dailywritings.blogfa.com

before-sunset.blogfa.com

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند

http://before-sunset.blogfa.com/author/before-sunset

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند. من و تو چه بی کسیم. وقتی تکیمون به باده. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۲ساعت 16:2 توسط Pasha. تو مرا رها کردی. در تاریکی شب پر ستاره. و من با آن که می دانستم تو فردا دوباره طلوع خواهی کرد. دل به ستارگانی دور بستم. که شاید هزاران سال قبل مرده بودند. فردا که تو طلوع می کنی. چشم های من به تاریکی خو گرفته. من سزاوار گرمای تو نیستم. با ستارگانی چشمک زن. که هراران سال است مرده اند. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 14:39 توسط Pasha. لعنت به تو و هر...

before-sunset.blogfa.com

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند - 493

http://before-sunset.blogfa.com/post/493

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند. بگذار که سروده های من، نوازشگر تو باشند. به دستهایم این اجازه را نخواهی داد. که توفیق لمست را. واژه هایم را جوان خواهم کرد. با بذله گویی و افسونی که میل و رغبت را. برایت از غرور خواهم گفت. وسوسه را به جانت خواهم ریخت. اینگونه به هم آغوشی ت می آیم. با گلبرگ های سرخ و یک جعبه. که در آن خورشید را محبوس کرده ام. همه ی پرده ها را کشیده ام. تا تنها نوری که ساطع می شود. از سیمای تو باشد. بر نگاهت خواهم آویخت. و لذتی که در رسیدنش. گناه، دریغ کردن است. با تو خواهم آمیخت.

before-sunset.blogfa.com

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند - َAvec le temp

http://before-sunset.blogfa.com/post/497

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند. همه چیز را می برد. همه چیز می گذرد. چهره ها و صدا ها را. دل از تپش می ایستد. و دیگر به غوغا نمی افتد. و دیگر بهانه ای نیست برای اصرار کردن. باید بگذاریم برود و بگذرد. همه چیز را می برد. کسی را که دوست می داشتیم. کسی را که زیر باران به دنبال می گشتیم. ه با یک نظر یافتیمش. کسی که واژگانش را می دانستیم. و خط به خط میان حرفایش را می خواندیم. کسی که پیدایش می کردیم با آنکه از شرم سرخ می شد. کسی که می شد شناختش حتی اگر آرایشی بر گونه داشت. با زمان همه چیز از میان می رود.

before-sunset.blogfa.com

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند - 490

http://before-sunset.blogfa.com/post/490

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند. در حد اعلای تکریم. عشق یک انسان به ناممکن های خیال برانگیز. مثل حس پروانه شدن. حس پرواز برای پرنده های مسجون. و ماهی های آکواریوم که خواب دریا می بینند. بی آنکه پلک بزنند. مثل حس انسان های اولیه. به سقف های غار. مثل حس انسانهای آینده. به طبیعت قدیمی زمین. بکر بی دود سبز. بی کفش روی برف. که برای اولین بار عاشق شده است. نوشته شده در شنبه سیزدهم دی ۱۳۹۳ساعت 23:47 توسط Ramtin. Design By : Night Skin. One day the Sun will rise, close your eyes. Design by : Night Skin.

before-sunset.blogfa.com

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند - 489

http://before-sunset.blogfa.com/post/489

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند. هیچ چیز درست نمی شود. مساله ای حل نمی شود. فقط دورتر می شوی. و با پاسخ های دیر تر. بیشتر گریه های م را در خواهی آورد. نوشته شده در چهارشنبه دهم دی ۱۳۹۳ساعت 6:22 توسط Ramtin. Design By : Night Skin. One day the Sun will rise, close your eyes. شب از جایی شروع می شه که تو چشمات رو می بندی. نوشته های روزانه یک دانشجوی برق-الکترونیک. Design by : Night Skin.

before-sunset.blogfa.com

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند -

http://before-sunset.blogfa.com/post/494

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند. بعد ازین جام تو در پیش کسان دست به دست می گردد. مهربانی ز پی ات کوی به کوی، مست به مست می گردد. به لب هر که زدی بوسه، دلم را ترکی برداشت سخت. با همین هفت هزار تکه شکست، به شکست می گردد. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 8:11 توسط Ramtin. Design By : Night Skin. One day the Sun will rise, close your eyes. شب از جایی شروع می شه که تو چشمات رو می بندی. نوشته های روزانه یک دانشجوی برق-الکترونیک. Design by : Night Skin.

osyaaan.persianblog.ir

من هم تصورش می‌کنم. خودخواهانه! - ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد

http://osyaaan.persianblog.ir/post/198

ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد. 1777;۳٩٠/٤/٢٦. من هم تصورش میکنم. خودخواهانه! این‌جا بدون من. پن: بابت این نود دقیقه‌ی حیرت‌انگیز، عجیب مدیون‌تان‌م آقای توکلی عزیز. نوشته شده در ۱۱:٠٦ ‎ب.ظ توسط mahya. ترانه اي كه هرگز سروده نشد. برخی از حقوق متن‌های نوشته‌شده در این وبلاگ برای نویسنده محفوظ. این وبلاگ نیز توسط سایکو. تهیه شده و حقوق مربوط به آن هم محفوظ.

kamharfi.persianblog.ir

بابا نخواب موقع شیر است گریه کن - کم حرفی

http://kamharfi.persianblog.ir/post/348

سلام بر آن کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند. مداحی های محرم 91. ای عمو، عمو جانم. حسین بی علمدار شده. یاعباس جی بالمای لسکینه (نوحه عربی). سلام آقا فدای تو. تو خونه کرمتم اباالفضل. ای علی اکبر حسین. کشته لب تشنه مابین دو دریایی علی. کاش من جای تو بودم. هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده. همیشه کوچه ما عطری از شما دارد. باب الحوائج یا علی. از فراق قافله نترسیا از صدای هلهله نترسیا. مادرش گفت که ای حرمله لعنت بر تو. بابا نخواب موقع شیر است گریه کن. مجنونو دریاب ارباب ای ارباب. ای عمو یا حسین. جان رباب من ...

kamharfi.persianblog.ir

ای علی اکبر حسین - کم حرفی

http://kamharfi.persianblog.ir/post/358

سلام بر آن کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند. مداحی های محرم 91. ای عمو، عمو جانم. حسین بی علمدار شده. یاعباس جی بالمای لسکینه (نوحه عربی). سلام آقا فدای تو. تو خونه کرمتم اباالفضل. ای علی اکبر حسین. کشته لب تشنه مابین دو دریایی علی. کاش من جای تو بودم. هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده. همیشه کوچه ما عطری از شما دارد. باب الحوائج یا علی. از فراق قافله نترسیا از صدای هلهله نترسیا. مادرش گفت که ای حرمله لعنت بر تو. بابا نخواب موقع شیر است گریه کن. مجنونو دریاب ارباب ای ارباب. ای عمو یا حسین. چشمت عین الی...

kamharfi.persianblog.ir

کاش من جای تو بودم - کم حرفی

http://kamharfi.persianblog.ir/post/356

سلام بر آن کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند. مداحی های محرم 91. ای عمو، عمو جانم. حسین بی علمدار شده. یاعباس جی بالمای لسکینه (نوحه عربی). سلام آقا فدای تو. تو خونه کرمتم اباالفضل. ای علی اکبر حسین. کشته لب تشنه مابین دو دریایی علی. کاش من جای تو بودم. هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده. همیشه کوچه ما عطری از شما دارد. باب الحوائج یا علی. از فراق قافله نترسیا از صدای هلهله نترسیا. مادرش گفت که ای حرمله لعنت بر تو. بابا نخواب موقع شیر است گریه کن. مجنونو دریاب ارباب ای ارباب. ای عمو یا حسین. یا علی پاشو ...