:. آنگاه دست درآمد و گفت:. من بیهوده میکوشم آن را لمس کنم من کوهی نمییابم! کوهی در کار نیست. من او را نمیبویم! این چشم یک جای کارش خراب است! دادگاه رسمی (بنت الهدی صدر).

gozarnameh.wordpress.com

گذرنامه | صفحهٔ 2

https://gozarnameh.wordpress.com/page/2

درباره سید محمد فخار. Thanks for dropping by گذرنامه! Take a look around and grab the RSS feed. To stay updated. See you around! Latest Entries ». Filed under: دل نوشته ها. Mdash; بیان دیدگاه. آوریل 28, 2010. باز آمدم چون عید نو تا فک تان را بشکنم / وین چرخ مردمخوار را چنگال و دندان بشکنم. چرخ ار نگردد گرد دل، از بیخ و اصلش برکنم / گردون اگر دونی کند، گردن گردان بشکنم! نمایشگاه مطبوعات و من. Filed under: دست نوشته ها. Mdash; 3 دیدگاه. نوامبر 15, 2009. موسوی دروغگوی ماه مهر. Mdash; 2 دیدگاه.

gozarnameh.wordpress.com

به کربلا می رویم | گذرنامه

https://gozarnameh.wordpress.com/2010/12/31/به-کربلا-می-رویم

درباره سید محمد فخار. Thanks for dropping by گذرنامه! Take a look around and grab the RSS feed. To stay updated. See you around! به کربلا می رویم. Filed under: دل نوشته ها. Mdash; 6 دیدگاه. دسامبر 31, 2010. و حالا که این نوشته روی صفحه ای دیگر از وب می رود. آرزویی دیگرم در بحر لطف حق غرق شده است. دلم هوای حسین گرفته و نورش به دلم تپشی دیگر بخشیدست. حالا به یمن حضرت سلطان طوس، راهی دیاری می شوم که سال ها به دل گردش طواف کرده ام. و حالا قرار است اصلش قسمتم شود. و آنان که نیاید به نظر را نیز به دعایی. پنج ج...

drop.blogsky.com

inspiration

http://www.drop.blogsky.com/page/3

My note about my world. شنبه 5 بهمنماه سال 1387 در ساعت 09:14 ق.ظ. After putting a side. برگرفته از کتاب خاطرات اوا براون (همسر هیتلر). بعد از کناره گرفتن از همه دوستان. کلیمی ام خیلی احساس تنهایی می کردم ،ولی هنوز رابطه خود را با خواهرم ایلزه تا حدی حفظ کرده بودم،اما دیگر آن ارتباط نزدیک و صمیمیت پیشین را نداشتیم. ایلزه از این. جریان ناراحت بود، ولی به روی خود نمی آورد و همیشه. Adopted from Eva 's remembrance book (Hitler s wife):. It means; actually I had special position that couldn’t relat with.

shahre57.blogfa.com

شهر شیشه ای

http://www.shahre57.blogfa.com/post-93.aspx

کمی ساییدگی شاید باعث این همه آزار شده باشد. نمیدانم. چند روزی است که از کلبه بیرون نرفتهام. پشت ترافیک تنهاییام فقط آلبالو میخورم و هستههایش را چون کوهی روی تکههای مچاله دستمالهای خونآلود انبار میکنم. نمیدانم چرا نمیتوانم با وجود این ساییدگی هم از خیرش بگذرم. شاید باید همان چندتای دیگر را هم برای خودم نگه میداشتم. پردهها چرا اینقدر چرک شدهاند. دلم برای آسمان قهوهای تنگ شدهاست. فکر نمیکردم کمی ساییدگی تا این اندازه حقیرم کند. باید همین یکی را هم دور بیاندازم. نقاب ساییده، فقط عذاب میدهد. یک روز چشم گفت:.