bamdadahmadi.persianblog.ir
بامدادبامداد
http://bamdadahmadi.persianblog.ir/
بامداد
http://bamdadahmadi.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
2.4 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
35
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
2.445 sec
SCORE
6.2
بامداد | bamdadahmadi.persianblog.ir Reviews
https://bamdadahmadi.persianblog.ir
بامداد
bamdadahmadi.persianblog.ir
404 - Blog not found
http://bamdadahmadi.persianblog.ir/post/26
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
404 - Blog not found
http://bamdadahmadi.persianblog.ir/post/25
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
404 - Blog not found
http://bamdadahmadi.persianblog.ir/post/11
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
404 - Blog not found
http://bamdadahmadi.persianblog.ir/post/13
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
404 - Blog not found
http://bamdadahmadi.persianblog.ir/post/21
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/page/4
یکشنبه 20 آبانماه سال 1386. جشن خوب یک سالگی. سلام به همه ی دوستای خوبم واقوام عزیزم. خاطره نویسیم رو از 18 مرداد پی میگیرم. 18 مرداد همونطور که براتون گفته بودم بابا جون رفت شمال و من بازم تنها شدم. مامی وبابایی هم کم کمک سعی میکردن وسایل خونه رو جمع کنن تا برای اسباب. کشی آماده باشن.19 مرداد مامی و بابایی که دیدن موهام خیلی بلند شده و از ابروهام. هم پایین تر اومده یه خورده و پشت گردنم هم رسیده و هوا گرمه و بیشتر باعث میشه. عرق کنم تصمیم گرفتن موهام رو با موزرکوتاه کنن.اولش یه ذره از صداش ترسیدم. رو خون...
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/1385/10
شنبه 2 دیماه سال 1385. سلام به همه دوستایی که تو این مدت اومدن سر زدن بهم و دیدن که پست جدیدی ننوشتم. آخرین پستم مربوط به29 آبانه.بعد از اون اولین اتفاق شایان ذکری که افتاد این بود که پدر جون(بابای بابام) برای اولین بار اومد دیدنم.اونم مربوط میشه به غروب روز 1 آذر.با حمید آقا ( شوهر خالۀ بابام) اومده بود.پدر جون شب رو موند خونۀ ما.صبح فرداش حوالی ساعت 9 برگشت زنجان. ظاهرا اینجور که میگن من شبیه بابای پدرجون هستم یعنی بابا بزرگ بابام.اسمش بیوک آقا بوده.خدا بیامرزدش. مامانم به سمت ساری حرکت کرد. یکی دو روز...
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/1387/03
جمعه 24 خردادماه سال 1387. سلامخاطره نویسیم رو از 30 فروردین ادامه میدم.با یادآوری این مطلب که معمولا خاطرات. برجسته تر رو نقل میکنم. معمولا بعد از اینکه مامی صبحها میره رو ترازو من هم فوری بعدش میرم و به عقربه ها هم. با دقت نگاه میکنم.صبح روز 31 فروردین بعد از اینکه رفتم رو ترازو مامی ازم پرسید :بامداد. من هم چون یادم بود که دیروز مامی بهم گفت 10 کیلویی.گفتم :ده.بعد از اون روز. در جواب هر سوالی که توش کلمه ی چند داشته باشه میگم :ده.مثل:بامداد ساعت چنده؟ اینها بده و خودش بخوابه. و مامان جون نمیدونستن کلی...
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/1386/12
جمعه 17 اسفندماه سال 1386. آپ در شانزده ماهگی. سلام به دوستای خوبم واقوام عزیزم و هر رهگذری که اینجا رو اتفاقی میخونه. جونم براتون بگه که مامی تصمیم گرفته اگه خدا بخواد و بابایی کمک کنه و مامی. هم همت کنه ،از این به بعد ماهی یک بار وبلاگم رو بنویسه.اینجوری هم مامی. خسته نمیشه هم شمایی که میخونین.هم مطالب تازه تره و کلی از مطالب هم از. یاد مامی نمیره .گرچه تقریبا هر روزی که اتفاق خاصی بیافته مامی تو تقویمش. یادداشت میکنه و بعد یه جا انتقالش میده به وبلاگم.البته هر روز من ،یه روز. 11آذر هم رفتیم پیش دکترخو...
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/page/2
دوشنبه 10 تیرماه سال 1387. برای مامانهای همه ی دوستای عزیزم که دنبال یه روانشناس خوب میگردن برای. بهتر تربیت کردن بچه هاشون بگم که:. ۱دکتر هولاکویی که ساکن آمریکاست و cd هاش تو ایران در انتشارات (ما و شما) به. آدرس:تهران -خ گیشا-خیابان بیست و سوم -پلاک ۲۰ -تلفن:۸۸۲۴۳۶۴۷ با کد تهران.به. فروش میرسه.قیمت هر موضوع در دو سی دی صوتی ۴۰۰۰ تومان و قیمت هر دی وی. دی تصویری ۱۰۰۰۰ تومانه.فکر میکنم خیلی بتونه مفید باشه. ۲کلینیک دکتر ولی الله سهامی در خیابان وزرا هم جای خوبیه مخصوصا اگه اطلاعاتی. خوردیم (نهار رو مامی...
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/1385/12
جمعه 4 اسفندماه سال 1385. همه عمو ها و خاله ها و همۀ دوستام. 4 اسفند 1385 و مامی به لطف بابا جونم که. امروز تعطیل بوده و تونسته خونه بمونه و از من نگهداری کنه. فرصت تایپ پیدا کرده. آخرین نوشته هام مربوط میشه به خاطرات و اتفاقاتی که تا روز 1 دی افتاده بود. و حالا قسمت جدید:. دوازدهم رفتیم اداره بهداشت و من واکسنهامو زدم.مامی نتونست وایسه نگاه کنه.خاله رومیسا بغلم کردتا واکسنمو بزنن و من یه کوچولو گریه کردم و بعدمامی بغلم کردو ساکت شدم. روز 5 شنبه غروب با خاله رومیسا رفتیم تهران و مشغول تمیز کردن خونه اش ش...
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/1387/01
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1387. سال نو با اندکی تاخیر مبارک. خاطراتم رو جهت ثبت در تاریخ از 17 اسفند به بعد پی میگیرم. 24 اسفند خاله رومیسا و عمو حسین قرار بود یه سر نیم ساعته سر راه رفتنشون. به تهران بیان منو ببینن،اما مامی از شب قبل تدارک یه جشن تولد رو باحضور. عمو احمد وخاله سمیه ،عمو ایزد و خاله مریم و منو بابایی و مامی برای عمو. حسین دیده بود که عموحسین و خاله رومیسا روحشون هم خبر نداشت.از شب. قبل وسایل شام رو آماده کرده بود،کیک خریده بود و شمع 40 برای چهل. میتونم خودمو سرگرم کنم . 29 اسفند بعد از ک...
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/1387/09/21/post-29
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1387. اگه دوست داشتین میتونین تو این نظر سنجی شرکت کنین. Http:/ persianweblog.ir/topblogs/kids-blogs.aspx. نوشته شده در ساعت 01:40 ق.ظ. خاطرات تقریبا دو سالگی. آپ در شانزده ماهگی. جشن خوب یک سالگی. کپی مطالب اینجا در پرشین بلاگ. اسباب بازی های خوب. لیست وبلاگهای به روز شده. تعداد بازدیدکنندگان : 93647. Powered by blogsky.com.
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/page/5
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386. آخه شما بگین،مامانم وقت نداره تایپ کنه چی کار کنه؟ میدونم که همتون شاکی هستین فعلا این شعرا رو بخونین تا بعد. این شعرایی که بابا جونم (بابای مامانم) از روزی که به دنیا اومدم تا روز 3 ماهه گیم دقیقا (از 11/8/85 تا 11/11/1385) به خاطر من سروده .البته شعرهای دیگه ایی هم هست ولی فعلا من فقط اینها رو دارم. اسم این مجموعه هست: بامداد نامه. 1-صدا رسر هادم داد هاکانم داد. صدا می برسه تا گوش بامداد. صدا ر بشنوهه برسه می داد. بیه تا می پلی غم بوره از یاد. 2-بهیرم دست چراغ و چوب دستی.
بامداد
http://www.halititi.blogsky.com/page/13
یکشنبه 1 مردادماه سال 1385. نوشته ی ۲۶ هفتگی. این مدت خیلی خوش گذشت.کلی به مامان بزرگم اینها زحمت دادیم.مامانم و خاله رویا یه روز رفتن بازار و برای من یه پستونک گرون قیمت خریدن که درجه حرارت بدن رو نشون میده.تازه موزیکال هم هست.شیشه شور و ۴ تا توپ خوشگل هم خریدن برام. یه روز هم بابا و مامانم رفتن بیرون و برای اتاقم زینگیل فینگیل خریدن. راستی من هنوز اسمی ندارم. سونو گرافی به مامانم اینها گفته من پسرم. عمو کیا به بابام اس ام اس زده و گفته بزارین رامتین یا کسری یا . نوشته شده در ساعت 08:22 ق.ظ. مادر بزرگم ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
35
~| بامداد |~
شبگرد بامدادی ....
حتی اگر کسی خوشش نیاید. چارلی چاپلین می گوید. که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت. از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد. نوشته شده در 93/06/28. زیر باران باید رفت. زیر باران باید، رفت. نوشته شده در 92/11/01. دل که لنگ بزند. که با پا نیست. نوشته شده در 92/11/01. در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم. ای وای از آن شهر که. صد عقل به مسجد شد و خمخانه ندارد. در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم. ویران شود این شهر که میخانه ندارد. نوشته شده در 92/11/01. خداحافظی بوق و کرنا نمی خواهد. نوشته شده در 92/11/01.
درد مشترك
از کارگاه زده بیرون ، داره میاد به سمت خونه ، لباسهاش خاکیه، دستاش کثیف شده، با اینکه رئیس کارگاهه ولی امروز مجبور شده کلی حمالی کنه و نتیجه اش هم این شده حالا بوی عرق و خاک و چربی میده. موبایلش زنگ میزنه و جواب میده:. خسته نباشی .کجایی؟ از این سوال متنفره.یعنی چه کجایی؟ خب سرکارم.تو لباسامم.بارها به همسرش گفته که این سوال رو نپرسه ولی اصولا همسرش تو هپروت سیر میکنه. کارگاه بودم .دارم میام خونه. پشت چراغ قرمز پخش ماشینشو روشن میکنه ، صدای معین میپیچه تو ماشینش:. کنارم هستی اما دلم تنگ میشه هرلحظه. براحتی...
گروه جامعه شناسی اجتماعی،پژوهش الیگودرز
گروه جامعه شناسی اجتماعی،پژوهش الیگودرز. جامعه شناسی ،مطالعات اجتماعی ، تحقیق و پژوهش و. الیگودرز. گروه جامعه شناسی اجتماعی،پژوهش الیگودرز. با سلام، این وبلاگ در زمینه دروس جامعه شناسی ، مطالعات اجتماعی و پژوهش و تحقیق برای استفاده همکاران و دانشجویان و دانش اموزان و. طرح شده، امیدوارم بتوانم مطالب مفیدی را در اختیار شما قرار دهم.( حمید خدایی). پورتال وزارت آموزش و پرورش. کتاب شناسی جامعه شناسی. انجمن جامعه شناسی ایران. انجمن اسلامی معلمان ایران. پژوهشگاه علوم و فناوری. پایگاه اطلاعات رسانی دولت. مطالعات...
من بامدادم سر انجام.....
من بامدادم سر انجام. درود بر شما دوستان. پس از دیر زمانی زیستن با بیحوصلگی به آغوش شعر افتادم دگر بار. اینبار رباعی. چه شود. خالی ترم از سکوت هر شب بی تو. محتاج تر از کلام بی لب بی تو. ای آینه ای خاطره ی تنهایی. این صورت من نیست مرتب بی تو. نوشته شده در دوشنبه نهم آبان 1390ساعت10:38توسط سروش. شبانه ای در خیال 2. وخسته میشوم از سایه ها. که بر دیوارها و چشمها کشیده میشوند. کوچه ملتمسانه به پاپوش هایم خیره نشسته بود. چشمهایت را کم داشتم وگرنه. سایه ام را به چشم کوچه تان میکشیدم. خوش بحال چشمهها و دشتها.
بامداد
بامداد 5 ساله شد. آپ در شانزده ماهگی. باشگاه مدیران و متخصصان. بامداد 5 ساله شد. نویسنده: بامداد - ۱۳٩٠/۸/۱۸. بعد از گذشت سالها یادآوری خاله نسترن باعث شد که به اینجا سری بزنم. من هفت روز پیش 5 ساله شدم. مامانم تصمیم گرفته از این به بعد گاهی اینجا رو به روز کنه البته با کمک و شیرین زبونی های خودم. نویسنده: بامداد - ۱۳۸٧/۳/٢٤. سلامخاطره نویسیم رو از 30 فروردین ادامه میدم.با یادآوری این مطلب که معمولا خاطرات. برجسته تر رو نقل میکنم. اینها بده و خودش بخوابه. تمام مسیر فرهنگ –قارن-انقلاب –فرهنگ ر...عصر روز 8...
بامداد ایمان
به امید بارش پیوسته ی هدایت قرآنی. با درود و تحیات. هرچند مدتی است از نوشتن باز مانده ام و نتوانسته ام صفحه بامداد ایمان را برای دوستان به روز نمایم ، اما نیازمند دعای خیر و همرهی و توصیه های نیکویتان هستم . باشد که جوانه های ایمان به امید بامدادش شکوفا گردد. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 15:32 توسط سید. بررسی تطبیقی خاتمی ت از نگاه اقبال لاهوری و عبدالكریم سروش. نویسنده : روح الله موحدی. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۱ساعت 17:12 توسط سید. نگرشهای انتقادی معاصر و قرآن. نوشته شده در...
bamdadakharin25.persianblog.ir
این منم زنی...
در فضایی که تنهایی همه چیز است. Design By : Mihantheme. بانک جامع قالب های فارسی. اینجا من می نویسم. یک فنجان قهوه تلخ. جادهتن.ه.ا.ی.ی. صدایی از سرزمین فارس. آری اما اگر : . جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان. ماجراهای من و ژولی. قالب های نایت ملودی.
شعر
نویسنده : سعید طاهرنژاد. تاریخ:چهارشنبه 15 آذر 1391-10:28 ب.ظ. پس سالها که از بودنم می گذرد چیز بیشتری برای گویش این بیداری ندارم چون خودم را قانع می کردم که این ها خواب است. و چه غمناک زجه نخست که مادر را شاد کرد. از کجای خوابم بگویم که معبرها در اطراف به چیزی چون و هوش و بخت تعبیرش می کردند. آری من به شدت خوشبختم از روز نحسی که گفته بودم شروع شد. شقیقه ها خیس بچه های یک روزه را باور نداشتید. بیا این یکیش. 14- خواهرم دوستهای خودش را دارد. و 7 بارهم در آزمون آیین نامه رد شدم اما شهر را اولین بار! از خانه...
از همه جا
اطلاعات بیشتر در مورد محل های معرفی شده را می توانید از طریق ایمیل دریافت کنید). نوشته شده توسط مصطفی در دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ و ساعت 18:49. کویر و روستای مصر. روستای مصر در 400 کیلومتری اصفهان و در 70 کیلومتری خور و بیابانک یکی از کویرهای بسیار زیبای کشور را دارد که در نوع خود بی نظیر است .این کویر با این همه شن و ماسه در بخشی از خود دارای نیزاری است که در پای آن آب بوده و از شگفتی های این منطقه است . همچنین این کویر دارای دو منطقه شکار ممنوع "کلاته" و "کوه بزرگی" است که بر عجایب آن می افزاید . اردستان ...
