dokhtarakenazam.blogfa.com
براي دختر نازمبراي دختر نازم - - براي دختر نازم
http://dokhtarakenazam.blogfa.com/
براي دختر نازم - - براي دختر نازم
http://dokhtarakenazam.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
24
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.295 sec
SCORE
6.2
براي دختر نازم | dokhtarakenazam.blogfa.com Reviews
https://dokhtarakenazam.blogfa.com
براي دختر نازم - - براي دختر نازم
براي دختر نازم - پروسه دندان در آوردن
http://dokhtarakenazam.blogfa.com/post-128.aspx
پروسه دندان در آوردن. نگارش در تاريخ شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. دیگه واقعی هست مامانی! دخترم بس که . شدی و تب کردی و ما فکر کردیم داری دندان در می آری که دیگه وقتی این دفعه هم بی قرار شدی و یه کمی تنت گرم شد به خودمون گفتیم نه بابا این دختر گل ما دندان در بیار نیست وا ما دیگه نمی ریم سر کار! خلاصه اینکه مامانی داری دندان در می آری! می گن اگه مادر بدونه که بچه چه قدر درد می کشه موقع دندون در اوردن پیراهن را تو تنش پاره می کنه! Weblog Themes By Blog Skin. اسباب بازی های مورد علاقه.
براي دختر نازم
http://dokhtarakenazam.blogfa.com/9001.aspx
نگارش در تاريخ سه شنبه سی ام فروردین ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. داری خانم می شی ها! نگارش در تاريخ سه شنبه سی ام فروردین ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. دختر گلم داری توی خزیدن و چهار دست و پا رفتن خیلی پیشرفت می کنی و من از این بابت خیلی خوشحالم! هر چند مهار کردنت سخت تر شده اما چون خسته تر می شی زودتر می خوابی و در نتیجه من هم می تونم کمی استراحت کنم. از اونجایی که کلا خیلی بازیگوش هستی یه روزهای مثل دیروز که ساعت 9:30 شب خوابیدی (که باید در تاریخ ثبت شه) من و باباجون نگران می شیم که شاید خدای ناکرده ناخوش باشی!
براي دختر نازم
http://dokhtarakenazam.blogfa.com/8911.aspx
نگارش در تاريخ شنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۸۹ توسط مامان فروغ. امروز 23 بهمن است و تو برای اولین بار آگاهانه ساعت 20:15غلت زدی! دیشب هم سعی کردی و تا 95% پیش رفتی اما موفق نشدی. که کار را تمام کنی! دیروز برای اولین بار بردیمت درکه! هوا خیلی سرد بود اما حسابی مواظب بودیم که سرما نخوری با این حال امروز صبح سرفه می کردی! خاله فرشته برات تخم به دم کرد بهت دادم کمی بهتر شدی. چند تا از عکاسهای دیروزت را برات گذاشتم. عکسایی که کلاه سرت نیست را توی یه سالن گرم و نرم ازت گرفتیم. معرفی خانواده مادری و پدری. نتیجه اخلاق...
براي دختر نازم - مامان فدای قدمات
http://dokhtarakenazam.blogfa.com/post-127.aspx
نگارش در تاريخ شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. از وقتی که توی شرکت جام عوض شده وقت نمی کنم که برات زیاد بنویسم نفسم! خیلی خیلی تو راه رفتن پیشرفت کردی الان دو سه روزی هست که وقتی خودت از یه جا به جای دیگه می خوای بری چهار دست و پا نمیری و رو دو پاه راه میری مامانم! البته اگه مسیر طولانی باشه یه تقلب نصف و نیمه می کنی و بخشی اش را چهار دست و پا می ری! در حالی که تا قبل من و بابا وایمستوندیمت و ازت می خواستیم که راه بری گلم! خیلی خانم شدی مامانی! اسمت را گذاشتم خانم کوچولو! پروسه دندان در آوردن.
براي دختر نازم - ای بلا
http://dokhtarakenazam.blogfa.com/post-124.aspx
نگارش در تاريخ چهارشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. عاشق بستن هستی و علی رغم اینکه دکتر قبلا می گفت نباید بهت بدیم ولی نمی تونستیم که بهت ندیم! چند شب داشتیم از خونه علیرضا و خاله سارا بر می گشتیم و توی ماشین خواب بودی! رفتیم بستنی بخوریم همین که بستنی را اوردن شما بیدار شدی! تا حالا سابقه نداشته که بخوایم بستنی بخوریم و شما خواب باشی و بیدار نشی! آخه مگه بستنی هم بو داره که بیدار می شی! دیگه خیلی بهتر خطر را درک می کنی! رفتی پایین تخت و به عروسک آبیت را رسیدی! اما دیدم نه بابا! و تو غیر یه بار که...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
حرفــ هایـــ دلــــــــــ سُــــمَیه
http://www.hastam1372.blogfa.com/9205.aspx
حرف های دل س م یه. میخواهم از تو بنویسم. برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری. خنده هایم برای توست. باتو بودن مرا شاد میکند و بی تو بودن مرا گریان. تو با منی چون در قلب منی. قلبم را با دنیا عوض نمیکنم. چون تو در آنی و من تنها تو را دوست دارم. نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ مرداد۱۳۹۲ساعت 17:39 توسط سمیه. چشم هایت چه بلایی سر من آورده است. که بی چشم هایت زندگی بی معناست. شده است بدانی من چه دردی می کشم؟ که تو دنیای منی و من در دنیای تو هیچم. تو حق داری عاشق شوی هر چند من بی تو می میرم. چشم هایت سبزند بی مهابا.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند - تملك
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-1276.aspx
چهارشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۰. اتاق ما (يعني من و ماماني) كمد ديواري نداره. اينه كه بخشي از لباس ها و وسايل را توي يكي از كمدهاي اتاق ارنواز كه اتفاقا خيلي هم بزرگه قرار داديم. اينه كه ارنواز روزي چند بار به مامانش غر ميزنه كه لباس هاتون را از اتاق من برداريد. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 8:24 لینک. Powered By: BLOGFA.COM.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند - هوس هاي ارنواز خانوم
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-1272.aspx
دوشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰. هوس هاي ارنواز خانوم. ديروز ارنواز خانوم ابراز تمايل نمودند كه شورت و سوتين به تن كنند و از آنجاييكه يك دختر دو ساله البته قسمت دوم را ندارد ماماني دوتيكه مايوي ارنواز خانوم را تنشان كردند و ارنواز خانوم به كنار خانه خودشان (چادر بازي) رفته و چند عكس هم در ژست هاي مختلف گرفتند. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 10:3 لینک. Powered By: BLOGFA.COM.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند - اشتباهات لپي
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-1271.aspx
دوشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰. ارنواز حالا ديگه كلي كلمه بلده تقريبا به اندازه باباش. ولي خب دو سه تا حرف را هم خوب نمي تونه بگه مثلا به جاي ح و ه ميگه خ (خانيه به جاي هانيه) و به جاي ر ميگه ي (آيه به جاي آره). در ضمن بعضي كلمات را هم اشتباه ميگه مثلا كپيس به جاي كثيف. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 9:57 لینک. Powered By: BLOGFA.COM.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند - آبله مرغون
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-1269.aspx
پنجشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰. با ظهور چند عدد جوش قرمز در گردن بدن و صورت ارنواز مشخص شد كه ارنواز خانوم دچار آبله مرغون شده اند. حالا از كي دريافت كرده اند؟ احتمالا از مي مي نا (رومينا). البته خاله فريبا معتقده كه مي مي نا از ارنواز گرفته (الله اعلم). من بر خلاف ماماني و خاله فكر مي كنم كه هر دوشون از پريسا گرفته اند كه درست يك هفته قبل واكسن آبله مرغان زده بود (باز هم الله اعلم). نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 7:28 لینک. Powered By: BLOGFA.COM.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند - خشك كردن لباس ها
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-1275.aspx
چهارشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۰. خشك كردن لباس ها. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 8:20 لینک. Powered By: BLOGFA.COM.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند - آمپول آبله مرغون
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-1270.aspx
پنجشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰. ديروز بعد از تشكيك به آبله مرغون ارنواز را به دكتر برديم. آدرس يك دكتر خوب را از همسايه مون گرفتيم و الحق كه دكتر خوبي هم بود (دكتر چالشي). در مطب ارنواز دايم راه مي رفت و با به اصطلاح موبايلش صحبت مي كرد و شرح بيماريش را براي احتمالا عمه اش مي گفت. بعد از معاينه هم گير داد كه آمپولش بزنيم و در نتيجه گيرهاش من مجبور شدم از آقاي دكتر بخواهم كه براي نواز آمپول بنويسه كه البته آقاي دكتر قبول نكرد و گفت نيازي نيست! نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 7:34 لینک.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/8910.aspx
چهارشنبه هشتم دی 1389. اسامی مختلف من و مامان. نواز بسته به نوع کاری که با آدم دارد اسم آدم را صد جور صدا می کند. مثلا اسامی مختلف من به این شرح است: بابایی. باباجون. بابا ریزا. باباجون ریزا و. مامانی هم اسامی مختلفی دارد: مامان. مامانی. مامان جون. مادر. مادرجون و. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 11:20 لینک. چهارشنبه هشتم دی 1389. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 11:17 لینک. یکشنبه پنجم دی 1389. عوض کردن عروسک ها. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 23:16 لینک. یکشنبه پنجم دی 1389. یکشنبه پنجم دی 1389.
dastanhaieammepasand.blogfa.com
داستانهای عمه پسند - سانسورچي ها و كابوس تو
http://dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-1277.aspx
پنجشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۰. سانسورچي ها و كابوس تو. اينكه تو شب ها چه خواب هايي را مي بيني رو هيچكي نمي دونه اما موقع هايي كه كابوس مي بيني و از خواب مي پري و گريه مي كني و. احتمالا ميشه موضوع خواب هات را حدس زد. از جمله ديشب. ديشب نيمه هاي شب خونه مامان جون گريه كنان از خواب پريدي و كتابت را خواستي. ماماني پاشد و يه كتاب واسه ات آورد. گفتي نه اون يكي و. آخرش هم ماماني راهت برد و دوباره خوابيدي. نوشته شده توسط رضا حیدری در ساعت 11:27 لینک. Powered By: BLOGFA.COM.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
24
ღ☆ஜღ בُפֿــــترکِ مَجـــــــنون ღ☆ஜღ
ღ ஜღ ב פ ترک م جنون ღ ஜღ. تویى که جاى منو گرفتی. آهاى تویى که جاى منو گرفتی! هی بهش نگو این کارو کن اون کارو کن, عصبی میشه . وقتی مریضه حالشو بپرس دوس داره بدونه نگرانشی . چیزی رو تکرار نکن بدش میاد , نصیحتش نکنی ی وقتا دوس نداره . خسته که باشه صداش دیوونت میکنه یا وقتی از خواب پا میشه . شوخی خیلی دوست داره. تیکه زیاد میندازه کم کم عادت میکنی. اون همه چیز من بود ، حق ندارى اذیتش کنی ! یکشنبه بیست و سوم تیر 1392 1:39 دخترک مجنون. ترس از هیچ چیز نבارم. وقتﮯ یقین בارم بیشتر از من. بعضی ها دستشان رو میشود.
من و دخترم
روزمرگی ها زیبایی های دنیا و هر انچه که به عشق تو دخترکم به چشمم زیباست. تولد هفت سالگی ات مباااااارک عزیزم. امروز صبح که توی ایینه بغل سرویس مدرسه ات نگاهم کردی و دست تکون دادی دلم لرزید. یعنی هفت سال گذشت. روپوش مدرسه ات که البته الان دیگه شکل بلوز شده برات و مقنعه سر کردن صبح هات خلاف اینو نشون می ده. و کاملا گذر روزها رو به من یاداور می شه. نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 9:31 توسط سارا.
یادداشت های خاله ریزه
یادداشت های خاله ریزه. ﻫﻤﻪ ﺧﺮﺍﺑﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺑﯿﻢ! ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻻﻑ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ و ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺧﻼﻗﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﯽ ﺍﺧﻼﻕ! ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍهی های ﻣﺎ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ! ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ. ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ. ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ! ﻣﺎ ﻗﺎﺗﻼﻥ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﯾﻢ! تاريخ دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۲ساعت 13:49 نويسنده خاله ریزه. خواب بودم یهو یکی گونمو بوسید. چشم باز کردم دیدم آبجی مامانه داره میره تهران. انگار که تک و تنهام.
ورق بزن مرا...
چه ساده لوح اند آنان که می پندارند. عکس تو را به دیوارهای خانه ام آویخته ام. و نمی دانند که من دیوارهای خانه ام را به عکس تو آویخته ام. جمعه بیست و پنجم بهمن 1392 ] [ 13:20 ] [ عزیز دل ] . بوی ماه می دهی. جمعه بیست و پنجم بهمن 1392 ] [ 13:9 ] [ عزیز دل ] . سفر به فضا سفینه نمی خواهد. تو بگو دوستت دارم. فضا با من . جمعه بیست و پنجم بهمن 1392 ] [ 13:5 ] [ عزیز دل ] . گرما یعنی نفس های تو ، دست های تو ، آغوش تو . . ! من به خورشید ایمان ندارم! پنجشنبه بیست و سوم آبان 1392 ] [ 16:52 ] [ عزیز دل ] . ولی اینبار...
dokhtarakemordeh1379.blogfa.com
عاشق مرگ
شما قبلا منو خیلی بار. تو کلی از وبلاگا دیدین. ولی میخوام همشو ول کنم. همه وبلاگام طنزو خنده دار بود. بعد از اتفاقاتی که افتاد. اگه میخواین ثواب کنید. تاريخ : چهارشنبه هفدهم تیر ۱۳۹۴ 16:24 نویسنده : نرگس. خیلی دوست دارم بعد. به هر کس که دلم خواست یه جمله بگم ;:. به پدرم که سر خاکم اومده میگفتم : گریه نکن مرد گریه نمی کنه. به مادر میگفتم : فدای اشکات پاشو برو به زندگیت برس بچه ﻫﺎﻱدیگه ﺍی ام. به دوستامم میگفتم : گریه نکنید رفیقتون راحت شد. بهش میگفتم : هیچکس اندازه تو آزارم نداد , ,. با من کل ننداز.
براي دختر نازم
نگارش در تاريخ دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. Http:/ dokhtarakenazam.niniweblog.com/. نگارش در تاريخ دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. نگارش در تاريخ چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ توسط مامان فروغ. خانم کوچولوی من سلام مامانی! اگه مسابقه پیاده روی ماراتن برگزار می شد برنده بودی! مدام داری راه می ری و دست میزنی و اگه کسی برات دست نزنه می گی دست دست! مامان فدای دستای کوچولوت بشه! بالاخره دندانت از پیله اومد بیرون و ما تونستیم دندان کوچولوی ماهت را ببینیم. اسباب بازی های مورد علاقه.
* دخترک نازنازی *
دریافت کد صفحه ورودی. دوستان این آیدی منه تو لاین. چهارشنبه سوم تیر ۱۳۹۴ ] [ 14:56 ] [ ღ عارفه ღ ] . دوستان این آیدی منه تو لاین. چهارشنبه سوم تیر ۱۳۹۴ ] [ 14:55 ] [ ღ عارفه ღ ] . چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 15:47 ] [ ღ عارفه ღ ] . مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و. خاص خودش را داشت. یک روز زن که از ساعت های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده. می دید، زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد. مرد پس از یک هفته. لبریز از شکایت خیره ماند. چشمانش را باز كرد. ...
dokhtarakenoghrei.javanblog.ir
دخترك نقره اي
پسر کوچولو به مادر خود گفت: مادر داری به کجا می روی؟ آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟ آیا سخن گفتن با خدا لذت بخش تر از آن نیست که با آن بازیگر محبوب حرف بزنی؟ وقتی خدا همیشه در دسترس ماست پس چه نیاز به بنده ی خدا. مادر هیچ نگفت و خاموش ماند. نوشته شده در ۱۱/۳/۱۳۹۱ساعت ۱۳:۱۷ توسط mangoli.دات.mary . دسته :. خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند. نامه اي از خدا. نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
بهترین لحظه های من
بهترین لحظه های من. امیری به شاهزاده ای گفت :. من عاشق توام . شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سرتو ایستاده. امیر برگشت و دید هیچ کس نیست . شاهزاده گفت : عاشق نیستی ، عاشق به غیر نظر نمی کند. نوشته شده در 90/06/09. ساعت 23:47 توسط علیرضا. چگونه به آرامش روحی برسيم؟ آرامش دل و روح در گرو این است که آدمی ایمان قلبی خود را تقویت کرده باشد، آن باور، روح و دل آدم را آرام میکند. "الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله، الا بذکر اللاه تطمئن القلوب". نوشته شده در 90/06/09. ساعت 23:30 توسط علیرضا.
...دخترك پاييز
برای دل خودم می نویسم. بهار امسال برايم شور و حال ديگري دارد. پر از شور و اميد. پر از آرامش و اشتياق. و پر از لحظه هاي شيرين انتظار. صداي آمدن و نزديک شدنت را حس ميکنم بهانه زيباي زندگيم. تو را من چشم در راهم . نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ فروردین۱۳۹۴ساعت 11:36 AM. از روزهایی که بی هدف میگذرند. از لحظه هایی که در حسرت گذشته میگذرند. از آسمانی که نمی بارد. و از مردمی که یکدیگر را درک نمیکنن. کاش برای این لحظه های دلگیر. خدا کاری بکند . نوشته شده در پنجشنبه ۳۰ بهمن۱۳۹۳ساعت 19:34 PM. عشق بازي زير باران. آن وقت ...
ܓܨهـــزار و یکـــــ شبــــܓܨ
ܓܨهزار و یک شبܓܨ. اگرچہ جاے دل ، درياے خون در سينہ دارم . ولے در عشق تو ،دريايے از دل کم مے آرم. این شعر را همین حالآ بخوان. بعدها باورت نمی شود. هنگام سرودنش چگونہ دیوانہ وار عاشقت بودم. این شعر را کہ ساختار محکمے ن. و مثل شانہ های تو. هربار گریہ می کنم م ی ل ر ز د. هربار گریہ می کنم. و پیراهن هیچ فصلی ،. خیس تر از بهآری. سطری از این شعر. مثل سوت قطاری از کنار گوش ت عبور مے کند . برایت دست تکان مے دهند! مثل آشنایان دورت بہ تو نزدیک مے شوند. و فکر مے کنی. نبض این شعر برای تو اینقدر ت ند مے زند؟ تنهایی و ...