chemeslechamran.blogfa.com

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/8704.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. داره موئد جدایی فرا می رسه . این سری جدایی برای همیشه . نمی تونم باهاش کنار بیام . این چند روز یک چیزی تو دلم سنگینی می کنه . می دونم چیه و چرا و برای چی هست ولی درکش برام خیلی سخته . این قضیه هم برای منه هم برای دوستام چون اصل این زندگی همینه . خیلی بی رحمه یعنی عبوس بودن و خشن بودن زندگی رو الان دارم حس می کنم .اینکه یکی همش ساعت رو به من نشون می ده که وقت تنگ است . سعی می کنم خاطرات دانشگاه و خوابگاه رو بنویسم . خاطرات يك راننده كاميون.

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/8703.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. اينکه جدايي يکي از قانون هاي طبيعته و هميشه هست از اين به بعد هم خواهد بود رو قبول دارم واينکه دوستي بايد حقيقي باشه و جدا شدن ظاهري نبايد باعث جدايي ما بشه رو هم قبول دارم و به قول يکي از دوستان مهم اينه که تو دل هم جا داشته باشيم اين جوري هميشه با هم. ولي اينکه ديگه خانواده نيستيم واحتمال اينکه ديگه هيچ وقت. همو نبينيم دردناکه . چند خبر براي زهرا :. خبرهاي اين مدت که تو نبودي :. ۱-با نگار رفتيم نعلبندون براي چند روز تعطيلي خرت وپرت بخريم.

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی -

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/post-49.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. یکی از نیمچه همکاران باعث شد بیام اینجا و منو یاد زمان دانشگاه انداخت و واقعا حالمو گرفت و امروز تقریبا تمام پست هام و نظذات رو خوندم و اشک ریختم . یادت بخیر دانشگاه و بخصوص خوابگاه .بلوک ۸ اتاق فکر کنم ۴۳۵ یاد بخیر. کاش زندگی دکمه بازگشت داشت. نوشته شده در دوشنبه ۲۶ دی۱۳۹۰ساعت 11:52 توسط نرگس. خاطرات يك راننده كاميون. بهترین و زیبا ترین عکس ها.

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی -

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/post-50.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. چقدر زود گذشت آخرين باري كه نوشتم ۲۰۳ روز پيش بود خيليه ها. بعد از گذشت ۵۵ روز هنوز تو شوكم وباورم نميشه كه آقاجان براي هميشه رفته . هنوز بعد از ظهر ها. منتظر تماس فاطمه هستم كه بگه بيا آقاجان ميگن چرا نرگس نمياد . خدايا چرا با ما اين كار روكردي . اين مدت بار ها آرزوي مرگم رو كردم . و هيچي حاليم نمي شد .فقط و فقط دلم به حال دخترم مي. تحمل رفتن به خونه ي آقاجان و باغمزار رو ندارم كه ببينم اسمشون رو ي سنگ نوشته شده . واسه ي چيه .

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی -

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/post-51.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. اي روزگار خيلي بي رحمي . اذت بدم مي ياد . وقتي گفتند مي خوان وسايلهاي خونه آقاجان رو جمع كنند. حالم خيلي خراب شد . ديگه مطمئن شدم كه بايد با. خونه ي بچگيم خداحافظي كنم . با تك تك خاطراتم خداحافظي كنم . الان ديگه بعد 2 هفته انگار نه انگار خونه ي كودكي بود و خاطراتي بود . خدايا هر وقت دلم گرفت كجا برم؟ مستقيم برم باغمزار . خدايا حالا من هيچي اون 2 تا بچه چي كه الان ديگه. هميشه آخرش فقط به اين نتيجه ميرسم :. خاطرات يك راننده كاميون.

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/9005.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. واسه نوشتنم تردید دارم خیلی وقته نبودم و ننوشتم . کلا فراموش کردم و نمی تونم جمله بندی خوبی داشته باشم. از وقتی که نبودم کلی اتفاق تو زندگیم افتاده و قشنگترینش مامان شدنمه (در آینده ی نزدیک براش وبلاگ می سازم و روز های قشنگی رو که برام درست کرده رو توش می نویسم ). مادر شدن خیلی قشنگه و به نظر من قشنگ ترین حس دنیا مادر شدنه همون طور که بزرگترین درد دنیا بی مادری . یاسمینم الان ۴۴ روزه شده . نمی دونم چی بنویسم و نمی تونم ذهنم رو جمع کنم .

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی -

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/post-48.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. واسه نوشتنم تردید دارم خیلی وقته نبودم و ننوشتم . کلا فراموش کردم و نمی تونم جمله بندی خوبی داشته باشم. از وقتی که نبودم کلی اتفاق تو زندگیم افتاده و قشنگترینش مامان شدنمه (در آینده ی نزدیک براش وبلاگ می سازم و روز های قشنگی رو که برام درست کرده رو توش می نویسم ). مادر شدن خیلی قشنگه و به نظر من قشنگ ترین حس دنیا مادر شدنه همون طور که بزرگترین درد دنیا بی مادری . یاسمینم الان ۴۴ روزه شده . نمی دونم چی بنویسم و نمی تونم ذهنم رو جمع کنم .

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/8804.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. اینکه گناهانمان پیدا نیستند. هر روز خودمان را پاک بشوییم. شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم. و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان. شکل مان را دگرگون نمی کنند. چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد. تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس. فدریکو گارسیا لورکا -. دیروز کاری کردم خفن که شکر خدا خیلی ها نفهمیدن . نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ تیر۱۳۸۸ساعت 11:31 توسط نرگس. خاطرات يك راننده كاميون. بهترین و زیبا ترین عکس ها.

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/9010.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. یکی از نیمچه همکاران باعث شد بیام اینجا و منو یاد زمان دانشگاه انداخت و واقعا حالمو گرفت و امروز تقریبا تمام پست هام و نظذات رو خوندم و اشک ریختم . یادت بخیر دانشگاه و بخصوص خوابگاه .بلوک ۸ اتاق فکر کنم ۴۳۵ یاد بخیر. کاش زندگی دکمه بازگشت داشت. نوشته شده در دوشنبه ۲۶ دی۱۳۹۰ساعت 11:52 توسط نرگس. خاطرات يك راننده كاميون. بهترین و زیبا ترین عکس ها.

roozegarejavani.blogfa.com

روزگار جوانی

http://www.roozegarejavani.blogfa.com/8702.aspx

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریاد زدنی لازم است. نوشته شده در جمعه ۲۷ اردیبهشت۱۳۸۷ساعت 11:55 توسط نرگس. برایت آسمانی خواهم کشید. پر از ستاره های همیشه نورانی. تو در کنار من روی ابرها. من غرق آن همه مهر. با عرض شرمندگی در مورد عکس های تولدم . به دلیل نقص فنی حذف شدن و در اسرع وقت و با رفع شدن مشکل دوباره عکسها رو می ذارم . امروز فجیع هوای خونمون رو کردم به قول بچه ها حتی دلم واسه ی چراغ های خیابون های شهرم هم تنگ شده اگه بشه امروز یا فردا میرم . چون واقعا دچار کمبود انرژی شدم و خیلی.