baharegh.blogfa.com
از خاموشی تا فریاداز خاموشی تا فریاد - من اگر برخیزم...تو اگر برخیزی...همه بر می خیزند...
http://baharegh.blogfa.com/
از خاموشی تا فریاد - من اگر برخیزم...تو اگر برخیزی...همه بر می خیزند...
http://baharegh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
43
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.217 sec
SCORE
6.2
از خاموشی تا فریاد | baharegh.blogfa.com Reviews
https://baharegh.blogfa.com
از خاموشی تا فریاد - من اگر برخیزم...تو اگر برخیزی...همه بر می خیزند...
baharegh.blogfa.com
از خاموشی تا فریاد
http://www.baharegh.blogfa.com/1393/01
از خاموشی تا فریاد. من اگر برخیزم.تو اگر برخیزی.همه بر می خیزند. گاهي وقتا درست همون لحظه اي كه فكر مي كني داري مي افتي انگار يه دست از آسمون دراز ميشه و بغلت مي كنه.درست همون لحظه اي كه چشمات رو بستي و منتظري صداي سقوطت گوشات رو كر كنه. براي همه ي اون لحظه ها ممنونم.براي همه ي لحظه هايي كه با دستاي گرمت بغلم كرده بودي و من انگار نميديدم همون جا تو بغل تو دست و پا مي زدم كه من رو رها كني ولي نكردي محكم پيش خودت منونمنگهم داشتي. ممنونم براي همه اتفاقاي خوبممنونم. به آنان كه زنده اند. من دراوردي هاي يك.
از خاموشی تا فریاد - تنهایی امضای منه...همیشه بوده!!!!!!!
http://www.baharegh.blogfa.com/post/111
از خاموشی تا فریاد. من اگر برخیزم.تو اگر برخیزی.همه بر می خیزند. تنهایی امضای منه.همیشه بوده! برای من واژه ی دور و غریبی نیست. ما دست در دست هم به دنیا آمدیم. باهم نفس کشیده ایم. بزرگ شده ایم و زندگی کرده ایم. ولی حالا اگر داری میایی که جایش را بگیری. و بعد فقط رد پایت را برایم به یادگار بگذاری. من و او بیشتر از این حرفا رفیقیم. نوشته شده در پنجشنبه سوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 13:54 توسط بهاره. به آنان كه زنده اند. من دراوردي هاي يك. پرواز در اوج بي كران. شرح حال حادثه اي به نام تو. قارنوشت هاي اين جوجه كلاغ.
از خاموشی تا فریاد - كوله پشتي در دست :)
http://www.baharegh.blogfa.com/post/118
از خاموشی تا فریاد. من اگر برخیزم.تو اگر برخیزی.همه بر می خیزند. كوله پشتي در دست :). نوشته شده در شنبه هشتم آذر ۱۳۹۳ساعت 18:31 توسط بهاره. من همونم که هی گم می شم و دوباره پیدا می شم.همونم که بعضی اوفات تو این دنیای شلوغ تنها میشه.من همونم که بین شما ها هستم و نیستم.همون که درونش طوفانی و آرومه.و می خواد زندگی کنه با تمام وجود. این جا حرفای نگفته ام رو می زنم. اونايي كه تو گلوم گير كرده و داره اذيتم مي كنه. واسه تو كه گوش شنوا داري. به آنان كه زنده اند. من دراوردي هاي يك. پرواز در اوج بي كران.
پروفایل بهاره قلی زاده
http://www.baharegh.blogfa.com/Profile
از خاموشی تا فریاد. یه دختر معمولی.خیلی خیلی معمولی. مفتخرم به دانشگاه علامه طبابایی. بعضی آدمای خوب بعضی کتابای خوب بعضی آهنگای خوب پاییز بارون زمستون برف زندگی لبخند الکی خوش. هر چی بهم بسازه.محدودیتی در این مورد قائل نیستم. بسکتبال والیبال فوتبال و. من بیشتر طرافدار توپ بازیم.
از خاموشی تا فریاد - خالي
http://www.baharegh.blogfa.com/post/115
از خاموشی تا فریاد. من اگر برخیزم.تو اگر برخیزی.همه بر می خیزند. اين جا جوري خاليست كه انگار هيچ وقت هيچ نبوده انگار اين نوشته هاي من نيست و اونا حرفاي شما نه هر از گاهي سري مي زنم كه خراب كنم بفروشم بروم از اين هميشه خالي باز هم دلم ياري نمي كند.تاريخچه ي خستگي هايم را خط بزنم ياري نمي كند! نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 21:26 توسط بهاره. به آنان كه زنده اند. من دراوردي هاي يك. پرواز در اوج بي كران. شرح حال حادثه اي به نام تو. قارنوشت هاي اين جوجه كلاغ.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
تا به کی در به دری.... - نمی شود دنیا...
http://www.137076.blogfa.com/post-69.aspx
تا به کی در به دری. نمی شود که نمی شود. من کجای این دریا مانده ام که تا قصد شنا می کنم موجی دیگر می آید. نمی توانم بلند شوم دنیا.نمی شود که نمی شود. باز هم آمدم.خدایا دیگر نمی توانم این موج آخر را تحمل کنم خدایا این دیکر سهمگین است. زمستون شد خدا.یه زمستون دیگه.چرا همه ی شبای بلند دنیا تو زمستونه؟ نوشته شده در جمعه بیست و سوم دی ۱۳۹۰ساعت17:54توسط رها. هفته دوم بهمن ۱۳۹۰. هفته چهارم دی ۱۳۹۰. هفته چهارم آبان ۱۳۹۰. هفته دوم آبان ۱۳۹۰. هفته چهارم مهر ۱۳۹۰. هفته او ل مهر ۱۳۹۰. هفته دوم شهریور ۱۳۹۰.
تا به کی در به دری....
http://www.137076.blogfa.com/90061.aspx
تا به کی در به دری. حیف که صد اندوخته ی مالامال این زندگی دیگر نیست. حیف که در این غروب سنگی دیگر آن لحظه تکرار نخواهد شد. آنجا که تو هستی مرا توان آمدن نیست. آمدم تا در این یک روز فقط بنویسم،هر چند یک روز دیر شد. هر چند که تمام این رویا به حرف نمی آید. چنین روزی آزادانه در خیالم پرواز می کردم. و چه زود محکوم شدم! حتی عقل هم محکومم می کند،دل هم محکومم می کند. باید خندید یا گریه کرد،نمی دانم. هیچ وقت از یاد نخواهم برد سالگرد تمام این روز هارا. همان ترانه.همان چهره ها.همان ساعت. اما نمی دانم تا کی. زندگی ی...
تا به کی در به دری....
http://www.137076.blogfa.com/90062.aspx
تا به کی در به دری. خستگی ام بارها تعریف شد. زندگی ام بارها تحریف شد. در بند آشفته ای حیران گشتم. در همین آشفته ها ویران گشتم. لااقل خواستم همین یکدم بمانم. صبر کنید،می خواهم تا صبح بخوانم. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۰ساعت18:28توسط رها. برای عزیزی که می رود. دلم برایت تنگ می شود،زیاد! شاید بیشتر از زیاد. می روی خیلی طولانی.حرف های نا گفته بسیار است. شاید به قدر تمام روزهایی که با هم خندیدیم و گریه کردیم! به قدر تمام خاطراتمان. به قدر تمام داستان هایمان. بازهم خیلی زود گذشت.تمام آن روزها. هفته ...
تا به کی در به دری.... - ورق خورد این کتاب......
http://www.137076.blogfa.com/post-67.aspx
تا به کی در به دری. ورق خورد این کتاب. ورق آخر هم خورد و تمام شد. تمام ورق هارا خوانده ام،داستان را از بر شده ام! هزار داستان در هم.هزار قصه.با کلاغ های رسیده و نرسیده. باز هم می رسم به همبن نقطه ی سبک بالی! زمانی دغدغه ها حکم زندگی را داشتند اما اکنون بی دغدغه هم می شود زیر باران راه رفت! بی دغدغه هم می شود شعر خواند و شعر گفت! بی دغدغه هم می توان زندگی کرد. به اضای دغدغه هایم یک جفت بال خریده ام و اوج گرفته ام! دیگر به بودن و نبودن فکر نمی کنم.هر دو زیباست! اینجا نقطه ی اوج زیستن پیداست! حتی در نبودن ها.
تا به کی در به دری.... - چقدر زود دیر شد.......
http://www.137076.blogfa.com/post-61.aspx
تا به کی در به دری. چقدر زود دیر شد. چقدر زود وقت رفتن آمد. چقدر زود آسمان بارید،هنوز باید تابستان باشد.باران اشکم را در می آورد،هیچ وقت دوستش نداشتم. چقدر زود نقطه چین های این داستان برداشته شد و تکلیف نقطه ها روشن! باز هم از تمام داستان می نویسم،گلایه نکن،سر بسته می نویسم. اصلا واژه ها قدرت تحمل شنیدنش را ندارند. مثل همیشه اختیار انگشتانم دست من نیست. خجالت نکش قاصدک.بنشین و تو هم تمام تمام را ببین! همه چیز یه روزی معلوم می شود! اما اون روز برای دیر شدن خیلی زود است! هفته دوم بهمن ۱۳۹۰. عشق به رنگ سیاه.
تا به کی در به دری.... - آشفته بازار...
http://www.137076.blogfa.com/post-63.aspx
تا به کی در به دری. گاه گاهی به خودم خیره می شوم و مثل همیشه چشمانم پشت آن نگاه های بهت زده ای که خودم را نمی شناسند به خواب می روند! یا لااقل خودشان را گول می زنند،شاید خودم هم همین طور باشم! گاهی اوقات آرزو می کنم کاش کور و کر و لال بودم. تا خیلی چیز ها را نشنوم. تا خیلی چیز هارا نبینم. تا واقعا سخنی نباشد و دیگران واقعا نشنیده باشند! کاش می دانستم شقایق کجاست،تا با دستان خودم نابودش کنم! تا دیگر سهراب نگوید "تا شقایق هست زندگی باید کرد! نوشته شده در دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۰ساعت18:28توسط رها.
چلچله‌وار
http://blackparastoo.blogfa.com/author/blackparastoo
تو باش ولی موازی باش . همراه ، ولی لمسم نکن . میل به ترکیب یا واکنش ، یا هر چی میترسم نکن . پ ی م نگرد که گم میشم با من نخواب که کم میشم . ترکم نکن که میمیرم بسامدهای غم میشم . به سایه ی من دست نزن ، که طیفی از هوس داره . طبیعت بیتاب من ، انقطاع نفس داره . ]. پن: بعد از اینکه گفتم از آهنگه خوشم نمیاد ، گفت اینجای آهنگه خیلی من یاد تو انداخت . پن: دلم میخواست چیزهای دیگهای بنویسم ولی حوصله ندارم الآن . بعدا . نوشته شده در 23:30 توسط چل چله. تافته ی جدا بافته؟ پرستویی که استثنائا از خرطوم فیل سقوط کرده؟
یادداشت های از جنس احساس - ....
http://www.armita1369.blogfa.com/post-41.aspx
یادداشت های از جنس احساس. گاهی دنیا قشنگ می شه . کافیست قشنگی اش را ببینی . نوشته شده در جمعه بیست و سوم دی ۱۳۹۰ساعت 20:37 توسط آرمیتا. Design By : Night Skin. اولین سرمشق زندگی ام از یاد نبردن انسان هایی که دوست شان دارم. ابسولوت با طعم خنده. یادداشت های یک گلابی. داستان زندگی به روایت خودم! از خاموشی تا فریاد. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
یادداشت های از جنس احساس - Dellete
http://www.armita1369.blogfa.com/post-49.aspx
یادداشت های از جنس احساس. کاش آدمها وقتی دیگر نمی خواستند با هم باشند.یک دکمه می زدند وهمه چیز تمام می شد انگارکه ازاول هم نبوده.بعددیگر هیچ چیز نمی ماند.همه چیزپاک می شد نگاه ها خنده ها گریه ها،دردها و از همه مهم تر خاطره ها . پن : فرقی نداره چه رابطه ای دوستانه عاشقانه . هر نوع رابطه ای. نوشته شده در دوشنبه پنجم فروردین ۱۳۹۲ساعت 14:8 توسط آرمیتا. Design By : Night Skin. اولین سرمشق زندگی ام از یاد نبردن انسان هایی که دوست شان دارم. ابسولوت با طعم خنده. یادداشت های یک گلابی. داستان زندگی به روایت خودم!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
43
دل نوشته
11 ماه گذشت .بعضیا دلشون شکست .بعضیا دل شکوندن .خیلیا عاشق شدن و خیلیا تنها .خیلیا از بینمون رفتن .خیلیا بینمون اومدن .گریه کردیم و خندیدیم .زندگی بر خلاف آرزوهامون گذشت .48 روز مونده ازهمه ى اون خاطره ها! 💕" آرزو دارم نوروزى كه پيش رو دارین آغاز روزهايى باشه كه آرزوشو دارین "💕. دوشنبه 14 بهمن1392 ] [ 4:12 بعد از ظهر ] [ نیلوفر ] . رفرنس نامه : زندگي. من خدا هستم امروز مي خواهم به تمامي مشكلات تو رسيدگي كنم به كمك تو هم نيازي ندارم پس روز خوبي داشته باشي ! حالا امروز يك روز خوب خواهي داشت. پنجشنبه 31 م...
روزهای بهاری
بهاری ترین روزهای زندگیم. تاريخ : پنجشنبه نهم مرداد 1393 19:58 نویسنده : فاطمه اصغرزاده. یکی بود یکی نبود. لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود. زار و زار گریه می کردن پریا. مث ابرای باهار گریه می کردن پریا. گیس شون قد کمون رنگ شبق. از کمون بلن ترک. از شبق مشکی ترک. روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر. پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر. از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد. از عقب از توی برج ناله ی شبگیر می اومد. مرغ پر بسته شدین؟ چیه این های های تون. گریه تون وای وای تون؟ مث ابرای باهار گریه می کردن پریا.
بهار فاطمی
بهار فیشور
در حیرتم از مرام این مردم پست- - - - این جمعیت زنده کش مرده پرست. نکند زیمباوه خاورمیانه شویم! اصحاب کهف 309 سال در خواب بودند و هنگامی که بیدار شدند و یکی از آنها به شهر رفت تا طعامی تهیه کند ، تفاوت سکه رایج و قیمت ها او را شگفت زده کرد و بدین سان مردم شهر از وجودشان آگاه شدند و الباقی ماجرا که خود بهتر می دانید. حالا حکایت خودمان شده است قیمت ها با چنان سرعتی بالا می روند که هر بار به خرید می رویم ، با چنان تفاوتی روبرو می شویم که گویا از خواب اصحاب کهف برخاسته ایم و سه قرنی در خواب بوده ایم! اوج کاهش...
Domain Suspension
Registrant Information Verification Failure. Enter the text displayed in the image below, then click the resend button to have another verification email sent to you. Letters are not case sensitive.).
از خاموشی تا فریاد
از خاموشی تا فریاد. من اگر برخیزم.تو اگر برخیزی.همه بر می خیزند. هم زدن روزها ماه ها و سال هاي گذشته هر چه قدر هم كه كار مذمومي باشد براي من لازم و ضروريست من چيزي را جايي از اين گذشته جا گذاشته ام چيزي مهم و حياتي تكه اي از خودم و شايد تكه اي از تو و احتمالا تكه هايي از تمام باهم بودنمان را. جلو مي روم روزها ميگذرانم دور ميشوم اما هميشه ايمان دارم كه بهاري از ميان تمام بهار هاي وجودم اينجا وسط مشتي خط خطي از روزهاي نه چندان دور جنگ جا مانده و براي هميشه خواهد ماند. بازگشت غرورآفرين و اين حرفا. گاهي وقتا...
☆ بهـــــار قلبـــمـ بـا تـــو ☆
بهار قلبم با تو. وقتی عطر تنت را ميخواهم ، به باد هم التماس ميکنم ، خدا که جای خود دارد. نوشته شده درپنجشنبه 2 شهریور1391ساعت توسط لاد ن. خوش به حالت فاحشه! از همان ابتدا می دا ن. از تو چه مے. خوش به حالت که كس. تو را با حرفها. خوش به حالت که. و با طلوع خورشید. خوش به حالت که هیچگاه انتظارشان را. دیگر را در آغوش دارند. من فاحشه نیستم،هیچ کدام از اینها را. معشوق من هم در آغوش تو. نوشته شده دردوشنبه 25 دی1391ساعت توسط لاد ن. پ ست پ نج م. نه درگیر تو شده ام. همه چیز را برگردانم به روز اولش؟ تو یک دوست معمول.
بهار غم
تو تک ستاره در دل آسمان شب باش. من ، تن.ها. خيال عشق* * * *. تمام زندگيم راضيه(جهت اطلاع بازديدكننده هامن اون راضيه نيستم). قالب وبلاگ انیمیشن فینال فانتزی. شارژ مستقیم همراه اول. پنل اس ام اس. اگه وجود خدا باورت بشه خدا يه نقطه ميزاره زيرش ياورت ميشه. تاريخ : دوشنبه دوم دی ۱۳۹۲ 20:56 نویسنده : راضیه. شغل مورد علاقه ام نیست! و از دید من. تارهای افکار خویش نیز. تو میتوانی پرنده باشی. میزان اوج گرفتن و پروازت. بیشتر اوج خواهی گرفت! می ارزد به تمام زندگی! تا نکوبد ثانیه های نبودنت را ،. قلبم را سرکوب می کنم .
نازنین عاشق
من پنجره می خواهم تومعنی دیواری. من آینه عشقم تو آیه بیزاری. بعد ازمن وتوتکرار تکرارهم آغوشی. یک بستربیهوده یک جرعه فراموشی. یک تجربه مبهم یک هم همه رسوایی. یک فرصت بی لذت دریک شب یلدایی. فرم نفسی تازه یک خلصه وهم آلود. یک نام که یادم نیست این آخر بازی بود. بی وسوسه میمانی بی حادثه میمیری. با خاطره ام خوش باش زیبای اساطیری. نوشته شده در یکشنبه ششم تیر ۱۳۸۹ساعت 10:24 توسط. نه از حادثه خبری هست. و نه از اعجاز آن چشم های آشنا. از دلتنگی ها هم که بگذریم. تنها اتفاق این روزهای من است. تو یادم بده عاشقت میشوم .
بگو مگو
بهر يک لحظهء خيلی کوتاه. صاحب رفعت ديگر گردی. گفت نی نی هرگز. من برای اين کار. مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم. آسمانی شوی وخرمن اخترگردی. گفت نی نی هرگز. من برای اين کار. در دلم گنج نهان کم دارم. اين جهان را گفتم. هستی کون ومکان را گفتم. بهر يک ثانيه بستر گردی. گفت نی نی هرگز. من برای اين کار. رفعت وشوکت وشان کم دارم. عزت ونام ونشان کم دارم. لحظه يی دامن مادر باشی. مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی. گفت نی نی هرگز. من برای اين کار. باغ رنگين جنان کم دارم. آنچه در سينهء مادر بود آن کم دارم. روی کردم با بحر.
قرآن و بهار
بهار در قرآن به روایت تصویر. دوشنبه سی ام اردیبهشت 1392 ] [ سید هادی حسنی ] . مفهوم واژه بهار در قرآن. مفهوم واژه بهار در قرآن. در عربی، واژة "ربیع". است این واژه در قرآن ذکر نشده است ولی آیات فراوانی از قرآن از مردن زمین و زنده کردن آن به دست قدرت الهی، سخن میگوید .این آیات به دو فصل زمستان و بهار اشاره دارد، که در فصل زمستان زمین و درختان به خواب رفته و میمیرند و در فصل بهار، با باریدن باران و وزش باد بهاری، خدا زمین و درختان را زنده میکند. روم،19، 24 و 50. یکی از این آیات چنین است:. بیاموزید قرآن را ...
