badbanebibad.persianblog.ir

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - عاشق شو ، به سادگی!

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/29

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. عاشق شو ، به سادگی! Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:" ; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-p...بلند شد و به ...

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - دردِ دل

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/27

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. افتضاح است.اما می دانی چه مواقعی به فکرت می رسد همان من بودن بهتر است؟ همان موقعی متوجه می شوی که با او به مشکل برخورده ای .اما می دانی؟ این ما بودن را مستحکم تر می کند. این حالم را بدتر می کند.این جاست که لبخندت به کمکت می آید،اما وقتی می فهمی حوصله لبخند زدن نداری! وقتی که حوصله ی هیچ چیزی را نداری،به او نیازمند می شوی.می گویی کاش این جا بود و دستانش را می گرفتم.اما اگر بود هم دستانش را نمی گرفتی.نمی دانی چرا؟ این جاست که گاهی اقتضاح می شود. همه ی مطالب این وبلا...

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - داستان"جنین"

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/32

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. صورت خدا و فحش های مادرم. برای این که بگویی که آن قدر هم آدم افتضاح و متکبری نیستی اولش اشک می ریزی.اما باز هم عذاب می شوی.شب ها گریه می کنی و باز همان نوزاد افتضاح و مغروری می شوی که بودی . می خواد حرف خودشو به کرسی بشونه.آره،اما اگه من بزارم! پول ندارم تا بزرگش کنم.صاحاب خانه مان هم اجاره را هر ماه دوبرابر می کند.به کی بگویم ندارم! یا محمد یا هیچ چیز. سرتو پایین انداختی داری می ری؟ اون ک نه.". همین نزدیکی هام مریم جان! ThE BoY Wh0 L! جایی برای چای بیسکوییت عصرانه.

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس -

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/20

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. دیروز زئوس پرومته ئوس را به دار آویخت . از آن ساعت تا به حال به المپ باز نگشته.هرمس می گوید :"زئوس به بدن به دار آویخته و بی جان پرومته خیره شده ، لب به سخن نمی گشاید و تنها می خندد! ترسیده ام بانوی من ، کاری کنید.". هرمس را آرام می کنم و می گویم :"چیزی نیست،می دانی که، زئوس است دیگر.هیچ کاری را بدون آن که به من بگویی انجام نده.حال مرخصی! به محل به دار آویخته شدن پرومته رسیدم.دستم را بر بازوان زئوس کشیدم . که گفت به این جا بیایی! می دانی که او برایم مهم بود! باید ...

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - اتفاق!

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/35

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. یکم سرش رو با اون دستای سیاه و نسبتا بلندش خاراند و گفت:"نمی خوام،همین جا هستم دیگه.". گفتم:"داری حواسمو پرت می کنی پررو! بعد دیگه چیزی نگفت.یه مدت کوتاهی همونجا نشست.تو این مدت هی حواسم بود که نپره.اما آخر پرید.اومد روی میز نزدیک من.گفتم:"تو آدم نمی شی حیوون! دوباره دستم رو بردم طرفش.پرید و نشست روی ظرف غذا.دستم رو بردم طرفش.پرید.نشست روی کیفم.دستم رو بردم طرفش.پرید.نشست روی میز و تو چشمام صاف صاف نگاه کرد. همه ی مطالب این وبلاگ از مغزک م بیرون می ریزد .

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - آفت سه حرف دارد !

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/39

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. آفت سه حرف دارد! باید از ریشه نابود می شدی.اما خب،دل است دیگر! گفت :"شیرینه" گفتم "واسه خودت" اما کو گوش شنوا.این دل دل که هی میگویند،خیلی بی شعور است.البته آخر جان خودش گرفته شد! آن جوشش و احساسات تبدیل به بی حسی و نفرت شد.نفرت از سه حرفی که برایم خنده دار شده.تاوانش را خودش داد.حالا ،هم سوراخ شده و هم دردی را حس نمیکند.آخ چقدر بد است نه؟ اینکه بدانی بیماری اما دردی نکشی.مثل زمانی که از طبقه پنجم می افتی و سالم می مانی.درد دارد خب! جلل خالق.خلقت خدارو میبینی؟

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - کوتاهک

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/30

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. به تسلیت های فک و فامیل پاسخ می دادم.در حالی که هر لحظه بیشتر در کثافتی که درست کرده بودم فرو می رفتم. خوب هم کردیم که شک کردیم.هر چیزی که می گفت ما کرده ایم ،خودش کرده بود و به ما نسبت داد! هر کاری که فکرش را بکنی.دیگر تمام شد.او رفته.فردا همه خواهند فهمید دختر بزرگ آقای عبدالله که همه عاشق پیشه اش بودند چه موجود کثیفی بود. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 22:55 توسط ه . ن آرزو. همه ی مطالب این وبلاگ از مغزک م بیرون می ریزد . ThE BoY Wh0 L!

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - داستان

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/38

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA. دو قدم جلوتر از در ایستاده بودم،دقیقا دو قدم.دقیقا جایی از حیاط بودم که می توانستم ببینمت.زل زده بودم به تو.تو مثل ماه،روبرویم ایستاده بودی.زیباتر از ماه،تو سبزه بودی. سفید ، سفید صد تومن ، سرخ و سفید صد تومن ، حالا که رسید به سبزه . مادرم همیشه می گفت:"ارغوان را به مادرت ترجیح می دی حیف نون؟ چیزی نمی گفتم،تنها خوشحال بودم که تو همیشه هستی،آسمان هم.یادت هست هیچ بچه ای با من بازی نمی کرد؟ سفید سفید صد تومن. زمزمه کردم،کمی...

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - داستانچه

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/21

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. چند روزی بود که اینترنت نداشتم و درس ریخته بود رو سرم! تو این تو سری هایی که درس به ما می زد،یه فکری به نظرم اومد! یه چند تا داستان نوشتم! بیشتر از یه پاراگراف تقریبا.اسمشم گذاشتم داستانچه! هر دفعه هم یکی می زارم.یه جورایی مثل یه چیزایی که آدم بهش فکر می کنه و دوست داره بنویسه و به یه داستان تبدیلش کنه اما فکر می کنه اگه تو همون محدوده ی چند پاراگراف بمونه بهتره! از این رو بود که این داستانچه اومد تو مغزم دیگه. این هم اولین داستانچه . آهاحالا فهمیدم.من مرده ام!

hivayam-arezoost.blogfa.com

تاس - داستایاداشت!

http://www.hivayam-arezoost.blogfa.com/post/33

تاس می کند کله ی پیر تاس انداز را زندگی. ساعت 1 صبح بود که خبر مرگ پدرم را به من دادند! مادرم زنگ زده بود.هیچ غمی در صدایش حس نمی شد.نمی دانم چرا،همه ی خانواده ی مادری از پدرم متنفر بودند. او. هیچ وقت خانه نبود. حتی نمی دانستم که بود و ک ی بود.چطور می توانستم از او متنفر شوم؟ ساعت 2 صبح است. به دیوار زل زده ام و با سفیدی دیوار شکلک می سازم. زندگی بدون وجود پدر سخت است؟ نیاز مبرم به دستشویی دارم. شاید باید ناراحت باشم. نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۲ساعت 12:51 توسط ه . ن آرزو. ThE BoY Wh0 L!