dastanekoutah.blogfa.com
داستـــــــان كوتـــــــــاهداست ان كوت اه - داستان كوتاه از همه جاي دنيا
http://dastanekoutah.blogfa.com/
داست ان كوت اه - داستان كوتاه از همه جاي دنيا
http://dastanekoutah.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
160x160
192x192
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
71
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.402 sec
SCORE
6.2
داستـــــــان كوتـــــــــاه | dastanekoutah.blogfa.com Reviews
https://dastanekoutah.blogfa.com
داست ان كوت اه - داستان كوتاه از همه جاي دنيا
داستـــــــان كوتـــــــــاه - ثروتمند خسیس
http://dastanekoutah.blogfa.com/post-1040.aspx
داستان كوتاه از همه جاي دنيا. مرد ثروتمندی به کشیشی. نمی دانم چرا مردم. مرا خسیس می پندارند. بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم. خوک روزی به گاو. گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور. می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی. اما در مورد من چی؟ من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت. ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود. این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟ 14 - دانه گل.
داستـــــــان كوتـــــــــاه - عصبانیت
http://dastanekoutah.blogfa.com/post-1034.aspx
داستان كوتاه از همه جاي دنيا. رسیدم خونه عصبانی بودم .عصبانیتی که به اون ربطی نداشت، اما دلم می خواست سر یکی خالی کنم. چه اشکالی داشت؟ اصلا خوب هم بود. بهرحال باید می فهمید من مردم و اون فقط یک زن تنها اونم با یک بچه. برگشتم تو .مثل یک گنجشک کز کرده بود گوشه ی اتاق و چشماش خیس بود . قلبم گرفت من چه غلطی کرده بودم؟ برادران غیور عزیز من :. نوشته شده در دوشنبه ۹ اردیبهشت۱۳۹۲ساعت 11:40 توسط پرويز ستوده شايق. سلام،سلامي به بلندي آسمان . به زلال و خلوص چشم ساران. سلامي به لطافت گرماي بهاري. 2- اجازه بده اول رئ...
داستـــــــان كوتـــــــــاه - حس دوستی و همکاری
http://dastanekoutah.blogfa.com/post-1029.aspx
داستان كوتاه از همه جاي دنيا. حس دوستی و همکاری. در مهد کودک های ایران ۹ صندلی میذارن و به ۱۰ بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره باخته و بعد ۹ بچه و ۸ صندلی و ادامه بازی تا یک بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن. با این بازی ما از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هر کی باید به فکر خودش باشه. اما در سرزمین آفتاب، چشم بادامی ها با این بازی به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر و کار تیمی رو یاد میدن. سلام،سلامي به بلندي آسمان . 4- شانگهای یا پکن؟
داستـــــــان كوتـــــــــاه - پیرمرد و دخترک ...
http://dastanekoutah.blogfa.com/post-1027.aspx
داستان كوتاه از همه جاي دنيا. پیرمرد و دخترک . پیرمرد از دختر پرسید:. چرا گریه می کنی؟ دوستام منو دوست ندارن. قبلا اینو به تو گفتن؟ ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم. - راست می گی؟ از ته قلبم آره دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد. چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت. به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یک حرف ساده. نوشته شده در یکشنبه ۱۱ فروردین۱۳۹۲ساعت 13:17 توسط پرويز ستوده شايق. سلام،سلامي به بلندي آسمان .
داستـــــــان كوتـــــــــاه - داستان کوتاه
http://dastanekoutah.blogfa.com/tag/داستان-کوتاه
داستان كوتاه از همه جاي دنيا. يك پسر كوچك از مادرش پرسيد: چرا گريه مي كني. مادرش به او گفت : زيرا من يك زن هستم . پسر بچه گفت: من نمي فهمم. مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هيچگاه نخواهي فهميد. بعدها پسر كوچك از پدرش پرسيد : چرا مادر بي دليل گريه مي كند. پدرش تنها توانست به او بگويد : تمام زن ها براي هيچ چيز گريه مي كنند. پسر كوچك بزرگ شد و به يك مرد تبديل گشت ولي هنوز نمي دانست چرا زن ها بي دليل گريه مي كنند. بالاخره سوالش را براي خداوند مطرح كرد و مطمئن بود كه خدا جواب را مي داند. به او اين شعور را ...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
لحظات زلال - شعر سعید بیابانکی برای امام زمان(عج)
http://lahezatezolal.blogfa.com/post-133.aspx
اجتماعی ، تربیتی ، ادبی ، داستانی. شعر سعید بیابانکی برای امام زمان(عج). خدا کند که بهار رسیدنش برسد. شب تولد چشمان روشنش برسد. چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز. به این امید که دستم به دامنش برسد. هزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ. که آن انارترین روز چیدنش برسد. چه سالها که درین دشت ، خوشه چین ماندم. که دست خالی شوقم به خرمنش برسد. بر این مشام و بر این جان چه میشود یارب! نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد. خدای من دل چشم انتظار من تا چند. به دور دست فلک بانگ شیونش برسد؟ چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن؟
paskalipto - بازم خاطره
http://paskalipto.blogfa.com/post-114.aspx
رفیق نیمه راه نباش،نارو نزن،دروغ نگو.حتی اگر قرار است ببازی! مدت هاست خاطره ننوشتم. راستش اصلا تو مودش نیستم. ولی. الان تو وبلاگ سهم پرواز به قلم توانای دوستم یه خاطره خوندم. راجع به خونه قدیمشون.یهو رفتم به کودکی.یادم اومد خونه ما. دو تا در داشت شمالی و جنوبی. یکی به خیابون اصلی یکی. به کوچه پشتی. بابام یه رفیق شش دانگ داشت به قول امروزیا. رفیق فابریک. ماهی یکی دو بار سر چیزای الکی بحثشون. می افتاد و قهر می کردن. اگه شروع دعوا با بابای من بود منو. که یه بچه هشت نه ساله بودم می فرستاد دنبالش که:.
paskalipto
http://paskalipto.blogfa.com/9205.aspx
رفیق نیمه راه نباش،نارو نزن،دروغ نگو.حتی اگر قرار است ببازی! سخن زعشق چو گوییم مگو که بس باشد. خوش است دم زدن از عشق تا نفس باشد. همه روانه یک مقصدیم و در خط ماست. کسی که یک دو قدم پیش یا که پس باشد. از همشهری شیرین زبان زنده یاد محمد قهرمان. نوشته شده در چهارشنبه دوم مرداد ۱۳۹۲ساعت ۱۳:۳ بعد از ظهر توسط محمد. هیشکی نمتونه مثل مو بنویسه تو ای آبادی! مرجع گرافیک رها آنلاین. داستان کوتاه (پرویز ستوده شایق). داستان های کوتاه و خواندنی،جالب و مفید (منوچهر دانای). دوستداران استاد محمد قهرمان.
paskalipto
http://paskalipto.blogfa.com/9210.aspx
رفیق نیمه راه نباش،نارو نزن،دروغ نگو.حتی اگر قرار است ببازی! خيلي وقته دست و دلم به نوشتن رغبتي نداره! نوشته شده در یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲ساعت ۹:۲۹ قبل از ظهر توسط محمد. هیشکی نمتونه مثل مو بنویسه تو ای آبادی! مرجع گرافیک رها آنلاین. داستان کوتاه (پرویز ستوده شایق). داستان های کوتاه و خواندنی،جالب و مفید (منوچهر دانای). دوستداران استاد محمد قهرمان.
لاک پشت دانا -
http://www.laakposhtdana.blogfa.com/post-406.aspx
از هر کرمی نباید انتظار پروانه شدن داشت! نوشته شده در جمعه ۲ تیر ۱۳۹۱ساعت 12:41 توسط بهزاد. دانلود کتاب های صوتی. مسیح بر کوه زیتون (طنز اجتماعی). جاده های بی انتها (روانشناسی-ان ال پی). ملک شخصی (شعر - کوتاه نویسی). رایگان های اینترنت (عمومی). قمر الملوک وزیری (موسیقی).
لاک پشت دانا -
http://www.laakposhtdana.blogfa.com/post-407.aspx
دریایی به نام مردم:. حتی شاه ماهی هم بدون دریا، مرده ای بی اعتبار است! نوشته شده در شنبه ۳ تیر ۱۳۹۱ساعت 7:45 توسط بهزاد. دانلود کتاب های صوتی. مسیح بر کوه زیتون (طنز اجتماعی). جاده های بی انتها (روانشناسی-ان ال پی). ملک شخصی (شعر - کوتاه نویسی). رایگان های اینترنت (عمومی). قمر الملوک وزیری (موسیقی).
لاک پشت دانا
http://www.laakposhtdana.blogfa.com/9012.aspx
تنهایی یعنی: تنگ خالی یک ماهی! نوشته شده در یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ساعت 12:56 توسط بهزاد. بیست سال دعا کردم ولی پاسخی نشنیدم. تا اینکه یک روز با پاهایم دعا کردم! نوشته شده در یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ساعت 8:39 توسط بهزاد. دانلود کتاب های صوتی. مسیح بر کوه زیتون (طنز اجتماعی). جاده های بی انتها (روانشناسی-ان ال پی). ملک شخصی (شعر - کوتاه نویسی). رایگان های اینترنت (عمومی). قمر الملوک وزیری (موسیقی).
لاک پشت دانا
http://www.laakposhtdana.blogfa.com/9102.aspx
جز به شب جلوه نباشد ماه را. جز به درد دل مجو دلخواه را. نوشته شده در چهارشنبه ۶ اردیبهشت۱۳۹۱ساعت 18:37 توسط بهزاد. غم مردن نبود جان غم اندوخته را. نیست از برق خطر مزرعه سوخته را. نوشته شده در چهارشنبه ۶ اردیبهشت۱۳۹۱ساعت 18:10 توسط بهزاد. دانلود کتاب های صوتی. مسیح بر کوه زیتون (طنز اجتماعی). جاده های بی انتها (روانشناسی-ان ال پی). ملک شخصی (شعر - کوتاه نویسی). رایگان های اینترنت (عمومی). قمر الملوک وزیری (موسیقی).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
71
داستان کوتاه کوتاه کوتاه
کوتاه ترین داستان ترسناک دنیا داستان زیر است که نویسنده اش مشخص نیست! آخرین انسان زمین، تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند ). افتخار دادن به من Contact me. اين جا هم ديدني است Pages. اخبار سایر سایت ها. داستان ترجمه Translation Story. محمدحسن ابوحمزه، خاطرات «دیدهبانهای لشکر ۱۰ سیدالشهداء را در قالب چندین کتاب مکتوب خوا. داستان برگزیده «جایزه داستان دفاع مقدس به زبان انگلیسی ترجمه شد -. نشست دبیر شورای عالی امنیت ملی با نویسندگان. نقد کتاب قصه های طنز دفاع مقدس دیده بان ها ایستاده می خندند. کتاب ا...
داستانک
بزرگترین آرشیو داستان کوتاه. بسم الله الرحمن الرحیم. گربه را دم حجله کشتن. قصاب و سگ باهوش. بهلول و اب انگور. بهلول و فروش بهشت. گل سرخي براي محبوبم. آيا به من ايمان داري؟ اين که خيلی عاليه. دلی به وسعت دریا. انسانیت، ساده یا پیچیده! مینی بوس و مرد مست. انیشتین و راننده اش! تلفن های من به ماری! همیشه راهکار ساده تری نیز هست! نامه پیرزن به خدا. شاهکار یک دختر خیلی باهوش ایرانی. پیرمرد بدهکار و دخترش. چرچیل و راننده تاکسی. به سلامتیه همه پدرها. سرخ پوست ها و رئیس جدید. هیچوقت زود قضاوت نکنیم. پیرمرد برای س...
داستان کوه
داستان کوه، داستان پر فراز و نشیب زندگی است. برودپیک صعود شده است، شکی در آن ندارم. چند روز پیش به دنبال یادداشتی می گشتم که در سال 93 در باره اثبات صعود مسیر جدید برودپیک نگاشته بودم تا برای دوستی بفرستم. اما متوجه شدم به دلیلی پاک شده است. به همین دلیل بار دیگر آن را منتشر می کنم. به این ترتیب احتمال دروغ گویی در مورد صعود کاملا منتقی است. حال می توان پرسید آیا این احتمال وجود دارد که بچه ها قله را اشتباه گرفته باشند و به جای دیگری به غیر از قله اصلی صعود کرده باشند؟ به یاد آن سه آذرخش. در حدود ساعت 7:...
داستان کوه
یکشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۰. داستان کوه به بلاگفا منتقل شد. بالاخره من هم تسلیم شدم و به بلاگفا نقل مکان کردم آدرس داستان کوه در بلاگفا:. Http:/ dastanekouh.blogfa.com/. 1606;وشته شده توسط رامين شجاعي @ ۲:۵۳ قبلازظهر. 0 نظر. دوشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۰. 1606;وشته شده توسط رامين شجاعي @ ۷:۰۱ قبلازظهر. 0 نظر. دوشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۰. یال جنوب غربی/ رخ شمال شرقی. 1606;وشته شده توسط رامين شجاعي @ ۵:۲۵ قبلازظهر. 0 نظر. سهشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۰. یال جنوب غربی / گرده غربی. 0 نظر. دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۰. در این میان معدود ...
داستـــــــان كوتـــــــــاه
داستان كوتاه از همه جاي دنيا. پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و. خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و میگفت آقا گل! آقا این گل رو بگیرید. منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! چرا اینقد پر رویی! چه کردی با من! هنوز رد...
داستان های کوتاه من
داستان های کوتاه من. هنوز نمیدانم کسی هست که همچنان این صفحه را باز کند و برایش مهم باشد که اینجا به روز شود یا خیر؟ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 23:50 توسط خانم داستان نویس. گذشت و گذشت و هر یک فکری نسبت به دیگری میکرد چند دفعهای دیگر هم در آن نقطه هم را دیدین اما در حد چند جمله و شوخی گذشت . نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۸۹ساعت 9:45 توسط هولدن. مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند. قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند. قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند. براي اول...
داستان کوتاه
داستان های کوتاه ، داستانهای آموزنده و کوتاه ، داستانهای تاریخی ، داستانهای عبرت آموز، داستان تخیلی. چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1391. یک بنده خدایی، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردی و ساحل طلایى انداخت و گفت :. میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى؟ ناگاه، ابرى سیاه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت :. چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من؟ مرد، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت :.
داستان کوتاه
در این وبلاگ یادداشتهای کوتاه ناصر فرزینفر و مهدی حبیب آگهی را میخوانید. یادداشتهای طولانیتر. افسانهی پیدایش آینه به زعم جوانمردان. اما بدان که اسکندر ذوالقرنین پادشاهی بود که تمام عالم را دو بار گردیده بود و تری و خشکی در زیر حکم وی بوده و چهار پیغمبر مرسل با وی همراه بودند و چهارصد حکیم دنیا در پایبند وی ندیم بودند. منبع: چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، با مقدمه و توضیح مهران افشاری و مهدی مداینی، نشر چشمه. دوشنبه, اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۵. هیچ نظری موجود نیست:. آن روز دنیا زیر و زبر شد. آن روز دنیا ...