storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود - حتی شما
http://www.storysos.blogfa.com/cat-2.aspx
در گل فروشی مجبور شدی تمام پولت را برای دسته گل بزرگی که شاخه شاخه از گل های گل فروشی جمع کرده بودی ، بدهی . کیف پول کهنه و خالی را برانداز می کنی و بعد بی خیال آن را پشت سر می اندازی . جلوی آینه ایستاده ای ،. شاخه های که دسته جمعی به یک ساقه چسبیده اند را جدا می کنی و آن های که بزرگ هستند را می شکنی تا قاعده جیب کتت شوند ، بعد یکی یکی شاخه های گل را درون جیب کتت می گذاری، ﮋستی می گیری و درآینه خود را تماشا می کنی . این یکی نه ، آن یکی نه . اینا را ببر یه گل فروشی. نوشته شده در 85/01/29. می یو (meyou ).
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود - ؟
http://www.storysos.blogfa.com/post-18.aspx
اینم از اون حرومزاداش بود ". در را محکم کوبیدم به هم و توی دلم همان چیزی را گفتم که پنج شش دقیقه پیش خودش گفته بود . وسط بلوار دست گرفتم تا بایستد ،. شما کجایید . تو میدونید .آره منم ماشین گرفتم دارم می یام ". سر خوش ، روی کیفم ضرب گرفتم و آهنگی که دوسه تا کلمه اش بیشتر یادم نبود را زمزمه کردم : " در و دافیا باید بیاند باسنو بجنبونند ". توی حال خودم بودم و زیر چشمی گاهی نگاهش می کردم . راننده دوباره ترمز زد . آقا مسافر سوار نکنید من حساب می کنم ". خانم دوباره گفت :" بس کی هم خیابونش قشنگه ". راننده از لا...
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود
http://www.storysos.blogfa.com/8511.aspx
حتي اگر چوب هم نباشد با همين شاخه هاي گل آفتاب و ذرت مي شود درستش کرد . يک صندوق شکسته مي اندازي زير و رويش را پر از شاخه هاي گل آفتاب مي کني . هوا ،هواي روشن و تاريک غروب است و آسمان سرخ و سياه . تو تنهاي تنهائي . تمام دوستان رفته اند و تو تنها مانده اي . سر شب است و درست است که روز سيزده فروردين ولي آنها هم متاهل هستند و بايد بروند . شب را ديگر پهلوي همسر بايد بود. ولي تو که همسر نداري پس شب سيزده مي ماني . جيغ هاي کشيده و ممتد که گوشت را کر مي کند. نوشته شده در 85/11/06. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش یک.
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود - مردگان
http://www.storysos.blogfa.com/cat-8.aspx
مرگ چادر سياه خويش. بر تمام دنيا کشيده است. اما چه سوراخ سوراخ است. مرده شوي چشم هاي از تعجب گرد شده اش را با دست ماليد . قبري که. دو هفته از پر شدنش نمي گذشت، چال افتاده بود.بيل را آورد و شروع به پس کردن خاک. روي گور کرد . جسد سر جايش بود و هنوز گوشت و پوست داشت . نه دزد به قبر زده بود و نه. کرم جسد را تجزيه کرده بود که مثل قبر هاي چندين ساله چال بيفتد. پدرش گفته بود زمان پدر بزرگش - مثل حالا - مرده اي جوان از ده بالا. آورده بودند و دو هفته اي نشده قبرش چال افتاده بود بعد هم جزء به جزء روش کار و. بميرد ...
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود - الف لام
http://www.storysos.blogfa.com/cat-5.aspx
اگر اتوبوسی که به آن دل بسته در میانه راه خراب شود. مجبور می شود از پول تو جیبی اش که تا آخر ماه باید دوام بیاورد استفاده کند و سوار تاکسی شود . ( 1 ). آقای الف لام در تاکسی را بست و پشتش را محکم به صندلی فشار داد . راننده تاکسی جوانی با ریش های بزی است و نوار مورد علاقه اش در پخش تاکسی دارام دارام می کند . ( 2 ). نوشته شده در 85/05/19. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش یک. می یو (meyou ). حکایت - سرزمین ما. مجرد ، مداد نوک تیز و آش شله قلمکار - 1. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش دوم. هایکوهای به رنگ ایرانی.
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود - حکایت - سرزمین ما
http://www.storysos.blogfa.com/cat-7.aspx
در سرزمینی دور حشراتی بودند آدمخوار ولی آدم ها را نمی کشتند هرچند آدم مرده می خوردند . آنها در سرزمین آدمخوارها زندگی می کردند. نوشته شده در 85/01/31. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش یک. می یو (meyou ). حکایت - سرزمین ما. مجرد ، مداد نوک تیز و آش شله قلمکار - 1. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش دوم. هایکوهای به رنگ ایرانی.
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود
http://www.storysos.blogfa.com/8505.aspx
می یو ( meyou ). پیرزن تمام نفس حبس شده در سینه اش را با نفرت از دهن بی دندانش بیرون داد تا بگوید : " پیشته ". اما هیچ شباهتی به پیشته نداشت :" پی.ش.". بازدم لب های مچاله شده اش را باز کرد . صدای عوله گربه می آمد . مل آمده بود و روی پشت بام مثل بچه هفت هشت ماهه گریه می کرد. با این پیشته های خنده دار فرار بکن که نیست. نوشته شده در 85/05/21. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش یک. می یو (meyou ). حکایت - سرزمین ما. مجرد ، مداد نوک تیز و آش شله قلمکار - 1. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش دوم. هایکوهای به رنگ ایرانی.
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود
http://www.storysos.blogfa.com/8502.aspx
ببخشید بلیت اضافه دارید. و سوسک ابرو کمون با لبخندی گوشه لبش ، عشوه ای آمده و گفته : " خواهش می کنم ، بفرمایید " . حتما پول بلیت را هم قبول نمی کند و وقتی توی اتوبوس سوسک له شده پرسیده : " ببخشید مزاحمتون نیستم؟ می تونم بشینم کنارتون. دیگر کارها تمام شده است . شماره تلفن را گرفته اند و اگر هر کدامشان موبایل هم داشته باشند که چه بهتر ، با هزار فخر شماره تلفن را به طرف مقابل می دهد و باز کارها تمام شده است . دیگر توی پستوئی ، زیر کابینت آشپزخانه ای و . تف به این شانس ، تف. به هر حال باید آماده شد . آها...
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود - می یو (meyou )
http://www.storysos.blogfa.com/cat-6.aspx
می یو ( meyou ). پیرزن تمام نفس حبس شده در سینه اش را با نفرت از دهن بی دندانش بیرون داد تا بگوید : " پیشته ". اما هیچ شباهتی به پیشته نداشت :" پی.ش.". بازدم لب های مچاله شده اش را باز کرد . صدای عوله گربه می آمد . مل آمده بود و روی پشت بام مثل بچه هفت هشت ماهه گریه می کرد. با این پیشته های خنده دار فرار بکن که نیست. نوشته شده در 85/05/21. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش یک. می یو (meyou ). حکایت - سرزمین ما. مجرد ، مداد نوک تیز و آش شله قلمکار - 1. شاید عنایت شاید مصیبت-بخش دوم. هایکوهای به رنگ ایرانی.
storysos.blogfa.com
زیر گنبد کبود - کلاه گشاد
http://www.storysos.blogfa.com/cat-3.aspx
ساعت زنگ می زند ، غلتی توی رخت خواب می زنم و با مشت روی دگمه اش می کوبم . هوار سقف روی سرم آوار شده است . چشم های خسته از بی خوابیم را نیمه باز می کنم . تیرچه های غیر استاندارد ، بلوک های سنگین و دال سقفی، بدون میلگرد حرارتی آوار شده روی سرم ، خاک بر سر من ناظر کنند . توی دست شوئی زیر پلکهایم را می کشم و به چشم های خماری در آینه نگاه می کنم که رگ های پر خون ،سرخشان کرده. خرتی می کنم و خلطی پر خون را توی لگن دستشوئی تف می کنم ، خون دماغ شده ام! دماغ را بالا می کشم و آبش را دوباره روی سبیل پهن می کنم .