delneveshteha13.blogfa.com

nabegheh.blogfa.com

نه از رومم نه از زنگم..همان بیرنگ بیرنگم

http://www.nabegheh.blogfa.com/8911.aspx

نه از رومم نه از زنگم.همان بیرنگ بیرنگم. مجادله در ادبيات بر سر يک خال. اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را. به خال هندويش بخشم سمرقند بخارا را. اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را. به خال هندويش بخشم سر و دست و تن و پا را. هر آنکس چيز مي بخشد ز مال خويش مي بخشد. نه چون حافظ که مي بخشد سمرقند و بخارا را. اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را. به خال هندويش بخشم تمام روح اجزا را. هر آنکس چيز مي بخشد بسان مرد مي بخشد. نه چون صائب که مي بخشد سر و دست و تن و پا را. سر و دست و تن و پا را به خاک گور مي بخشند.

nabegheh.blogfa.com

نه از رومم نه از زنگم..همان بیرنگ بیرنگم

http://www.nabegheh.blogfa.com/9009.aspx

نه از رومم نه از زنگم.همان بیرنگ بیرنگم. داستان دیوانگی و عشق. زمان های قديم وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود. فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک! ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم! چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد همه قبول کردند. ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک . دو . سه ! همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند. نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد. خيانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد. اصالت به ميان ابر ها رفت.

nabegheh.blogfa.com

نه از رومم نه از زنگم..همان بیرنگ بیرنگم

http://www.nabegheh.blogfa.com/9001.aspx

نه از رومم نه از زنگم.همان بیرنگ بیرنگم. تو را می خواهم. نوشته شده در جمعه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۰ساعت 17:59 توسط نابغه. داستان دیوانگی و عشق. سرها در گریبان است. کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را. نگه جز پیش پا را دید نتواند. که ره تاریک و لغزان است. وگر دست محبت سوی کس یازی. به اکراه آورد دست از بغل بیرون. که سرما سخت سوزان است. نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک. چو دیوار ایستد در پیش چشمانت. نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم. زچشم دوستان دور یا نزدیک. دمت گرم و سرت خوش باد.

dejavu-team.blogfa.com

My Dreams

http://www.dejavu-team.blogfa.com/8911.aspx

Share our dreams at dejavu blog. پسرک در مقابل نادر آدم باید چطوری باشه جدیترین رقابت انسان و کامپیوتر. بخش اول: شگرد پسرک در مقابل نادر شاه. زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه کودکی را دید که به مکتب میرفت. از او پرسید: پسر جان چه میخوانی؟ نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد. سپس یک سکه زر به پسر داد اما پسر از گرفتن آن اباکرد. نادر گفت: چر ا نمی گیری؟ گفت: مادرم مرا میزند میگوید تو این پول را دزدیده ای. نادر گفت: به او بگو نادر داده است. اگه اهل بريز و ب...

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× - پدرم روزت مبارک

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-190.aspx

و دوست عزیزم محمود. اولین سالیه که روز پدر. رو در کنار پدرشون نیستن. یواش تر خوشحالی کنید! شاید کسی پدر نداشته. با ارزش را به رخ نکشید! قدرشو بدونید.از کنارش بودن لذت ببرید. دستهاشو بو کنید ساعتها نگاش. پدر هدیه نمیخواهد پدر خودش هدیه اس. خیلی ها حسرت دوباره شنیدن صدای پدرشونو. شاید کسی دلش برای پدرش. یکشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ 0:22. مجتبی دولت آبادي -. ای عکس نشان روی ماهی بودی. برتازه جوانی ام گواهی بودی. گر پیر شوم ،ولی جوانی تو هنوز. حقا که رفیق نیمه راهی بودی. کلیه ی متن ها کپی هستن و دست. شبی می ک...

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× - شعری از شاعر محبوبم موسوی....

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-189.aspx

شعری از شاعر محبوبم موسوی. نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر. به خیسی چمدانی که عازم سفر است. من از نگاه کلاغی. که سرنوشت درختان باغمان تبر است. به هر رگی که زدی و زدم به حس جنون. به بچ ه ای که توام! در میان جاری خون. به آخرین فریادی که توی حنجره است. صدای پای تگرگی که پشت پنجره است. به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره. به خوردن دمپایی بر آخرین حشره. به هرگزت که سؤالی شد و نوشت: کدام؟ به دست های تو در آخرین تشن ج. به گریه کردن یک مرد آنور گوشی. به شعر خواندن تا صبح بی هماغوشی. به بوسه های تو در خواب احتمالی من.

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× -

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-182.aspx

در خیالات خودم در زیر بارانی. می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست. می نشینی رو به رویم. چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست. باز میخندی و می پرسی که حالت بهتر است؟ باز میخندم که خیلی ، گرچه می دانی. شعر میخوانم برایت واژه. ها گل میکنند ،. یاس و مریم می گذرام توی گلدانی که نیست. چشم میدوزم به چشمت. می شود آیا کمی. دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست؟ وقت رفتن می شود با بغض. پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست. می روی و خانه لبریز از نبودت میشود. باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست. من هنوز می ترسم.

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× -

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-181.aspx

من آن گلبرگ مغرورم. که میمیرم ز بی آبی. ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردم. من خدا نیستم بگویم: صد بار اگر توبه شکستی. آنکه رفت به حرمت. انچه با خود برد. پنجشنبه دهم مهر ۱۳۹۳ 13:30. مجتبی دولت آبادي -. ای عکس نشان روی ماهی بودی. برتازه جوانی ام گواهی بودی. گر پیر شوم ،ولی جوانی تو هنوز. حقا که رفیق نیمه راهی بودی. و قاف حرفه آخر عشق است آنجا که نام کوچک من با آن آغاز میشود. کلیه ی متن ها کپی هستن و دست. نوشته های خودمو لا به لای اینا. انتهای صفحه play کنید. برای مشاهده ی مطالب. اين دنيا هيچگاه زيبا نخواهد.

ghamnaktarinshab.blogfa.com

×××غمناک ترین شب××× - متن آهنگ محمد ياوري

http://www.ghamnaktarinshab.blogfa.com/post-155.aspx

متن آهنگ محمد ياوري. تو كوچه ها هميشه حيرونم. آهاي خدا حسابي داغونم. يه عمريه با غصه. نميدونم كجا دارم ميرم. ميون اين شهر غم. خوب ميدونم يه گوشه. زير پل و خرابس. ديگه برام نمونده يه همنفس. يكي بياد دست منو. از ميون اين قفس. پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۲ 17:14. مجتبی دولت آبادي -. ای عکس نشان روی ماهی بودی. برتازه جوانی ام گواهی بودی. گر پیر شوم ،ولی جوانی تو هنوز. حقا که رفیق نیمه راهی بودی. و قاف حرفه آخر عشق است آنجا که نام کوچک من با آن آغاز میشود. کلیه ی متن ها کپی هستن و دست. انتهای صفحه play کنید.