divanehvar.blogsky.com

laine.blogfa.com

لاین هجده

http://www.laine.blogfa.com/8912.aspx

بگذار هرچه نمی خواهند، بگوییم. بگذار هرچه نمی خواهیم، بگویند. از دست چترها هم، کاری ساخته نیست. ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم. نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۹ساعت 10:24 توسط طاهی. مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن. یک بلبل شروع به خواندن کرد. فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن، آذرخش در آسمان غرید. اما مرد گوش نکرد. مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: خدایا بگذار تو را ببینم. مرد فریاد کشید: یک معجزه به من نشان بده، نوزادی متولد شد. اما مرد توجهی نکرد. با تمام آب های دنیا هم که کنار بیایی.

laine.blogfa.com

لاین هجده -

http://www.laine.blogfa.com/post-87.aspx

عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست. هنوز دنبال یه بهونهای که بمونی . . . اینو از وبلاگ مهسا. جون برداشتم .خیلی جمله ی عجیبی بود. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۰ساعت 12:54 توسط طاهی. پشت دیوار همین کوچه بدارم بزنید. من که رفتم بنشینیدو.هوارم بزنید. باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد. بنوسید که: بد بودم و جارم بزنید. من از آیین شما سیر شدم. سیر شدم. پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید. دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟ خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید. که به بی برگی من می خندید! رها رها رها من.

laine.blogfa.com

لاین هجده

http://www.laine.blogfa.com/9001.aspx

معلم گفت: بنويس "سياه" و پسرك ننوشتمعلم گفت: هر چه مي داني بنويس. و پسرك گچ را در دست فشرد. معلم گفت:( املاي آن را نمي داني؟ و معلم عصباني بود. سياه آسان بود و پسرك چشمانش را به سطل قرمز رنگ كلاس دوخته بود. معلم سر او داد كشيد. و پسرك نگاهش را به دهان قرمز رنگ معلم دوخت. و باز جوابي نداد.معلم به تخته كوبيد. و پسرك نگاه خود را به سمت انگشتان مشت شده معلم چرخاند. معلم بار ديگر فرياد زد: بنويس. گفتم هر چه مي داني بنويس. و پسرك شروع به نوشتن كرد :. بزرگ سياه شده است و قفل در خانمان سياه است.). دیگر ملالی نیس...

laine.blogfa.com

لاین هجده - هکر کلا سیاه

http://www.laine.blogfa.com/post-95.aspx

شمارت را که در قسمت نظرات بهم دادی من زنگ نمیزنم. با کسی حرف بزنم ولی پسوردتو بهت میدم من برای تو تو وبلاگ یک. نویسنده باز کردم به نام laine. با همان پسورد قبل خودت وارد شدي. راستی باید داخل قسمت ورود به وبلاگهای گروهی. بری قسمت اول laine. اینو تایپ کن قسمت دوم laine t. اینو و سوم هم پسورد قبل خودت. خودتو بزار ديدم كه خودتي پسورد كامل بهت ميدم. پسوردت رو بهت ميدم بعد از این که مشخصاتت رو از تو پرسیدم تا. خانم خیلی نظرات داری معلومه که خیلی فعال بودی . من چند تا شو برات تایید کردم. رها رها رها من.

1fenjanzendegi.blogfa.com

چتر برای چه؟خیال که خیس نمی شود! - تموم شدن

http://1fenjanzendegi.blogfa.com/post-233.aspx

خیال که خیس نمی شود! آخرین آیه از کتابی مقدس که در خاطره جهان مانده است. وقتی زخمی که باید سریع بخیه بشه اما نمیشه دوره درمانش طولانی تر میشه دردش بیشتره و تا وقتی خوب بشه مریض حتی نمی تونه شب ها بخوابه. به این باید فکر کرد که ایمان مریض بعد از خوب شدن نسبت به بخیه زدن هنوز به قوت خودش باقی می مونه؟ پن1: آدما پشیمون کارهایی که کردن نمیشن، پشیمون کارهایی میشن که نکردن. پن2: واینسین تا تموم شدن آدمها رو ببینین. پن بی ربط: 10 سال دیگه ست که حال آدم از مرور خاطره ها دیگه خوب نمیشه. گاهی من در تو. لیدی قصه ها .

1fenjanzendegi.blogfa.com

چتر برای چه؟خیال که خیس نمی شود! - صفر

http://1fenjanzendegi.blogfa.com/post-234.aspx

خیال که خیس نمی شود! آخرین آیه از کتابی مقدس که در خاطره جهان مانده است. امید همیشه باعث زندگی بهتر نمیشه، گاهی ناراحتی ای که داری رو ذره ذره توی وجودت می ریزه. همینه که امید داشتن بزرگترین اشتباه زندگی میشه. پن1: همیشه وقتی به یه شانس دیگه فکر کنی آخرین شانست رو از دست میدی. پن2: نقطه عطف زندگی وقتیه که همه چیز رو رها می کنی. پن بی ربط: صفر مطلق. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۲ساعت ۱۶:۳۴ بعد از ظهر توسط من نام ندارم! گاهی من در تو. گاهی تو در من. گاهی هر دو در بخار یک فنجان. آنقدر که یادمان می رود.

1fenjanzendegi.blogfa.com

چتر برای چه؟خیال که خیس نمی شود! - ماه

http://1fenjanzendegi.blogfa.com/post-219.aspx

خیال که خیس نمی شود! آخرین آیه از کتابی مقدس که در خاطره جهان مانده است. مثل رویای در مشت گرفتن ماه هرچند محال اما نزدیک. پن1: نترسیدن مبنای خوبی برای اثبات شجاعت نیست، گاهی دلیلش عادت کردن به اون ترسه. پن2: آدم ها یک اشتباه رو بارها تکرار می کنند. پن بی ربط: بها دادن به آدما بیشتر از اون چیزی که هستن تواضع نیست، خریته! نوشته شده در دوشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت ۰:۴۹ قبل از ظهر توسط من نام ندارم! گاهی من در تو. گاهی تو در من. گاهی هر دو در بخار یک فنجان. آنقدر که یادمان می رود. خدا حاکم من است!

sohayebarani.blogfa.com

هر کجا هستم باشم آسمان مال من است

http://sohayebarani.blogfa.com/8805.aspx

هر کجا هستم باشم آسمان مال من است. خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟ غریبی یعنی من اینجا. و چند تا سنگ آن طرف جاده. تو دلت برای سنگ ها تنگ. اما سنگ ها . یک پرده پشت پنجره و تو در کوچه تنها ). از پشت ابر ها تنها خداست که برایت دست تکان می دهد. نوشته شده در 88/05/26. ساعت 17:37 توسط نیلوفر. پتروس را خبر کن بیاید. انگشت کند توی چشمم. تا نبینم چه می کنی. با خاطره ها . نوشته شده در 88/05/17. ساعت 15:1 توسط نیلوفر. برای سال ها می نویسم سال ها بعد که چشمانت عاقل می شوند. افسوس که قصه مادر بزرگ درست بود.

laine.blogfa.com

لاین هجده - تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی. تو مسئول گُلِتی...

http://www.laine.blogfa.com/post-94.aspx

تو تا زندهای نسبت به چیزی که اهلی کردهای مسئولی. تو مسئول گ ل تی. شازده کوچولو برگشت اما کسی را ندید. با وجود این با ادب تمام گفت: -سلام. صداگفت: -من اینجام، زیر درخت سیب. شازده کوچولو گفت: -کی هستی تو؟ روباه گفت: -یک روباهم من. شازده کوچولو گفت: -بیا با من بازی کن. نمیدانی چه قدر دلم گرفته. روباه گفت: -نمیتوانم بات بازی کنم. هنوز اهلیم نکردهاند آخر. شازده کوچولو آهی کشید و گفت: -معذرت میخواهم. اما فکری کرد و پرسید: -اهلی کردن یعنی چه؟ روباه گفت: -تو اهل اینجا نیستی. پی چی میگردی؟ آن رو کرهی زمین نیست.