compuny.persianblog.ir

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - محرم,,

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-44.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. هر جا كه قيامى برپا است تا معروفى اقامه شود، "حسين" آنجاست و هر كه بر منكر و ستم نخروشد به كاروان حسين پشت كرده است. "حسين" ميزان سنجش صداقت آدمى است، قبول ولايت حسين، برات آزادى انسان از جهنم پليدي هاست. هاناى حسينيان، خيمههاى عشق و ايمان بر پا داريد و بر سنج آگاهى، و طبل رحيل بكوبيد كه محرم، آغاز هجرت انسان از راه رسيده است . ساع ت 7:19 PM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،. طوفان های ح...

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - عـــيدتــ ــونــ‌ مــبـــ ــا ركــــ ،،

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-47.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. عيدت ون مب ا رك ،. اسفند رو به پایان است. وقت کوچ کردن به فرودين است،. وقت بخشيدن و صاف کردن دل،. پس مراببخش: اگربا نگاهی یا صدايی یا زبانی بر دلت ترکی انداخته ام. فرا رسیدن عی د سع ید باستان. ب ر همه شم ا نی کان. مبارک باد .,. ساع ت 12:34 AM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،. بالاي بالاتر تا تو را ببيتنم اين. ديده گمراهم راچه كسي بينا. خواهدكردو اين راه سياه را. فانوس چه كسي روشن خواهد.

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - زنـدگـی ..

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-45.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. زندگی، ارزش آنرا دارد که به آن فکر کنی. زندگی، ارزش آنرا دارد که ببویی اش چوگل، که بنوشی اش چو شهد. زندگی، بغض فروخورده نیست. زندگی، داغ جگر گوشه نیست. زندگی، لحظه دیدار گلی خفته در گهواره است. زندگی، شوق تبسم به لب خشکیده است. زندگی، جرعه آبی است به هنگامه ظهر در بیابانی داغ. زندگی، دست نوازش به سر نوزادی است. زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست. زندگی، شوق وصال یار است. زندگی، لحظه دیدار به هنگامه یاس. زندگی، تکیه زدن بر یار است. از ديدگان نگ...

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را -

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-49.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. از چند روز پیش عملیات رمضان شروع شده ،. رد انسان با نفس ،. و مثل آن روزها شعار هم یشگی جنگ جنگ تا پیروزی ست . و قصد خداوند پیروزی توست در. نب ردی که برایت آسانش کرده ،. پیروزی بر دشمنی تشنه و گرسنه. پس بر تو باد ظف ر ، در جها. ساع ت 6:8 PM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،. بالاي بالاتر تا تو را ببيتنم اين. ديده گمراهم راچه كسي بينا. خواهدكردو اين راه سياه را. فانوس چه كسي روشن خواهد.

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - GRAY..

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-52.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. ساع ت 11:17 AM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،. بالاي بالاتر تا تو را ببيتنم اين. ديده گمراهم راچه كسي بينا. خواهدكردو اين راه سياه را. فانوس چه كسي روشن خواهد. كردتو حقيقت را ميداني اين. دل بيدار است گرچه تاريكي. چشم هايش راگرفته است من. نه از گمراهي ام ترسانم و نه. از ديدگان نگرانم گريانم . اميدمن به دستان توست. ميشنوي. صداي قلب من. صداي پاي توست و تو حضور. داري بي آنكه چشمانم بداند.

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - ♥اینجا سرزمین واژه های وارونه است ♥

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-43.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. اینجا سرزمین واژه های وارونه است. جایی که گنج، "جنگ" می شود. درمان، "نامرد" می شود. قهقه، "هق هق" می شود. اما دزد همان "دزد" است. درد همان "درد" و گرگ همان "گرگ". باید از بهترین دوست ترسید. چونکه هیچکس روح توراانقدر عریان ندیده است که جای دقیق زخمها رابداند! ای ایرانی،این "م ن ها " را از خودت "م نها" کن. من میمیرم برای باقی مانده ات. ساع ت 12:33 AM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،.

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/9204.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. با اجازتون ,. آنقدر سکوت کرده ام که صدایم از یاد رفته است . ساع ت 0:15 AM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،. بالاي بالاتر تا تو را ببيتنم اين. ديده گمراهم راچه كسي بينا. خواهدكردو اين راه سياه را. فانوس چه كسي روشن خواهد. كردتو حقيقت را ميداني اين. دل بيدار است گرچه تاريكي. چشم هايش راگرفته است من. نه از گمراهي ام ترسانم و نه. از ديدگان نگرانم گريانم . اميدمن به دستان توست. I Uجدیدترین آ...

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - با اجازتون ,,

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-53.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. با اجازتون ,. آنقدر سکوت کرده ام که صدایم از یاد رفته است . ساع ت 12:15 AM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،. بالاي بالاتر تا تو را ببيتنم اين. ديده گمراهم راچه كسي بينا. خواهدكردو اين راه سياه را. فانوس چه كسي روشن خواهد. كردتو حقيقت را ميداني اين. دل بيدار است گرچه تاريكي. چشم هايش راگرفته است من. نه از گمراهي ام ترسانم و نه. از ديدگان نگرانم گريانم . اميدمن به دستان توست. I Uجدیدترین ...

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - lo0ve..

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-41.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. ساع ت 3:0 PM. این روز ها، تعطيلي ام را به باغ. ارزو هايم كوچ مي كنم. بر تاب كنكاشم سوار مي شوم. و تاب مي خورم، بالا مي روم،. بالاي بالاتر تا تو را ببيتنم اين. ديده گمراهم راچه كسي بينا. خواهدكردو اين راه سياه را. فانوس چه كسي روشن خواهد. كردتو حقيقت را ميداني اين. دل بيدار است گرچه تاريكي. چشم هايش راگرفته است من. نه از گمراهي ام ترسانم و نه. از ديدگان نگرانم گريانم . اميدمن به دستان توست. ميشنوي. صداي قلب من. صداي پاي توست و تو حضور. داري بي آنكه چشمانم بداند.

farkhondehkhanom.blogfa.com

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را - این نوشته حالمو بدجور کرد..

http://farkhondehkhanom.blogfa.com/post-55.aspx

به نام اوکه می نگاردبرنگارقلب ها محبت را. این نوشته حالمو بدجور کرد. ت ا حالا شکار رفتی? من می رفتم، ولی دیگه نمیرم! آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود،خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم، من شلیک کردم بهش، درست زدم به پایش! وقتی بالای سرش رسیدم هنوز جون داشت، چشم هاش داشت التماس می کرد، نفس می کشید، زیباییش من رو تسخیر کرده بود، حس کردم که اون گوزن می تونه دوست خوبی واسم باشه، می تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسش درست کنم. تو هیچ وقت نمی تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی! با من حتی دوست باشی!