blogmehrma.blogfa.com

lescoreyhan.blogfa.com

دختری از جنس ریحــــــــــان -

http://www.lescoreyhan.blogfa.com/post/16

دختری از جنس ریحان. اشعار و دست نوشته ها. این شب های سوت و کور طعنه می زند. آن شب های مهتابی که تلفنی با هم حرف می زدیم. چهارشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۴. من ریحانه شیرزادی مدیر این وبلاگ هستم. امیدوارم از اشعار و دست نوشته هام نهایت لذت رو ببرین. خوشحال میشم نظر بدین. من آن گل ریحانم. که تنها در شالیزار روییده ام. من آن غنچه ی پژمرده ام. که بی یار همنفسی در باغچه ی زندگی خشکیده ام. کسی اینجا نمی بیند که تنهایم. کسی حتی مرا با یاد دریا هم نمی خواند. کسی هم ز بی کسی افتادن و خیزان. دلنوشته های یک رهگذر.

girls-city.blogfa.com

girls-city - 7-!!!!

http://www.girls-city.blogfa.com/post/8

ᓄ ט [ᓄ غز ᓄ פ رآب ]. و لی تو بآهآش [حآل ڪ ن]. ᓄ ט [چ شآᓄ س رآب ]. و لی تو [رو ح ᓄ پآڪ ڪ ن]. تاريخ سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:54 نويسنده صدف. د مہ اونے كہ ت نهاست گ رم. ن ہ اینكہ ن تون ستہ با ك سے باشہ ن ہ. ب لكہ ن خواستہ با ه رك سے باشہ. قالب و کد و آیکن وبلاگ.

reyhaneh89.blogfa.com

نازنین ریحانه

http://www.reyhaneh89.blogfa.com/1392/07

تکرار حضورت، گلبرگهای شقایق را به سجده وا می دارد. من سرمست از آمدنت، ترانه بودنت را می سرایم. دیدن هر بامداد اتفاقی ساده ای نیست خوشایند است و تکرار ناپذیر. گنجشکها بی خود شلوغش نمی کنند. معجزه را می بینند. هر فصلت پر از مهر. نوشته شده در تاريخ دوشنبه یکم مهر ۱۳۹۲ توسط آرمیتا. Weblog Themes By Blog Skin. نازنینم بودنت را می نویسم تا هرگز فراموش نکنم بی تابی لحظات انتظارم را . ریحانه عزیزم در روز دوشنبه 1389/3/3 در ساعت 11/50 به دنیا آمد. ريحانه و حنانه (بهونه هاي قشنگ زندگي). خسته ولی پر امید.

but-go-back.blogsky.com

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد...

http://www.but-go-back.blogsky.com/1394/05/01/post-37

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد. کسی که این وبلاگ بخاطرش متولد شد به سادگی یک لبخند همه چیز را تلخ به پایان برد. چقدر سنگین است تکلیف نبودن هایت. پنجشنبه 1 مرداد 1394 ] [ 16:59 ] [ سمان. مرا اینگونه تصور کن دختری سرد در آستانه فراموشی که خمیده بر صفحه کلید روی این دیوار مجازی برای ثبت بغض های فرو خورده اش واژه میگرید. بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر. جا ی دست هایم جا مانده . راستی دستهایمان چقدر به هم می آیند. خاطره هات منو خسته ام کرده. غم های ته نشین شده. عشق و تمنا(سحر جون).

but-go-back.blogsky.com

بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر.... - عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد...

http://www.but-go-back.blogsky.com/1394/05/01/post-36

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد. کسی که این وبلاگ بخاطرش متولد شد به سادگی یک لبخند همه چیز را تلخ به پایان برد. بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر. تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد. کجاس اون دوتا دستای. چرا بیصدا شده لب قصههای خوب. من که باور ندارم اون همه خاطره مرد. عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد. آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده. انگار از اون بالاها گریههامو ندیده. پنجشنبه 1 مرداد 1394 ] [ 16:45 ] [ سمان. بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر. جا ی دست هایم جا مانده .

but-go-back.blogsky.com

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد...

http://www.but-go-back.blogsky.com/1394/05/05/post-40

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد. کسی که این وبلاگ بخاطرش متولد شد به سادگی یک لبخند همه چیز را تلخ به پایان برد. تمام ترسم از این است. که یک شب، بخواهی به خوابم بیایی،! و من، مثل هرشب. بیدار در فکر تو باشم. دوشنبه 5 مرداد 1394 ] [ 12:04 ] [ سمان. مرا اینگونه تصور کن دختری سرد در آستانه فراموشی که خمیده بر صفحه کلید روی این دیوار مجازی برای ثبت بغض های فرو خورده اش واژه میگرید. بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر. جا ی دست هایم جا مانده . راستی دستهایمان چقدر به هم می آیند.

but-go-back.blogsky.com

خاطره هات منو خسته ام کرده.... - عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد...

http://www.but-go-back.blogsky.com/1394/04/06/post-32/خاطره-هات-منو-خسته-ام-کرده-

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد. کسی که این وبلاگ بخاطرش متولد شد به سادگی یک لبخند همه چیز را تلخ به پایان برد. خاطره هات منو خسته ام کرده. برای هرکسی تعریفشان نمیکنم. تو فقط مرد باش و انکارشان. شنبه 6 تیر 1394 ] [ 16:37 ] [ سمان. مرا اینگونه تصور کن دختری سرد در آستانه فراموشی که خمیده بر صفحه کلید روی این دیوار مجازی برای ثبت بغض های فرو خورده اش واژه میگرید. بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر. جا ی دست هایم جا مانده . راستی دستهایمان چقدر به هم می آیند. غم های ته نشین شده.

but-go-back.blogsky.com

راستی دستهایمان چقدر به هم می آیند.... - عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد...

http://www.but-go-back.blogsky.com/1394/04/20/post-34/راستی-دستهایمان-چقدر-به-هم-می-آیند-

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد. کسی که این وبلاگ بخاطرش متولد شد به سادگی یک لبخند همه چیز را تلخ به پایان برد. راستی دستهایمان چقدر به هم می آیند. فشار آرام دستهایت را دوست دارم. وقتی که مردانگیت را به ر خ انگشتانم می کشی . تڪیﮧ گآه م بآش! میخوآه م س نگینی ن گآه این م رבم ح سوב ش هر رآ. تو ه م ح س کنی. این م رבم نمیت وآنن ב ببینن ב. בست هآی مآن تآ این ا ندآزه ب ہم می آینב! شنبه 20 تیر 1394 ] [ 09:58 ] [ سمان. بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر. جا ی دست هایم جا مانده .

but-go-back.blogsky.com

دانه دانه... - عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد...

http://www.but-go-back.blogsky.com/1394/04/02/post-26

عنوان وبلاگ زیر سیل اشک های نویسنده جان داد. کسی که این وبلاگ بخاطرش متولد شد به سادگی یک لبخند همه چیز را تلخ به پایان برد. تسبیح میشوم زیر انگشتانت. دانه دانه میرانی ام. تا خودت را بالا ببری . . . سهشنبه 2 تیر 1394 ] [ 18:18 ] [ سمان. مرا اینگونه تصور کن دختری سرد در آستانه فراموشی که خمیده بر صفحه کلید روی این دیوار مجازی برای ثبت بغض های فرو خورده اش واژه میگرید. بی حضور دستهای گرم تو دست هایم را نمیخواهم دگر. جا ی دست هایم جا مانده . راستی دستهایمان چقدر به هم می آیند. خاطره هات منو خسته ام کرده.