cheshmhayeto.persianblog.ir
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://cheshmhayeto.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://cheshmhayeto.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
2.1 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
2.078 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | cheshmhayeto.persianblog.ir Reviews
https://cheshmhayeto.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
cheshmhayemehraboon.blogfa.com
چشم های مهربون
یادته زیر گنبد کبود دو تا دوست بودن و کلی حسود؟ تقصیر همون حسودا بود که حالا شده یکی بود و یکی. نوشته شده در شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 13:45 توسط حانیه. منو ببخش به خاطرت دوباره چشمام شده خیس. یا مثل من اگر کسی به فکر دردای تو نیست. خودت می دونی که برام از خودمم مهمتری. ببخش که هر شب از توی فکر و خیالم می گذری. ببخش اگر هر جا میری دلم برات شور میزنه. تا بر نگردی پیش من دلواپسی کار منه. ببخش اگر هر دفعه من اشتی پیش قدم میشم. مغرورم اما پیش تو تازه خوده خودم میشم./. تو عوض شدی نگو نه عزیزم بگو که چت شده.
...دفتر تنهایی من
تویی که داری این پست و می خونی. زیاد وقتت و نمی گیره. گاهی اوقات خدا میگه و ما نمی شنویم". و حالا به این جمله فکر کن. گاهی اوقات خدا نمی گه و ما می شنویم". جمله ی بالا رو یه خورده واضح تر بیان می کنم. گاهی اوقات ما چیزایی می شنویم که فکر می کنیم خدا گفته، در حالیکه نگفته". و حالا یه سوال. چجوری باید بفهمیم تو یه اتفاق تو زندگیمون، کدوم حالت برامون پیش اومده. اینکه خدا گفته و ما نشنیدیم، یا اینکه شنیدیم در صورتی که خدا نگفته. اما اگه خوندین خواهش می کنم فکر کنین. نمی خواستم برم، تازه داشتم. از فردا می ترسم.
BLOGFA.COM
این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است. محتوای وبلاگ محفوظ است. تنها از نمایش عمومی آن جلوگیری شده است. جهت اطلاعات بیشتر بخش ر اهنمای پیگیری جهت رفع فیلتر وبلاگهای مسدود شده توسط کارگروه.
چشمهای سربی من
دوتا پنجره براي ديدن اين آسمان كافيست. و كوچه اي كه هنوز. زني با زنبيلي پر از تولدي ديگر از آن گذشت،. من سر اين سطر منتظرم،. چون كه براي گفتن اين شعر خواب ديده ام. و بادبادكم را به دست كودكي سپرده ام. كه جريمه اش نوشتن از روي همين ديواربا. مدادي به رنگ بنفش. والبته نه اين كه يكي دو بار همين فرودگاه. كه هواپيمايش هر روز راس ساعت هفت. كسي را باچمداني پرازكتابهاي دوستت دارم. ایستگاه عشق - داداش محسن. آفتاب ودلیل آمدنش-آبجي حميده. جایی برای حرف زدن - داداش حمید. ناگه از آن اتفاق. باوركن من براي ما را. انگار ...
چشم هایی به رنگ تیله ای...
چشم هایی به رنگ تیله ای. میکردم، پک های عمیقی به سیگارم میزدم. نور آفتاب پهن شده بود روی نیمی از میزم. یه روان نویس، چند برگ کاغذ، فندک و بسته ی کافه نسبتن خلوت بود. پشت میز چوبی ه همیشگی نزدیک پنجره نشسته بودم و همینطوری که به اسپرسو م نگاه سیگار به همراه زیرسیگاری و فنجون اسپرسو روی میزم بود. حرفاش که تموم شد. بلند شد و بدون اینکه صندلی رو سرجاش بذاره از کافه زد بیرون. زمانی نگذشت که نفر بعدی وارد شد و درست مثل قبلی همون کارها رو تکرار کرد. آها روی میز نوشتم: منو بغل کن. وقتی دو عاشق از هم جدا میشن.
♫ ❤چشمهای زیبای یار❤ (◡‿◡✿)
چشمهای زیبای یار . تقدیم به قشنگ ترین آرزوی دنیا *آتنا جوووون*. دوست داشتنت گناه باشد یا اشتباه. گناه می کنم تو را حتی به اشتباه. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم مرداد 1391ساعت 13:6 توسط عاشق آتنا. تو یک تولدی شدی به قلب زخمی ام ببین. که با تو من ظهور شدم احیا شدم مثل نگین. عزیز مبارکت باشه امروز روز تولدت. این قلب خسته منه بردار برو ما خودت. امروز روز توست.روز میلادت. دنیا تبسم کرده است امروز با یادت. امروز بی شک اسمان ابی ترین ابیست. چرخ و فلک همچون دلم درگیر بی تابیست. نام مرا گذاشتند "با جنبه"!
ساعت بیقراری
دچار"مرگ عاطفی " شده ام. زندگی ام را " اهدا " میکنم. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم مهر 1393ساعت 21:4 توسط alireza sadra. دلم برایت تنگ شده . مي نويسم دوستت دارم. بخوان دلم برايت تنگ شده. مي نويسم به يادت هستم. بخوان دلم برايت تنگ شده. مي نويسم حال و روزت چطور است؟ بخوان دلم برايت تنگ شده. تو اصلا هرچه مي نويسم را بخوان. دلم برايت تنگ شده. من اينجا زود به زود. دلم برايت تنگ مي شود. اصلا تا سرم را از رويت برمي گردانم. از آن نقطه ي خداحافظي. تا دم در خانه. قدم به قدم را مي شمارم. و به تعداد تمام قدم ها.
چشم
یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ه.ش. داستان پناهندگی، بیابانی بیکران. بعد از دیدن این ویدیو حس تلخی به من دست داد. Http:/ www.bbc.co.uk/persian/world/2013/11/131109 l93 rescue boy.shtml. واقعا نمی دانم کجای کار می لنگد! با چه تصوری می توان تمام زندگی خود را بر روی کمی بیشتر از هیچ قمار کرد؟ داستان پناهندگی، به طور خاص در مورد ایرانیان، داستان دردناکی است که بارها شنیده ام و دیده ام. 171;از اینجا بریم بیرون، هر جور که بشه! هیچ نظری موجود نیست:. Links to this post. با ایمیل ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید!
چشمیدر - چه شمیه ر
چشمیدر - چه شمیه ر. وبلاگ رسمی روستای چشمیدر. 1575;بزار وبلاگ. 1575;سلایدر. عید نوروز94شمسی و 2715کوردی. نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۴ساعت 23:18 توسط پوریا مرادی. چشمیدر. خردادماه 73. دانش اموزان مدرسه راهنمایی بعثت. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۳ساعت 13:13 توسط پوریا مرادی. عکس ماهواره ای چشمیدر. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۳ساعت 13:11 توسط پوریا مرادی. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۳ساعت 12:53 توسط پوریا مرادی. چشم اندازی از پاییز قشنگ چشمیدر.
Parallels Helm v4 : The Windows Multi-Server WebHosting Control System