atri.blogsky.com
برچسب نوزده ماهگی - عطــــــــــــربرنــــــــــــج
http://atri.blogsky.com/tag/نوزده-ماهگی
این دستهای کوچک . سهشنبه 16 تیر 1394 کی 08:30. با خودم می گویم چقدر وقت تنگ است.چقدر من وقت کم دارم تا بزرگ شدنت. این دستهای کوچک که در دستان منند امروز، چه زود بزرگ میشوند فردا! این پاهای کوچک توی کتانیهای صورتی و سبز،چقدر کمیابند. با خودم فکر می کنم که وقتی بزرگ شوی من اینها را دیگر نخواهم داشت. باید لحظه ها را در یابم. من عاشق این اندازه های کوچکم که با کفشها و لباسهای کوچک سایز می شوند. من می خواهم این روزهای کوچکی ات را توی مشتم بگیرم تا نروند یکوقت! من همیشه به دنبال بوی نوزادم. مال منی دونه برنج.
atri.blogsky.com
برچسب بیست ماهگی - عطــــــــــــربرنــــــــــــج
http://atri.blogsky.com/tag/بیست-ماهگی
بیست و دومین تکرار. شنبه 17 مرداد 1394 کی 08:34. تکراری است اگر بگویم،قلبم.عمرم.عشقم. می بوسمت.تکراری ست بگویم،دوستت دارم و چقدر این روزهای تابستان از اینکه با تو بروم بیرون و پل طبیعت را دور بزنیم و با هم بخندیم،خوشحالم. تکراری ست اگر بگویم وقتی بعد از آن همه شیطنت می خوابی چقدر دلم برایم تنگ میشود. چقدر معصوم میشوی،مثل فرشته ها! تکراری ست اگر بگویم به حرف افتاده ای و چقدر از آن زبان کوچک که همه چیز را خوب هجی می کند ،لذت می برم. برای خودت قاموسی داری مثال نزدنی:. به پدربزرگت می گویی بابا جیگیلی! سهشنبه...
atri.blogsky.com
برچسب بیست و یک ماهگی - عطــــــــــــربرنــــــــــــج
http://atri.blogsky.com/tag/بیست-و-یک-ماهگی
بیست و دومین تکرار. شنبه 17 مرداد 1394 کی 08:34. تکراری است اگر بگویم،قلبم.عمرم.عشقم. می بوسمت.تکراری ست بگویم،دوستت دارم و چقدر این روزهای تابستان از اینکه با تو بروم بیرون و پل طبیعت را دور بزنیم و با هم بخندیم،خوشحالم. تکراری ست اگر بگویم وقتی بعد از آن همه شیطنت می خوابی چقدر دلم برایم تنگ میشود. چقدر معصوم میشوی،مثل فرشته ها! تکراری ست اگر بگویم به حرف افتاده ای و چقدر از آن زبان کوچک که همه چیز را خوب هجی می کند ،لذت می برم. برای خودت قاموسی داری مثال نزدنی:. به پدربزرگت می گویی بابا جیگیلی! سهشنبه...
atri.blogsky.com
بیست و دومین تکرار - عطــــــــــــربرنــــــــــــج
http://atri.blogsky.com/1394/05/17/post-1284/بیست-و-دومین-تکرار
بیست و دومین تکرار. شنبه 17 مرداد 1394 کی 08:34. تکراری است اگر بگویم،قلبم.عمرم.عشقم. می بوسمت.تکراری ست بگویم،دوستت دارم و چقدر این روزهای تابستان از اینکه با تو بروم بیرون و پل طبیعت را دور بزنیم و با هم بخندیم،خوشحالم. تکراری ست اگر بگویم وقتی بعد از آن همه شیطنت می خوابی چقدر دلم برایم تنگ میشود. چقدر معصوم میشوی،مثل فرشته ها! تکراری ست اگر بگویم به حرف افتاده ای و چقدر از آن زبان کوچک که همه چیز را خوب هجی می کند ،لذت می برم. برای خودت قاموسی داری مثال نزدنی:. به پدربزرگت می گویی بابا جیگیلی! هزینه ...
atri.blogsky.com
برچسب هجده ماهگی - عطــــــــــــربرنــــــــــــج
http://atri.blogsky.com/tag/هجده-ماهگی
یک دلبند بیست ماهه. دوشنبه 18 خرداد 1394 کی 08:30. خب بهتر است زودتر از تو بنویسم تا این هفدهم تمام نشده! چقدر در میان روزمرگیها غرق شده ام.چقدر سرشلوغم که یادم رفت بگویم بیستمین ماه تولدت مبارک نازنینم. نمی دانی وقتی می بینم توی ان استخر آبی شنا می کنی و لذت می بری،چقدر خوشحال می شوم. نمی دانی چه دنیایی ست وقتی تو آنقدر بزرگ شده ای که لباسهایت را خودت انتخاب می کنی و رنگ صورتی را دوست داری. شیرین زبانیهایت چقدر دلنشینند. از حالا زنانگی تمرین می کنی.از حالا مادرانگی می خواهی. دیگر به بیست رسیده ای. راستی...
atri.blogsky.com
حرفهای پنهانی دلم... - عطــــــــــــربرنــــــــــــج
http://atri.blogsky.com/1394/01/09/post-1265/حرفهای-پنهانی-دلم-
یکشنبه 9 فروردین 1394 کی 09:34. ماهنوش یک وبلاگ دار قدیمی ست. با مزه می نوشت.الانش را نمی دانم. دیگر نمی نویسد،شاید چون این رخوت وبلاگی به او هم سرایت کرده. اما دوست داشتنی ست.رو می نویسد. چیزی را قایم نمی کند! خیلی راحت می گوید چه حسی دارد.ماجراهایش را هم می نویسد. می توانم حدس بزنم که دختر زیبایی ست. انرژی مثبت است وبلاگش. از اینکه کار می کند و تلاش ،قابل تقدیر است. برایش آرزوی موفقیت روزافزون و خوشبختی دارم. برچسبها: حرفهای پنهانی دلم. دوستانی بهتر از آب روان. گونی برنجای نا گرفته. طعم عشق رنگ زندگی.
mynewlifestory.blogsky.com
چه میدونم؟؟ - ماجراهای من و زندگی
http://www.mynewlifestory.blogsky.com/1390/03/01/post-78
ماجراهای من و زندگی. من:الهام متولد شهریور ۶۳! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو! یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ. شوووری ما باز جلو تی وی خوابش برده و من مثل یه همسر نمونه تلویزیون رو خاموش می کنم و روشم یه پتو نمی. آخه دوست نداره وقتی می خوابه روش پتو باشه برعکس من که توی گرمای تابستون هم باید یه چیزی روم بکشم تا خوابم ببره! میام و صاف میشینم پای لپ تاپم و هی به مخم فشار میارم که چی بنویسم! 5شنبه عروسی دختر داییمه! شما برا مامانیتون چی می...
mynewlifestory.blogsky.com
گودبای - ماجراهای من و زندگی
http://www.mynewlifestory.blogsky.com/1390/03/27/post-91
ماجراهای من و زندگی. من:الهام متولد شهریور ۶۳! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو! جمعه 27 خردادماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ. وبلاگم رو تا چند وقتی آپدیت نمی کنم! به دلایل شخصی که شرایط برام پیش میاره! ولی به همه ی شما دوستای گلم سر میزنم و می خونمتون و نظرام رو براتون میذارم! شایدم یه مدت دیگه با یه وبلاگ جدید برگردم! آدرس وبلاگتون رو به بعضیا ندید. نوشته شده توسط الهام. من تمنا کردم که تو با من باشی. خاطرات یک زن متاهل. یک قدم مانده به پرواز اقاقی.
mynewlifestory.blogsky.com
دوباره تهران - ماجراهای من و زندگی
http://www.mynewlifestory.blogsky.com/1390/02/25/post-76
ماجراهای من و زندگی. من:الهام متولد شهریور ۶۳! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو! یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 08:29 ب.ظ. وای چه هوای توپی! امروز صبح و ظهر بارون خیلی خوشگلی بارید و هوا واقعا معرکه شده بود! اصلا فکر نمی کردم هوای تهران اینقدر خنک باشه ، کلی امروز زیر بارون لرزیدم و این لرزیدنه خیلی بهم حال داد! دیروز صبح رسیدم تهران و اولین دوستی که دیدم زی زی بود که پاش توی پیست اسکیت شکسته و توی گچه و با دوتا چوب زیر بغل راه میره! یه مدت خیل...
mynewlifestory.blogsky.com
ته تغاری - ماجراهای من و زندگی
http://www.mynewlifestory.blogsky.com/1390/03/26/post-90
ماجراهای من و زندگی. من:الهام متولد شهریور ۶۳! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو! پنجشنبه 26 خردادماه سال 1390 ساعت 12:05 ق.ظ. امروز یه روز خوب دیگه بود! یه دوست جون ماه و گل دیگه رو خدا از آسمون تالاپی انداخت جلوم! اول براتون بگم که خیلی برام روز سختی بود و خیلی سعی کردم کارامو پیش ببرم و خداروشکر خیلیاش جور شد به جز یکی که البته خیلی هم مهم بود! استاد راهنما دیگه ). راستش اینه که دقیقا فکر می کردم همین تیریپی باشه . البته به جز رنگ مانتو و ویولونش!