barghayepaeezee.blogsky.com
برگ هایی که درپائیز میرویندبرگ هایی که درپائیز میرویند -
http://barghayepaeezee.blogsky.com/
برگ هایی که درپائیز میرویند -
http://barghayepaeezee.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
11
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.594 sec
SCORE
6.2
برگ هایی که درپائیز میرویند | barghayepaeezee.blogsky.com Reviews
https://barghayepaeezee.blogsky.com
برگ هایی که درپائیز میرویند -
برگ هایی که درپائیز میرویند
http://www.barghayepaeezee.blogsky.com/1389/06/17/post-4
برگ هایی که درپائیز میرویند. 17 شهریور 1389 ساعت 04:48 ق.ظ. روزه دارم من وافطارم ازآن لعل لب است. آری افطاررطب دررمضان مستحب است. روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه. بخوردروزه خودرا به گمانش که شب است. شحنه اندر عقب است ومن ازآن میترسم. که لب لعل توآلوده به ماء العنب است. زیرلب وقت نوشتن همه کس نقطه نهند. وین عجب نقطه ی خال توبه بالای لب است! یارب این نقطه ی خال تو به بالا که نهاد. نقطه هرجا غلط افتاد مکیدن ادب است! نام شاعر خوش قریحه را نمی دانم متاسفانه! شاید بگردیم پیداشود امانگشتیم). ارسال پیغام به مدیر.
تکرار عادت ها - برگ هایی که درپائیز میرویند
http://www.barghayepaeezee.blogsky.com/1389/06/15/post-2
برگ هایی که درپائیز میرویند. 15 شهریور 1389 ساعت 02:50 ق.ظ. باید عادت کنی .باید عادت کنم. باید عادت کنیم به عادی بودن. کم کم باید عادت کنی که با نگاه دخترهارا بپسندی،یاد بگیری جلوی راهشان سبز بشوی و بگویی :ببخشید خانم میتونم چند لحظه وقتان رابگیرم؟ آرایش ،هرچقدر هم زننده باشد. بایدعادت کنی که عادی باشی. نمیدانم پالتوی خز دار و چکمه های چرمی به من میآید؟ لاک قرمز ورژلب قرمز! به نظرت به اندازه کافی عادی میشوم؟ باید حالاکه پروانه شده ام به گوشهی پیله ای بخزم ودرتعفن بمیرم،کسی نگران پروانه شدن من نیست.
www.barghayepaeezee.blogsky.com
http://www.barghayepaeezee.blogsky.com/m
دریا - برگ هایی که درپائیز میرویند
http://www.barghayepaeezee.blogsky.com/1389/08/05/post-8
برگ هایی که درپائیز میرویند. 5 آبان 1389 ساعت 02:04 ب.ظ. دریا صبور وسنگین میخواند ومینوشت:. من خواب نیستم خاموش اگرنشستم. روزی که برخروشم وزنجیر بگسلم. روشن شود که آتشم و. ارسال پیغام به مدیر. از آبها به بعد. از آب ها به بعد. لیست کامل عناوین یادداشتها.
شناسنامه ساجده سلیمی
http://www.barghayepaeezee.blogsky.com/profile/6783506036
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
11
رد پایی تا آفتاب
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/8907.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. ماهي در آسمان بي ستاره قلبم. چه تفاهم تلخ و كشنده اي! نوشته شده در پنجشنبه یکم مهر ۱۳۸۹ساعت 13:17 توسط مریم الله وردی. آوای باد انگار اوای خشکسالی است. بگذار تا بگو یم تقدیر لاابالیست. وقتی که مرگ انسان مانند سنگ باشد. دنیا به این بزرگی یک کوزه سفالیست. باید که عشق ورزید باید که مهربان بود. زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست. از آبها به بعد. باور كنيد هنوز زنده ام. زبانشناسي و علوم ديگر. من و يك عالمه تو. ورق پاره هاي تنهايي.
رد پایی تا آفتاب
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/8908.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. من زاده ی لحظه های پر تشویشم. غربت زده از فراق یار خویشم. یک قافله طوفان غزل در راه است. وقتی که به چشمان تو می اندیشم. و لبریز ز شوق پرواز. من که زندانی تبعید شده در قفس همنفسم. چه کنم با پر باز؟ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم آبان ۱۳۸۹ساعت 21:30 توسط مریم الله وردی. فانوس دو چشمان سیاه تو مرا بس. محراب غزل خیز نگاه تو مرا بس. ای همسفر نیمه ره وادی قربت. آوای خوش گاه به گاه تو مرا بس. پن: با تشکر از شاعر گمنام (دایی گل خودم). نگاهت ...
رد پایی تا آفتاب
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/8909.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. این شعری رو که توی این پست براتون گذاشتم با الهام از شعر صیغه! شاعر عزیزجناب آقای غلامرضا طریقی یا شایدم بشه یه جورایی گفت. در جواب شعر ایشون گفتم. نه جمعم، نه مفردم ،بانو! خودت بگو چه کنم؟ خودت بگو چه کنم؟ من به جبر مطلق تو. بدون آنکه بخواهم مقیدم، بانو! برای یافتنت، هفت شهر را گشتم. به حکم قرعه به سویت نیامدم،بانو! به دست شعله ای از گم شدن نجاتم ده. چراغ گمشده در راه مقصدم، بانو! دلیل خلقت من انعکاس خصلت توست. من که در زدم بانو!
رد پایی تا آفتاب
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/8911.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. دیگر به هوای تو نفس نیست مرا. آرامش دست تو هوس نیست مرا. دیگر پر پرواز دلم واشده است. جادوی نگاه تو قفس نیست مرا. دیروز به یاد تو عبادت کردم. رفتی، به نبودن تو عادت کردم. یک لحظه برای دیدنت باقی بود. عمریست به آن لحظه قناعت کردم. پی نوشت: با تشکر از ادیب معاصر جناب آقای محسن احمدوندی. نوشته شده در چهارشنبه ششم بهمن ۱۳۸۹ساعت 10:30 توسط مریم الله وردی. آوای باد انگار اوای خشکسالی است. بگذار تا بگو یم تقدیر لاابالیست. از آبها به بعد.
رد پایی تا آفتاب - صرف تو!
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/post-40.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. این شعری رو که توی این پست براتون گذاشتم با الهام از شعر صیغه! شاعر عزیزجناب آقای غلامرضا طریقی یا شایدم بشه یه جورایی گفت. در جواب شعر ایشون گفتم. نه جمعم، نه مفردم ،بانو! خودت بگو چه کنم؟ خودت بگو چه کنم؟ من به جبر مطلق تو. بدون آنکه بخواهم مقیدم، بانو! برای یافتنت، هفت شهر را گشتم. به حکم قرعه به سویت نیامدم،بانو! به دست شعله ای از گم شدن نجاتم ده. چراغ گمشده در راه مقصدم، بانو! دلیل خلقت من انعکاس خصلت توست. من که در زدم بانو!
رد پایی تا آفتاب - سکوت را بشکن
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/post-43.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. بیا به دیدن این قلب خسته ام گاهی. دلم برای دلت تنگ می شود گاهی. نگاه کن چه خزان است باغ چشمانم. بهار را تو بیا. زنده کن در آن گاهی. تمام سهم من از تو جنون و شیداییست. بیا و باش چو لیلی برای من گاهی. دچار مهر سکوت است دفتر شعرم. طلوع غزل باش و رو نما گاهی. پن: استاد بزرگوار جناب آقای موحدان عزیز لطف کردن و این کارو با قلم زیباشون نوشتند،میتونید هنر ایشونو در لینک زیر مشاهده کنید. Http:/ raddepayerang.blogfa.com/. از آبها به بعد.
رد پایی تا آفتاب
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/9002.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. بیا به دیدن این قلب خسته ام گاهی. دلم برای دلت تنگ می شود گاهی. نگاه کن چه خزان است باغ چشمانم. بهار را تو بیا. زنده کن در آن گاهی. تمام سهم من از تو جنون و شیداییست. بیا و باش چو لیلی برای من گاهی. دچار مهر سکوت است دفتر شعرم. طلوع غزل باش و رو نما گاهی. پن: استاد بزرگوار جناب آقای موحدان عزیز لطف کردن و این کارو با قلم زیباشون نوشتند،میتونید هنر ایشونو در لینک زیر مشاهده کنید. Http:/ raddepayerang.blogfa.com/. از آبها به بعد.
رد پایی تا آفتاب
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/8806.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. نوبت من شده است. به کجا خواهم رفت. و چه غافل بودم. تا که بار سفرم بربندم. باز هم نام مرا میخوانند. فرصتی باز چه سود. کوچ آن دختر بی نام و نشان یادت هست؟ فاطمه، آذر و مهتاب چطور؟ افسوس که تو غافل بودی. فرصتی باز چه سود. که به غفلت گذرد چندی باز. انا لله و انا الیه راجعون. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۸۸ساعت 5:35 توسط مریم الله وردی. چی می شد که روزگار به هیچکسی بد نمی کرد. قلب هیچکسی رو جای شیشه از سنگ نمی کرد. ایده های ن...
رد پایی تا آفتاب - آرزوي محال
http://www.kolbehetanhaiee.blogfa.com/post-31.aspx
رد پایی تا آفتاب. از من نپرس چرا گریه میکنم, گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. چی می شد که روزگار به هیچکسی بد نمی کرد. قلب هیچکسی رو جای شیشه از سنگ نمی کرد. چی می شد که زندگی با همه مهربون می شد. روی زشت زندگی هیچوقت نمایون نمی شد. چی میشد که تو دل هیچکسی جای غم نبود. توی لحظه های شادیمون محبت کم نبود. چی می شد که بی کسی تو زندگی معنا نداشت. غم و غصه ها رو می شد یه جوری کنار گذاشت. چی می شد آرزوهامون به حقیقت می رسید. نقاش دنیا همه صورتا رو شاد می کشید. آوای باد انگار اوای خشکسالی است. از آبها به بعد.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
برگهای سپید
الهی و ربی من لی غیرک. از خود می پرسم : هزار و یک صد و اندی سال از آن روزهای سخت می گذرد و هر سال این روزهای سخت برایتان تکرار می شود و من چند بار ، مایه ی آسودگیی سختیهای شما بودم؟ چند بار توانستم لبخندی و یا حتی تبسمی کوچک ،گوشه لب لعل گونتان بنشانم؟ معدود بودند و هستند امثال امینی ها و شیخ مفید ها و زیاد بودند و هستند امثال من که جز رنج و غم و محنت ، چیزی برایتان نداشتم ، ولی شما هیچگاه دست از دعای خیر برای امثالی چون من بر نداشتید. با خود می گویم :. مگر عزیزتر و مهربانتر از شما کسی دیگر هست؟ نه می تو...
مشکلات شیرین
Http:/ www.google.com/imgres? Imgurl=http:/ mmahdavi.com/IMG/jpg/gu7bg6rgr12vkd2ll58v.jpg&imgrefurl=http:/ mmahdavi.com/spip.php? نوشته شده در شنبه بیست و هشتم دی 1392ساعت 2:14 توسط موذنی. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم دی 1392ساعت 2:8 توسط موذنی. بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه در انچه مینگری. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم دی 1392ساعت 1:55 توسط موذنی. نوشته شده در یکشنبه هشتم دی 1392ساعت 17:3 توسط موذنی.
barghayehzendegi.persianblog.ir
برگهای درخت زندگی
درباره من : سلام عزیزان من پیرصدیق هستم .سالها دبیر دبیرستان های تهران بودم، امیدوارم دانش آموزانم و خوانندگان وبلاگم که بهترین دوستانم هستند با نظرات خودمرادر نگارش این وبلاگ همراهی کنند باتشکر از شما. پروفایل من : پیر صدیق. سهم من / آزاده صالحی. ساعت ۱٠:۳٧ ق.ظ روز ۱۳٩۳/٤/٥ : توسط : پیر صدیق. ای غریبه ،چه زود ، آشنا گشتی تو بامن ،. گفتی این شهر بده، نور خورشیدش کمه ،. خورشید تو پرنور تره، ،! شهرتو پر از چراغ و شکره ، ،! گفتی که حرفهام غلطه ، معنی اونها بده. من به حرفهای تو گوش کردم و ،گفتم به به ،.
برگ های نقره ای
برگ های نقره ای. برگ نقره ای بیست و پنجم. عموما" آدم ها گاهی همه چیز به اینجایشان می رسد و شدیدا" احساس خفگی می کنند. طوری که هر تیک-تاک ساعت روی ریه هایشان سنگینی می کند. حالا دقیقا" من در همین وضع نامتعارفم. نوشته شده در ساعت توسط ستاره. برگ نقره ای بیست و چهارم. سخت است که روزگار بگذرد و تو بی آن که خیالش را هم داشته باشی، برگردد سر راهت و بی واهمه در نگاهت خیره شود. همه چیز درست مثل یک تراژدی سینمایی از مقابل چشمانم رد می شود و من در کمال بی مسئولیتی، مقصرم. کاش هرگز برنمی گشت. برگ نقره ای بیست و سوم.
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
برگ هایی که درپائیز میرویند
برگ هایی که درپائیز میرویند. 5 آبان 1389 ساعت 02:04 ب.ظ. دریا صبور وسنگین میخواند ومینوشت:. من خواب نیستم خاموش اگرنشستم. روزی که برخروشم وزنجیر بگسلم. روشن شود که آتشم و. 30 شهریور 1389 ساعت 12:49 ق.ظ. آبرومون جلوی دروهمسایه میره! مش کریم قهوه خونه چی بود.بعضی وقتامیرفتیم درمغازه،من دلم میخواست برم تو قهوه خونه ،تومیگفتی:همین بیرون وایسا،اینجا مردونس.دوقرون ازبابات میگرفتی میگفتی:انوشه بریم کشمش بخریم.همینطور توباغهای سیب راه میرفتیم وکشمش میخوردیم.گاهی. باکف دست محکم میزدتوصورتش ومیگفت:عروووس! میگفتم ن...
.
آیه های پریشانی، مجموعه ایست از اشعار، دلنوشته ها و کوتاهه ها. و برگ های پاییزی، مجموعه ایست از خاطرات و داستان های کوتاه - .". وبنوشته های برگ های پاییزی،چیزیه از جنس خودم.از جنس من، منی ک زاده ی پاییزم. از جنس دلم، دلی که رج به رج از جنس برگه. برگهای زرد.من،مسعود جعفرزاده،اهل دهکده خزان زده ی برگ های پاییزی. آیه های پریشانی، مجموعه ایست از اشعار، دلنوشته ها و کوتاهه ها. و برگ های پاییزی، مجموعه ایست از خاطرات و داستان های کوتاه. کابوس های بیداری(روز نوشت) (9). برگ های پاییزی (داستان) (11). من در فیس بوک.
برگ های پاییزی
سلام، من پریسا م و تو وبلاگم از هر نوع مطلبی مینویسم. قصد توهین در نوشتن بعضی مطالب نیست، صرفا جهت خنده. نظر بدین خوش حال میشم. پست قوانون و بخونید. و دیگه اینکه امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. دخترا یه طرف. پسرا یه طرف. م عج زه ی ع شق! پزشکی و فیزیک نجومی. گآلرے عکس نادیآ = =. ابزار پرش به بالا. امارگیر حرفه ای سایت. امارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت. کد حرکت متن دنبال موس. نظر فراموش نشه دوستون دارم! نظرات کلی درمورد وبلاگ فقط تو پست ثابت بالایی. الباقی نظرات تو پستا. تو نظرا انتقاد /. درمورد من هیچچچی نمیپرسین.
barghayesepidedaftareman.mihanblog.com
برگهای سپید دفتر من
برگهای سپید دفتر من. انسان هایی که به داشته هایشان می بالند، واقعا قابل احترامند. نوع صحبت هومن حاجی عبداللهی امشب در خندوانه لایق اینچین جمله ای است. نوشته شده در جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 00:36 توسط برگ پاییزی برگ پاییزی. چه قدر بده ادم وبلاگشو ول کنه. خیلی هم خوب میدونم! ولی اشباع شدن از شبکه های اجتماعی هم هست! خیلی زندگی پردردسر شده! گاهی دلم میخواد کلا برم یه جایی که هیچ وسیله ای ارتباطی نباشه! پاهامو تو آب بکنم. توی برگها راه برم. هیچ کسم نباشه بهم نگاه کنه. بهم بگه تو یه مامانی. برام تعیین تکلیف کنه.